گزارش جام جم درباره تفاوت گفت و گوی صریح و سخیف

آداب «گفت‌وگوی سخت»

طی دو روز اخیر بارها نام مجری جوان یک برنامه تلویزیونی را شنیده‌ایم که با ادبیاتی غیر حرفه‌ای با مهمانش روی آنتن زنده صحبت کرد و همین سبب شد موج واکنش‌ها علیه این ماجرا ایجاد شود؛ از نقدهای صریح و بی‌پرده به مجری برنامه گرفته تا گوشه و کنایه زدن به تلویزیون. بسیاری گفتند این یک گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده با منتقدی بوده که صریح و بی‌پرده فیلم‌ها را نقد می‌کرد و بسیاری هم گفته‌اند که این ادبیات در تلویزیون جایی ندارد و صریح و بی‌پرده نقد کردن با توهین و مطرح کردن مسائل شخصی یک مهمان تفاوت دارد. به همین علت، سراغ نمونه‌هایی رفته‌ایم که در آنها صریح و بی‌پرده با مهمان گفت‌وگو می‌شود، ولی خب بی‌احترامی در آن جایی ندارد. شاید وقتی صحبت از گفت‌وگوی صریح می‌شود، ذهن‌ها به سمت برنامه «هاردتاک» شبکه بی‌.بی‌.سی برود. برنامه‌ای که عبارت هاردتاک مخصوص خودش است و این عبارت بعد از این برنامه رایج شده است.
کد خبر: ۱۱۹۳۷۹۹

اصلی‌ترین نکته‌ای که درباره این مدل برنامه‌ها مطرح می‌شود نحوه طرح سؤال است؛ سؤالاتی جنجالی و بحث‌برانگیز، ولی این به معنای بی‌ادبی کردن و توهین به مهمان نیست.
برنامه «سختانه» با اجرای میلاد دخانچی شاید یکی از نمونه‌های متاخر این قبیل برنامه‌های گفت‌وگو محور است که در آن افراد و چهره‌های مهم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شرکت می‌کردند و صریح و بی‌پرده با آنها درباره حوزه تخصصی آنها گفت‌وگو می‌شد.
البته برخی معتقدند این برنامه نیز حرمت مهمانان را حفظ نمی‌کرد؛ ولی به هر حال نمونه یک برنامه گفت‌وگوی صریح در تلویزیون بود.
رضا رشیدپور در برنامه «حالا خورشید» دیگر نمونه‌ای است که با حضور مهمانان مختلف از وزیر نفت تا وزیر خارجه و چهره‌های فرهنگی در واقع نمونه موفق گفت‌وگوی صریح را در برنامه‌اش پیاده کرد.
برنامه‌ای که نه مهمان حس بدی بعد از آن پیدا کرد و نه مخاطب حس توهین و بی‌احترامی می‌گیرد. گفت‌وگوهای داغ رشیدپور در واقع آب سردی بر پیکره تلویزیون در روزگار فعلی است. اتفاقی که زمینه باز شدن باب پاسخگویی را فراهم کرده و چهره‌های مختلف در هر جایگاهی از این‌که بخواهند پاسخ بدهند دلخور نمی‌شوند و با روی باز در چنین برنامه‌ای شرکت می‌کنند.
صندلی داغ هرچند برنامه‌ای بود که برخلاف اسمش در آن گفت‌وگوی داغی شکل نمی‌گرفت، اما شاید زمینه گفت‌وگو کردن و پرسش و پاسخ را با حضور چهره‌هایی که بسیاری از آنها همواره از دسترس خارج بودند فراهم کرد.
این برنامه با اجرای مجری آن که دستی بر عرضه طنز داشت زمینه غیرچالشی شدن برنامه را نیز فراهم کرد.
حتی مهران مدیری در برنامه گفت‌وگو محور طنز «ببخشید شما؟» هم با چهره‌های مختلف به گفت‌وگو می‌نشست و با چاشنی طنز مهمانان خود را به چالش می‌کشید، اما خاطره تلخی از این برنامه در خاطر مخاطبان نمانده است.

سلاخی روی آنتن

در ادامه این گزارش سراغ محمدفؤاد صفاریان‌پور‌،برنامه‌ساز تلویزیونی هم رفتیم و نظرات او درباره چارچوب‌های یک گفت‌وگوی صریح تلویزیونی را جویا شدیم:
هاردتاک یا گفت‌وگوهای سخت سال‌هاست در تلویزیون ما اتفاق می‌افتد متاسفانه اولین نکته‌ای که درباره آنها باید گفته شود این است که ایرادهای بسیار زیادی به سیستم رسانه‌ای وارد می‌دانم، ولی حقیقت آن را بخواهیم آستانه تحمل مردم و حتی مسؤولان ما نسبت به این برنامه‌ها کاهش پیدا کرده است. خاطرم هست که یک مجری با یکی از چهره‌ها گفت‌وگویی کرد ولی منجر به ممنوع‌التصویر شدن مجری شد. حدودی که در یک گفت‌وگوی چالشی باید رعایت شود از سوی مجری هم رعایت نمی‌شود. آزادی‌بیان هرقدر هم که باشد، اما اتفاقی را شاهد خواهیم بود که چند روز پیش در تلویزیون دیدیم. فردی که در یک برنامه به عنوان مجری سواد کافی برای اجرا و تهیه برنامه ندارد در برابر فردی می‌نشیند و به هیچ‌وجه رفتاری که آقای‌کم‌سن و تجربه در برابر مهمان انجام داد، قابل قبول نیست.
این رفتار حرفه‌ای نبود و من دنبال شمشیر کشیدن به روی افراد نیستم. این حرکت یک سلاخی روی آنتن زنده بود و ادواتی که یک گفت‌وگو نیاز دارد در این برنامه وجود نداشت و سبب شد مهمان ترک‌موقعیت کند. به نظرم برنامه‌ساز و مدیر مقصر هستند که مجری را درست انتخاب نکرده‌اند. دقیقه و ثانیه آنتن تلویزیون ارزشمند است و این جمله بدون شعار دادن است.
این رفتارها به این خاطر است که دوستان من برنامه‌سازی بلد نیستند و بازخوردهایی که مردم به یک‌سری خاله‌زنک‌بازی‌ها علاقه دارند و بازخوردهایی این چنین در فضای مجازی سبب بی‌پرستیژ شدن حرفه من شده است. بزرگ‌ترهای این حرفه به ما یاد دادند آنتن ساحت دارد و به درون منزل مردم باز می‌شود و برای همین باید پوشش مناسب داشت، ادب داشت و محترم بود حتی اگر قرار است یک گفت‌وگوی سخت داشته باشیم. مثلا آقای لری کینگ که سال‌ها به بهترین نحو مشغول فعالیت است از این کارها می‌کند؟ وقتی امثال میرفخرایی، عالمی، مرحوم اینانلو، شهیدی‌فر، آتش‌افزوز و... در تلویزیون کمتر دیده می‌شوند باید رویش افرادی را شاهد باشیم که جامعه و مردم را مکدر می‌کنند. من فقط به این فکر می‌کنم حال مردم را خوش کنم.
وقتی موفقیت یک برنامه تلویزیونی چرخیدن در فضای مجازی باشد حاصل اشتباه است و این یعنی غولی به نام تلویزیون شناخته نشده است. رسانه باید حتی با فردی که بی‌ادبی کرده در کمال ادب گفت‌وگو کند و زمینه پاسخگویی را فراهم کند. این بی‌ادبی‌ها به خاطر این است که دیده شدن را مساوی با چرخیدن در فضای مجازی بدانیم.
مدیران پیشین نیرو تربیت نکردند و اگر نیرویی تربیت شد از آن درست مراقبت نکردند. وقتی درست هدایت نشدند، قطعا طیاره به زمین می‌خورد. وقتی برج کنترل نباشد از این اتفاق گریزی نیست. مدیران نیروی جدیدی که کارش خوب باشد و بلد باشد ندارند و لاجرم باید به آنها کار بسپارند.

این یک بیماری است

برای این موضوع سراغ سیدامیر جاوید، کارشناس رسانه رفتیم و نظرش را درباره گفت‌وگوی صریح (هاردتاک) و ابعاد آن جویا شدیم: سیاست غلطی در تلویزیون از ابتدای دهه 80 شکل گرفت که امروز مشغول برداشت محصول آن سال‌ها هستیم. آن زمان شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و تماشای آنها داغ بود. تلویزیون تمام سیاست‌های خود را با برنامه‌های ماهواره‌ای تنظیم می‌کرد، چه در فرم و قالب و چه در سیاست‌ها و رویکردها در حوزه‌های مختلف. یکی از موضوعاتی که خیلی باب شد به‌کارگیری خشونت کلامی از سوی مجریان تلویزیونی به اسم هاردتاک یا گفت‌وگوی صریح بود. چرا؟ چون ببین آنها چطور با هم گفت‌وگو می‌کنند پس ما هم باید همان کار را انجام دهیم. آنجا فحش رکیک می‌شد داد، ولی ما فحش نمی‌دهیم، ولی باقی کارها را انجام می‌دهیم. یک چرخشی از اجراهای مودب به اجراهایی که خشونت کلامی داشت صورت گرفت و در پس خشونت کلامی هم بی‌ادبی می‌کردند. قبل از آن کمال‌الحق سلامی، مرحوم علیقلی، آتش‌افروز، شهیدفر، خانم پوریامین و... را در تلویزیون می‌دیدی که مودب بودند.
مخاطب وقتی می‌خواست فارسی درست مثال بزند به مجری رادیو و تلویزیون اشاره می‌کرد در ادب هم به مجریان تلویزیون رجوع می‌شد. مگر ما تا پیش از این هاردتاک در تلویزیون نداشتیم. «تهران بیست» مگر برنامه هاردتاک نبود، مگر یک ذره بی‌ادبی در آن بود؟
این چرخشی که از ادب به خشونت کلامی رخ داد، امروز شاهد محصولش هستیم. اجراهای افسار گسیخته سرشار از آزار مجری، مهمان و بیننده و گویی به یک توافق سه‌ضلعی رسیده‌اند که آزار ببینند و از این آزار لذت ببرند. این یک بیماری است که شروع این بیماری از آن زمان بوده و امروز حاد شده و به چشم می‌آید. این واکنش‌هایی که خیلی‌ها نشان داده‌اند اغلب آن جو است. این رویه دوباره ادامه پیدا می‌کند. الان سه ضلع ماجرا هم راضی هستند. مگر در ایرانیوم یا نود غیر از این رخ می‌دهد؟ همه به این مدل عادت کرده‌اند و حالا چرا این ویدئو ویروسی می‌شود و همه آن را می‌بینند؟ همان‌هایی که خودشان تولیدکننده خشونت کلامی هستند الان علیه این رفتار موضعگیری می‌کنند.
راه رسیدن به یک گفت‌وگوی صریح یا هاردتاک سهل و ممتنع است، ولی راهکار آن آنقدر بد بیان شده و خوب عمل نشده که شنونده می‌گوید ای بابا این راهکار است؟ «تقوا و انصاف در بحث» تنها راه است. در شرایط طبیعی فرض را بر این می‌گذاریم که مجری متخصص است، ولی رعایت انصاف و تقوا در بحث مهم است.
این موضوع سه طرف دارد که دو طرف خودآزار است و یک طرف دیگرآزار است و این یک بیماری است که سیاست‌های رسانه‌ای ما به آن دامن زده است.
راه خروج آن هم به نظرم همان چیزی است که گفتم. این اتفاق به فرهنگ تلویزیون تبدیل شده و اگر این‌طور نباشید دیده نمی‌شوید و حذف می‌شوید.
الان در شرایط کنونی آقای شهیدی‌فر کجای تلویزیون است، اجرا کند دیده می‌شود؟ چون ادب حوصله‌سربر شده، الان بی‌ادبی مخاطب را جذب می‌کند و خب چرا کسی مثل شهیدی‌فر باید بیاید اجرا کند؟

حسام آبنوس

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها