در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این اولین بار نیست
اینستاگرام نزدیک به یک میلیارد نفر کاربر فعال دارد که بسیاری از آنها به دلیل شهرت ذاتی که دارند، مورد توجه هستند.
آنها به هر دلیلی چهره هستند، بازیگر، کارگردان، نویسنده و یا ورزشکار. اما در این میان برخی کاربران ساده نیز توانستهاند با استفاده از چند ترفند ابتدایی خود را به صدر فهرست محبوبترینها بکشانند و دنبالکنندههای زیادی را همراه خود کنند.
نمونههایی که در کشورمان ایران، اصلا کم نیستند و حتی اگر شما یک اینستاگرامر حرفهای نباشید، حتما نام آنها را شنیدهاید. نکته این گزارش اما خبری است که جنجالساز بود. حضور یک اینستاگرامر حرفهای در کنار بازیگری مانند پارسا پیروزفر!
دلیل: بدل مسی بودن
شوک قبلی اما جالبتر بود! انتخاب رضا پرستش به عنوان بازیگر فیلم «زیر نظر» به کارگردانی مجید صالحی یکی دیگر از نمونههای این اتفاق بود که از قضا بیحاشیه هم نماند. رضا پرستش که از نظر ظاهر و قیافه بسیار شبیه لیونل مسی بازیکن فوتبال تیم آرژانتین است و به بدل مسی شهرت یافته است، برای بازیگری در فیلم انتخاب شد و خبرها حاکی از آن است که دو چهره معروف اینستاگرامی دیگر هم بزودی بازیگری را تجربه میکنند و در برابر دوربین دو فیلم متفاوت قرار میگیرند. بحث اصلی کاربران فضای مجازی اما این است که تنها به صرف دیده شدن چند ویدئو در اینستاگرام میتوان بازیگر شد و ستاره لقب گرفت یا هنوز استعداد بازیگری داشتن مهم است!؟ آیا این انتخابها صرفا برای فروش بیشتر در گیشه است یا سازندگان فیلمها واقعا استعداد و نبوغ خاصی از بازیگری در اینستاگرامرها کشف کردهاند؟
این یک اصل حرفهای است
از اصول سینمایی اینطور برمیآید که برای انتخاب بازیگر در سینما، معمولا سه روش وجود دارد. معمولترین شیوه این است که کارگردان بر اساس شخصیتهای فیلمنامه و بازیگران موجود متناسب با آن هنرپیشه مورد علاقهاش را انتخاب میکند که میتواند از میان بازیگران حرفهای سینما و تئاتر باشد.
روش دیگر زمانی است که کارگردان نمیخواهد برای یک نقش از چهرههای شناخته شده استفاده کند، ولی ترجیحش بر این است که کسی باشد که تجربه کار در زمینه بازیگری داشته باشد به همین دلیل از میان بازیگران تئاتری کمتر شناختهشده یا هنرجویان و دانشجویان بازیگری انتخاب میکند.
روش سوم هم انتخاب نابازیگر به عنوان هنرپیشه اصلی است که کارگردان نمیخواهد چهره اصلی فیلمش قبلا به عنوان بازیگر دیده شده باشد که در این روش بسیار پیش آمده است که بازی در همان نقش باعث شده است آنها به سینمای حرفهای هم ورود پیدا کنند و در این حرفه ماندگار شده باشند.
نمونه واضح این مساله انتخاب پژمان جمشیدی برای بازی در نقش اول سریال پژمان بود. با انتخاب اینستاگرامرها به عنوان بازیگر،یعنی کارگردان ترجیح داده تا روش سوم را برای انتخاب نقش اصلی فیلمش انتخاب کند تا دو سوال مهم به وجود آید. مساله اول این است که آیا کارگردان واقعا استعداد خاصی از بازیگری در آنها دیده است که آنها را به عنوان نقش اصلی فیلمش انتخاب کند یا صرف دیده شدن او به عنوان یک ستاره پرطرفدار در اینستاگرام، او میتواند بازیگر خوبی هم باشد؟ سوال بعدی اما این است که آیا کارگردان و تهیهکننده فیلم به عواقب این کار اندیشیدهاند؟
پس ما هم بازیگر میشویم
جواب سوال اول اگر منفی باشد و بازیگر صرفا به سبب اینستاگرامر بودن و با فکر فروش بیشتر فیلم در گیشه انتخاب شده باشد، به غیر از عواقب بدی که برای کارگردان و تهیهکننده و حتی خود آن بازیگر دارد، این شائبه در فضای مجازی و ذهن مردم به وجود میآید که وقتی انتخاب یک بازیگر آنقدرها هم سخت نیست، پس میتوان با آپلود چند فیلم بامزه و خندهدار در شبکههای مجازی بسادگی بازیگر شد و البته هم نمیتوان منکر این شد که روح سینما گاه با چنین اتفاقاتی عجین است اما وقتی تعدد در کار باشد و این انتخابها زیاد شوند، یعنی صرفا به سبب اینستاگرامر بودن و یا بانمک بودن در فضای مجازی بتوان بازیگری را تجربه کرد، خیل عظیمی از جوانان رو به این کار میآورند و دود عواقب آن به چشم خیلیها میرود!
کسی منکر استعداد آنها نیست
بر هیچکس پوشیده نیست که افرادی مانند سهیل مستجبیان، رضا پرستش، علی صبوری و... در زمینههای کاری خود بسیار مستعد هستند و توانستهاند بسیاری را با هنر خود همراه کنند.
نکته اما این است که هماکنون تعداد فارغالتحصیلان بازیگری از دانشگاهها و آموزشگاهها و افرادی که تجربه این کار را دارند و چهره هستند اما بیکار ماندهاند، نسبت به فضای بازیگری تعداد بسیار بیشتری بوده و صف طولانی از بازیگران جوان پشت در بسته دفاتر سینمایی منتظر ایستادهاند ولی تجربه نشان داده است اگر کسی یا کسانی در این زمینه استعداد و توانایی لازم را داشته باشند راه خود را پیدا کرده و در سینما خواهند ماند و اگر فاقد چنین کیفیتی باشند طبیعتا به همان سرعتی که به سینما وارد شدهاند از آن هم حذف خواهند شد.
یگانه عصاری
رسانه
حرفهای علی مسعودی، کارگردان سریال «آخر خط» شاید جالب باشد: «ما بازیگر کمدی کم داریم و باید این استعدادهای تازه را حمایت کنیم. خیلی از اینها که در استندآپ کمدیها دیده شدند به دلیل اینکه دیگر سراغ کاری نمیروند، افسرده میشوند. من از علی صبوری چندین بار تست گرفتم و او چند بار به دفتر ما آمد و دورخوانی داشتیم و با طی این مراحل او را برای بازی در این نقش انتخاب کردیم و اینگونه نیست که هرکسی در هر جایی معروف و چهره شود ما هم از او بهره بگیریم، چراکه باید استعداد بازیگری وجود داشته باشد. متاسفانه اغلب شهرت تصویری را دوست دارند و جوانان کمی به نویسندگی یا حتی حرفههای دیگر علاقه دارند. به طور مثال من یک کارگاه نویسندگی برگزار کردم که افراد کمی در آن شرکت کردند اما روزانه عده زیادی از من سوال میکنند که چطور میتوانند بازیگر شوند!»
بازیگری کار سختی است...
برخلاف ذهنیت عمومی حرفه بازیگری بسیار سخت و طاقتفرساست و نیاز به آمادگی فکری و ذهنی، پژوهش و تحقیق در زمینه نقش، دانش بازیگری، تحمل شرایط سخت کاری، حاکم بودن روابط در بسیاری از انتخابها به جای توجه به استعداد، مهارت و توانایی افراد داوطلب، نبود امنیت و آینده شغلی، مشکلات مربوط به دستمزد، بیمه و... دارد.
نکته مهم دیگر ماندگاری در این عرصه است. باید منتظر ماند و دید که چه کسانی در این زمینه خود را به اثبات میرسانند و عشق و توانایی ادامه کار را خواهند داشت و چه کسانی تنها برای فتح گیشه میآیند؟ فکری که ممکن است در نهایت شکر بخورد و یا موفق باشد اما آنچه مهم است رعایت شأن بازیگری است. هنری که امثال علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و ... نام آن را یدک میکشند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد