سفر به سرزمین جادویی زال و رستم ،پیشنهاد جذاب این هفته

قدم زدن با زاهدان

شهری ناشناخته در شرق ایران که شاید کمتر کسی فکر سفر سیاحتی به این نقطه را در سر داشته باشد. زاهدان ما را به یاد شهری دور‌افتاده و فاقد هر‌گونه جذابیت گردشگری می‌اندازد، اما کمی تامل کنید، چرا که تماشای این شهر می‌تواند تمام تصورات قبلی شما را بر‌هم بریزد و در یک لحظه غافلگیرتان کند. پس تا دیر نشده کوله‌بارتان را ببندید و از همین حالا خود را در زاهدان ببینید، که هم شهر، شهر تماشاست و هم فصل، فصل زاهدان‌گردی، تعطیلاتی چند‌روزه هم که پیش‌روست.
کد خبر: ۱۱۸۹۲۳۱

اگر مشامتان را تیز کنید، بوی تاریخ و فرهنگ و تمدن از دیار کهن شرق ایران به مشام می‌رسد؛ از خراسان بزرگ گرفته تا خطه زال و رستم در سیستان و بلوچستان. سیستان و بلوچستان و زاهدانش اما باوجود قدمت چند هزار ساله و تمدن‌هایی چون شهر سوخته، کمتر شناخته و معرفی شده‌اند. شاید به همین دلیل زیبایی‌ها و جاذبه‌هایشان چون خورشید پشت ابر پنهان مانده و جایشان را تصوراتی ناراست گرفته است.
اما همه آنچه از پیش از زاهدان در ذهن داشتید، رها کنید و با ما به این شهر بیایید و در آن قدم بزنید و در میان مردمانش بگردید و بچرخید تا به‌وضوح مفهوم امنیت در این دیار باستانی را درک کنید.
اگر به تاریخ علاقه دارید مساجد، خانه‌ها و حمام‌های قدیمی و همچنین قلعه‌های باستانی در انتظار شماست تا تاریخ این شهر را به رخ بکشند. این شهر پر از مساجد رنگارنگی است که هر کدام مربوط به محله و گروه خاصی است و برای درک بیشتر زیبایی و تاریخشان پیشنهاد می‌کنم حتما با یکی از محلی‌ها به این مساجد و محله‌ها سر بزنید. داستان‌ها و روایت‌های این شهر تمامی ندارد و شنیدن این داستان‌ها حتی از داستان‌های رستم دستان هم شیرین تر و دراماتیک‌تر است.
در میان پیاده روی هایتان به مسجد شاه علی سر بزنید؛ مسجدی متعلق به قرن نهم هجری قمری که معماری ویژه و جذابی دارد. لوح‌های موجود در مسجد نشانی بانی آن را به ما می‌دهد؛ نام یکی از افراد خاندان ملوک سیستانی به نام شاه‌علی که مسجد توسط وی ساخته شده است.
موزه‌های باستانی
شاید ندانید، اما زاهدان موزه هم دارد و موزه‌های آن مانند تمامی شهرهای دنیا، اشیای گرانبهایی برای نمایش دارد؛ نمونه‌اش موزه منطقه‌ای زاهدان که در دل خود اشیای باستانی کشف شده در سیستان و بلوچستان را به نمایش می‌گذارد. معماری موزه زاهدان از معماری قلعه‌ای در سراوان الهام گرفته شده، اما موزه پست و ارتباطات علاوه بر ارائه اشیای گرانبها به بازدیدکنندگان، با شما سخن هم می‌گوید. ساختمان متعلق به اداره پست و تلگراف قدیم سیستان و بلوچستان بوده و شگفت‌انگیز است که چشمانتان را ببندید و با تصور این‌که یکی از ارباب‌رجوعان اداره پست در سال 1311 هستید، در راهروهای ساختمان قدم بزنید تا صدای تلگرافی قدیمی را به‌وضوح بشنوید.
خرید از بازارهای کهن
حالا وقت خرید سوغاتی است. بازار رسولی یکی از معروف‌ترین بازارهای زاهدان است. خیابانی باریک با مغازه‌های بی‌شمار که چشم انتظار مشتریان خود است. باید اعتراف کرد که علاوه بر ارزان بودن محصولات بازار رسولی، اینجا به‌شدت به لحاظ بصری جذاب است و هر لحظه شما را به ذوق می‌آورد. بازار سیک‌ها یا هندوها هم جذابیتی کمتر از بازار رسولی ندارد، اما اگر به دنبال معماری بازارهای قدیم زاهدان هستید، حتما به بازار سرپوشیده زاهدان سربزنید.
لباس سنتی‌شان هم قدمت چند هزار ساله دارد
عمده پوشش مردم زاهدان شبیه پوشش خودمان است، اما بخشی از مردمان این شهر را بلوچ‌ها شکل می‌دهند که پوشش آنها با گذر زمان تغییرات جزئی داشته، گرچه هیچ‌گاه این تغییرات بنیادی و ریشه‌ای نبوده است. مردمان بلوچی که در شهر زاهدان زندگی می‌کنند، مانند خویشاوندان خود از پوشش سنتی استفاده می‌کنند؛ پوششی که پشتوانه آن اصیل‌ترین فرهنگ ایرانی است. زنان و مردان بلوچ به پیراهن بلند و گشادی که می‌پوشند جامگک می‌گویند. نمونه مردانه جامک‌ها ساده، گشاد و بدون هیچ تزئینی تهیه می‌شود، اما نمونه زنانه آن اوج هنر مردم بلوچ را به نمایش می‌گذارد. روی جامک‌های زنانه، سوزن‌دوزی‌های زیبایی نقش می‌بندد. سوزن دوزی متعلق به مردم بلوچ است و قدمت آن به هزاره پنجم و ششم قبل از میلاد بر‌می‌گردد. نقوش سوزن‌دوزی‌ها با نقوش سنگ‌نگاره‌های پیش از تاریخ بسیار نزدیک است که این نشان از قدمت این هنر دارد.
به تماشای گاندو
در صورتی که به طبیعت علاقه دارید، روستاهای اطراف شهر را مقصد خود در نظر بگیرید. اگر خوش شانس باشید، می‌توانید گاندو (تمساح‌پوزه کوتاه) مقدس‌ترین حیوان این سرزمین را در شرایط کاملا طبیعی ببینید. غارهای طبیعی، چشمه‌های آب معدنی و حتی تالاب‌ها (به‌ویژه هامون) در آرامش، منتظر گردشگران هستند. حیات وحش و پوشش گیاهی سیستان که جزئی از دشت لوت است، نیاز به تعریف ندارد.
بازار روز شهر چیزی نیست که بتوانید از آن چشم‌پوشی کنید. میوه‌ها و خوراکی‌هایی که مختص این سرزمین هستند. در بازار قدم بزنید و از آن همه رنگ لذت ببرید. لباس‌های رنگارنگی که از در و دیوار مغازه‌ها آویزان هستند. زل بزنید و حتی اگر دوست داشتید یک دست بخرید و با خود به عنوان رهاورد این سرزمین برای دوستانتان ببرید.
غذاهای زاهدانی
غذاهای زاهدان برعکس تصور ما آن‌قدرها هم عجیب و غریب نیستند. البته اگر وارد رستوران‌های مردم بلوچ شوید غذاهای تند و پرادویه را تجربه خواهید کرد، اما دیگر اقوام این شهر علاقه زیادی به استفاده افراطی از ادویه‌های مختلف در غذا ندارند. در نظر بگیرید که اینجا برخی مردم با دست غذا می‌خورند و شاید تجربه کردن این سبک غذا خوردن جالب باشد.
کشک زرد و دوغ پا شاید معروف‌ترین غذای این منطقه نباشد، اما می‌توانم بگویم تجربه خوبی برای من بود. کشک زرد را در روزهای سرد پاییز و زمستان به عنوان صبحانه می‌خورند، اما در شهرهای دیگر سیستان به عنوان وعده دیگر نیز استفاده می‌شود. دوغ پا همان خورش دوغ است که با ادویه‌های خوش بوی سیستان ترکیب شده. تباهگ، اوجیزک و تنورچه از دیگر غذاهای معروف سیستان است که در زاهدان می‌توانید به‌راحتی آنها را تست کنید.

زیبایی‌های بافت تاریخی

از موزه خارج شوید و حالا به میان مردم شهر بروید. خانه‌ها به تنهایی می‌توانند جاذبه گردشگری زاهدان باشند؛ خانه‌هایی که زندگی مردمان این سرزمین را روایت می‌کنند. زندگی در این شهر جریان آرامی دارد و گویی قرار نیست به زمان و سرعت سرسام‌آور دنیای مدرن برسد. بافت قدیمی زاهدان در نوع خود گوهری ناب است. در خیابان‌ها و محله‌های این منطقه قدم بزنید و خود را در دنیایی متفاوت از آنچه تاکنون دیده و تجربه کرده‌اید، رها کنید. خانه ایوبی در این بافت را پیدا کنید و وارد خانه شوید. خانه‌ای که امروزه به یک کارگاه هنری تبدیل شده. خانه با حوض آبی در میان و اتاق‌هایی که دور تا دور حوض و حیاط را در برگرفته، معماری کویری منطقه را گوشزد می‌کند. این خانه که توسط معماران برجسته یزدی ساخته شده، متعلق به زعیم ایوبی، کارمند دادگستری زاهدان بوده. از بافت قدیمی خارج شوید و در مسیر اولین راه‌آهن کشور قرار بگیرید. نگاهی به اطراف بیندازید. ساختمان قدیمی گمرک را پیدا کنید؛ ساختمانی که معماری قاجار را با خود حمل می‌کند و امروز یکی از آثار ملی ایران نیز محسوب می‌شود. ساختمان گمرک زاهدان که جزو اولین بناهای شهر و زمانی پررفت و آمد و پررونق بوده، امروزه مانند پیرمردی شکسته در گوشه‌ای از شهر آرام گرفته و به شهر و مردمانش خیره شده است.
از زاهدان تا استانبول
اما لقب زیباترین ساختمان زاهدان را به جرأت می‌توان به مسجد جامع مکی داد. مسجدی که سال 1349 توسط امام جمعه اهل سنت زاهدان ساخته شد و یکی از بزرگ‌ترین مساجد ایران است و در مساحتی بیش از 3000 متر‌مربع در سه طبقه ساخته شده. معماری این مسجد، از مسجد جامع استانبول الهام گرفته شده و مناره‌ها و گنبدهای متعدد آن در شب بسیار زیبا و تماشایی است.
حتی به قرن اول هجری بروید
حال می‌توانید کمی از مرکز شهر دور شوید و به مسجد زرنج بروید؛ مسجدی که در قرن اول هجری قمری ساخته شده و آن‌طور که مردم بومی منطقه می‌گویند رو‌به‌روی زندانی به همین نام و توسط عبدالرحمن بن سمره از حاکمان عرب وقت ساخته شده بود. این مسجد یکی از مساجد دو مناره زاهدان است. یکی از مناره‌ها کهن و دیگر پوشیده از مس است. در کتاب‌های تاریخی البته ساخت مسجد را به یعقوب لیث نسبت می‌دهند.

یک سفرنامه زاهدانی
به نظرم اخبار واقعی این سرزمین در میان اخباری که به مردمان این سرزمین ربط ندارد (ناامنی، خشونت و وحشت) گم شده. اما باید بپذیریم واقعیت این است: اینجا مانند تمامی شهرهای دیگر زندگی در جریان است. وجود دخترها و پسرهای دانش‌آموزی که مانند دیگر هم‌سن و سالان خود در سایر نقاط کشور میان کوچه‌ها فریاد شادی سر می‌دهند و حتی شاید تلویزیونی نداشته باشند که اخبار خوشایند و ناخوشایند، شادی‌شان را کمرنگ کند. اصلا وقتی در میان میدان شهر قرار می‌گیرید تمامی اخباری (هرچند واقعی) که در مورد شهر شنیده‌اید را فراموش می‌کنید و گویی وارد سرزمین عجایب شده‌اید.
کوله‌ام را از عقب ماشین برداشته و با راننده که حالا دیگر می‌توانم به چشم همسفرم به او نگاه کنم وارد خانه‌اش می‌شوم. قرار بود مرا تا شهر ببرد، ولی وقتی فهمید جایی برای اقامت ندارم، بدون هیچ تعارفی به خانه‌اش دعوتم کرد و گفت: حتی فکر این‌که بگذارم بروی هتل را هم نکن. در همان لحظه که در ذهنم با بخش غرغروی ذهنم درگیر بودم به همسرش که در خانه منتظر بود زنگ زد و گفت مهمان داریم!
قدم در حیاط خانه گذاشتم، خانه‌ای که با مفهوم خانه در ذهن من بیش از پیش متفاوت بود، اما تمام وجودم باور داشت اینجا خانه است همان خانه و اقامتگاه امن من.
اولین بار که نام سیستان و بلوچستان و در ادامه آن زاهدان را شنیدم، در درس جغرافیایی دوره راهنمایی بود. هرگز به خاطر ندارم آن روز بعد از شنیدن نام این شهر چه فکر کردم، اما مطمئنم چیزی غیر از درگیری و جنگ نبود. اما امروز بعد از سال‌ها نام این سرزمین در ذهنم چیزی جز با داستان‌های ایرانی و مردمان مهربانش پیوند نمی‌خورد.
با هر آنچه بخواهید می‌توانید خودتان را به زاهدان برسانید. پیشنهاد می‌کنم با اتوبوس وارد شهر شوید. شاید کمی عجیب باشد، اما به نظرم برای این‌که درک درستی از سفر داشته باشید باید مسیر را درست بفهمید. ذره ذره به مقصد نزدیک شوید و در مسیر به این‌که چقدر شبیه مردم آن شهر یا سرزمین بودید، فکر کنید. شاید در لحظه اول عجیب باشد، اما وقتی مقصد اینقدر عجیب است، چرا نباید مسیر عجیب باشد؟ ولی اگر حوصله نشستن طولانی‌مدت ندارید پس راهی فرودگاه شوید و خود را به زاهدان برسانید. اطلاع دقیقی از قیمت‌ها و حتی تعداد و ساعت پروازهای این مسیر ندارم، اما می‌دانم این مسیر وجود دارد .
نگران چیزی نباشید. در این سفر قرار نیست شما هیچ برنامه‌ای داشته باشید. اینجا از زمانی که بفهمند شما مسافرید، مهمان آنها می‌شوید و خودشان ناخودآگاه راهنمای سفر شخصی شما شده و هر آنچه لازم دارید را در کمترین زمان در اختیارتان می‌گذارند. شاید مهم‌ترین نگرانی گردشگران این شهر «امنیت» باشد. باید بگوییم از لحظه‌ای که شما مهمان این مردم شوید خودشان امنیت شما را حفظ می‌کنند و تمام تلاششان را می‌کنند که کمترین حاشیه ناامنی برایتان ایجاد نشود. عجیب است! باید تجربه کنید تا بفهمید هیچ اغراقی در بیان این جملات وجود ندارد!

فاطمه فراهانی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها