در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
میپرسم یعنی برای فرار از سربازی مهاجرت کردید؟ میگوید: بله ! چون اصلا شرایط مناسب خدمت سربازی رفتن نبود. به ایران هم که آمدیم چون مهاجر بودیم، سربازی نرفتم ! اما واقعیت این است شرایط و محدودیتهایی را تحمل کردیم که گاهی سختتر از سربازی بود.
در آستانه جوانی، کاظمی با برادرش به ایران میآید و بعد دیگر اعضای خانواده به آنها میپیوندند. درباره نفس مهاجرت و شرایطی که خواهناخواه بر آنها تحمیل میشود، میگوید: مهاجرت، انتخاب ناگزیر ما بود. شرایط افغانستان به گونهای بود که نمیشد در آنجا زندگی کرد اما به هرحال هر مهاجر به هر کشوری که وارد شود با مشکلات و تنگناهایی رو به رو میشود که گاهی توانفرساست.
از این شاعر میپرسم احتمالا شرایط برای شما که وارد حوزه فرهنگ شده و اشعارتان مورد توجه ایرانیها قرار گرفت، زیاد سخت نبوده و نیست؟ کاظمی اما هر چقدر از دنیای ادب و فرهنگ ایران رضایت دارد و تاکید میکند که با او خوب تا کردهاند اما از شرایط دیگر مهاجران گلایهمند است و از شرایط دشواری میگوید که گاهی توانفرسا میشود. به گفته این شاعر اهل افغانستان، شعر در خانوادهاش ریشه داشته و پدر و پدربزرگش هم اهل شعر بودهاند. کاظمی از محیط خوب ادبیات در ایران میگوید و اینکه اساتید خوبی داشته که او را در دنیای شعر ماندگار کردهاند. انجمن شاعران مشهد، یکی از اولینجاهایی بوده که او را پذیرفته و کاظمی این همه پذیرش و مهربانی را تحسین کرده و سپاسگزار همه دوستان اهل ادب و شعرش است. او میگوید ای کاش کسانی که امور اقامتی و معیشتی مهاجران را هم بهدست دارند به اندازه آدمهای دنیای هنر و فرهنگ، اهل تامل و همراهی بودند.
به کاظمی میگویم، سپردن دبیری جشنواره شعر فجر به شما که چند سال قبل رخ داد، یکی از اتفاقات خوب و بینظیر بود و نشان داد ایرانیها به ادیبان و شاعران کاربلد که آثار باارزشی دارند، همیشه توجه داشته و از حضور آنها استفاده میکند بدون این که در نظر بگیرد آنها اصالتا اهل چه کشوری هستند. کاظمی میگوید: این از بخت خوبم است که در حوزه ادبیات فعالیت دارم و اهالی فرهنگ شعرهایم را میشناسند و با آنها انس و الفتی پیدا کردهام که باعث شده موقعیت متفاوتی نسبت به دیگر مهاجران پیدا کنم. اما نه به این معنا نیست که امورات معیشتی و قانونی که گریبان مهاجران افغانستانی را گرفته برای من تسهیلتر شده باشد. درست است شاعرم، دبیر جشنواره شعر فجر بودم، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودم، با نشریات ادبی همکاری میکنم، داور جشنوارههای شعر در ایران بودهام اما هیچکدام از اینها باعث نشده اقامتم در ایران سادهتر از دیگر مهاجران باشد. شغل و حرفهام وابسته به ادبیات است و کارهای زیادی در این حوزه انجام میدهم، اما توقع ندارم از این کارها زندگی مرفهی را بتوانم برای خودم و خانوادهام بسازم، چون میدانم حوزه فرهنگ و هنر زیاد پولدار نیست که دستمزدهای بالایی به من بدهد. تحصیلاتم در رشته مهندسی است اما به انتخاب خودم وارد حوزه فرهنگی شدم. مشکلم، تنگناهای معیشتی نیست، محدودیتهای قانونی که سالهاست با آنها درگیریم بیشتر آزار دهنده است. من هنوز نمیتوانم برای خودم یک خط تلفن حتی اعتباری بخرم، هر سال برای ثبتنام بچهها در مدارس مشکلات زیادی داریم، برای اهدای خون یا پیوند عضو هنوز قانونی تعریف نشده است، حتی نمیتوانیم ملک خرید و فروش کنیم. همه اینها فرساینده و آزاردهنده است.
با گفتههای کاظمی میتوان به این نتیجه رسید که روزگار زیاد تمایل ندارد به افغانستانیها روی خوش نشان دهد. در کشور خودشان مشکلات زیادی حتی برای زنده ماندن دارند و وقتی مهاجرت میکنند، مشکلاتشان شکل دیگری میگیرد، اما رهایشان نمیکند. کاظمی دراینباره میگوید: من شاعرم و از این که شعر و آثارم مورد توجه قرار میگیرد، حالم بسیار خوب است و رضایت قلبیام مرهمی است بر بسیاری از تنگناها. اما واقعیت این است در همه سالهای عمرم نتوانستهام با خاطرجمعی زندگی کنم. نه تنها من بلکه همه مهاجران. شما نمیدانید ما حتی اگر بیمار شویم برای درمانمان چقدر مشکل داریم، نه بیمهای داریم و نه امنیت روانی و شغلی. در اصل هیچ نداریم. . .
کاظمی در جایی از شعر شمشیر و جغرافیا میگوید: «شمشیر روی نقشه جغرافیا دوید / اینسان برای ما و تو میهن درست شد...» به این شاعر میگویم همه اینسختیها باعث شده اشعار شما تلخی خاص خودش را داشته باشد، انگار در اشعارتان بهدنبال جایی هستید که بتوانید دمی در آنجا بیاسایید و طعم زندگی را بچشید. این شاعر اهل افغانستان میگوید: مسلما اگر برای ما مقدور باشد، جایی میرویم که شرایط زندگی سادهتر باشد. برای همین است که برخی افغانستانیها مهاجرت دوباره میکنند و از ایران به کشورهای دیگر میروند اما سختیهای این مهاجرت کم نیست؛ برخی آنها در مسیر کشته میشوند یا آنقدر آزار میبینند که دیگر توانی برای زندگی برایشان باقی نمیماند. شرایط فرساینده مهاجران افغانستانی واقعا تاب همه ما را گرفته است.
افغانستان سالهای زیادی است درگیر جنگ و کشتار است، به کاظمی میگویم آیا اهالی فرهنگ و هنر و شاعرانی در سطح شما میتوانند برای بازگشت صلح و آرامش به کشورشان تاثیرگذار باشند، میگوید: نه! ناآرامیها و مسائل افغانستان معلول موقعیت جغرافیایی و معادلات منطقه است. هر اتفاقی که در منطقه رخ میدهد بر کشور ما تاثیر میگذارد؛ به همین دلیل افغانستان همیشه درگیر بحرانهای متوالی است. این بحرانها و جنگها زندگی چند نسل از مردم افغانستان را نابود کرده و مردم هیچ کاری برای رفع آن نمیتوانند انجام دهند. ما محتاج تغییرات جهانی هستیم که بحران افغانستان را کمتر کند. مردم، اهالی فرهنگ و سیاستمدارها خیلی کم میتوانند در سرنوشت افغانستان تاثیرگذار باشند. ما خیلی تلاش کرده و میکنیم اما خیلی کم توانستهایم شرایط دوران کمونیستها یا طالبان را آرامتر کنیم. ما همه سعیمان را میکنیم تا بهتر زندگی کنیم تا به مردم جهان ثابت کنیم مردمان خوبی هستیم و اعتماد دو جانبهای بین مردم افغانستان و جهان شکل بگیرد شاید در سالهای آینده بتوانیم با خاطری جمعتر و فرسایش کمتری زندگی کنیم.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: