در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جامجم، 16 خرداد امسال مردی با حضور در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران با طرح شکایتی اعلام کرد اموال خانهاش سرقت شده است. با دستور بازپرس علی ایردموسی، پرونده در اختیار ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. تحقیقات از شاکی نشان دادکه او و خانوادهاش، برای سه ساعت خانهشان در شرق تهران را ترک کرده و بعد از بازگشت از مهمانی متوجه بههم ریختگی اتاقها و سرقت هزار دلار، چند میلیون تومان پول و طلاهایی به ارزش 70میلیون تومان شدهاند.
در جریان تحقیقات پلیسی، افراد دیگری نیز با حضور در پلیس آگاهی شکایتهای مشابهی را مطرح کردند. بررسیها نشان داد این دزدیهای سریالی، ماهرانه و بدون تخریب در رخ داده است. جستوجوها ادامه داشت تا اینکه چند هفته پیش شکایتهای جدیدی در پلیس آگاهی تهران مطرح شد. این خانهها مجهز به دوربین مداربسته بودند که در بازبینی فیلم این دوربینها متوجه مردی شدند که وارد خانهها شده و بعد از ساعاتی با سرقت از آنجا خارج شده است. ماموران با بررسی تصاویر مجرمان سابقهدار توانستند هویت سارق را شناسایی کنند. متهم به نام علی از دزدان حرفهای خانه بود که با شناسایی مخفیگاهش دستگیر شد.
متهم در جریان تحقیقات اعتراف کرد که به کمک یک خانم پرستار بخشی از طلاهای دزدی را فروخته که این دختر جوان هم بازداشت شد.
متهمان برای ادامه تحقیقات به شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شدند. مرد سارق با اعتراف به دزدیهایش به بازپرس پرونده گفت: بعد از سرقت اموال خانهها، آنها را به کمک دختران مورد علاقهام از جمله همین خانم پرستار فروختم. این در حالی بود که دختر فریبخورده هم مدعی شد که نمیدانسته طلاها سرقتی است .
با هدیه دختران را فریب میدادم
علی و شیوا هر دو کنج اتاق بازپرسی ایستادهاند. دختر پرستار مدام با گریه میگفت فریب عشق این مهندس قلابی را خوردم و فکر نمیکردم سارق باشد. در ادامه گفتوگوی جامجم با سارق حرفهای را میخوانید.
علی، چرا سراغ سرقت رفتی؟
در شرکت کار میکردم، اما به خاطر این که معتاد به شیشه شده بودم اخراج شدم. بعد از آن هم سراغ سرقت رفتم. چند سال پیش در قهوهخانهای با پسر سارقی آشنا شدم و او شیوه دزدی را به من آموزش داد. مدتی با هم کار کردیم، اما پول کمی به من میداد که از او جدا شدم و تنهایی سرقت میکردم. اوایل فروردین امسال باپایان یافتن آخرین محکومیتم از زندان بیرون آمدم و شیوه دزدیام را عوض کردم.
از شیوه جدید سرقتهایت بگو.
مقابل خانهها رفته، زنگ آپارتمانها را میزدم و با اطمینان از نبود صاحبخانهها از دیوار وارد ساختمان میشدم. با کارت تلفن در آپارتمانها را باز میکردم و باورود به آنجا اتاقها را جستوجو کرده و پول، دلار و طلا سرقت کرده و میگریختم.
چرا دختران را به دام میانداختی؟
برای اینکه طلاهای دزدی را برایم بفروشند و لو نروم. دختران جوان را در مهمانی، کانالهای تلگرامی و اینستاگرام شناسایی و با جا زدن خودم به عنوان مهندس آنها را فریب میدادم و بااین افراد دوست میشدم. دختران را به رستورانها و کافیشاپهای گرانقیمت میبردم و هدیه برایشان میخریدم. بعد به بهانههای واهی طلاهای دزدی را به آنها میدادم و این دختران به خاطر علاقهای که به من داشتند آن را برایم میفروختند و پول را به حسابم واریز میکردند. یک هفته بعد با دعوا از آنها جدا میشدم و دختر بعدی را به دام میانداختم. طلاهای سرقتی از 16 خانه از جمله همین پرستار را به کمک دختران جوان فروختم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر