به گزارش جامجم آنلاین، این یک رابطه دو سویه بود. ابتدا این آمریکا بود که از فرانسه تاثیر میپذیرفت اما پس از آن نوبت به فرانسه شد تا به شدت تحت تاثیر همهجانبه آمریکا قرار گیرد، از پروژه برکناری دوگل که آمریکا در آن نقش مستقیم داشت تا تاثیرات فرهنگی و سیاسی و حتی نفوذ کوکاکولا!
از همان ابتدا فرانسه هدفی جذاب و پرزرق و برق برای دولت ایالات متحده بود تا به بسیاری از اهداف سیاسی و اقتصادی خود برسد. اکنون آمریکا در سیاستهای فرانسه تاثیر میگذارد و بر روابط این کشور با دوستان و دشمنان خود به شدت دقت دارد. آمریکا و نفوذهایش بر دولت این کشور اروپایی در طول زمان همواره متفاوت بوده، اما بالاخره زمانی رسید که فرانسویها بخواهند این نفوذ را از بین ببرند. همه به یاد میآورند که چند سال پیش چگونه در فرانسه و شهرهای مختلفش جنبش «ضد کوکاکولا» راه افتاد. این جنبشها زمانی آغاز شد که بالاخره همه فهمیدند به نشخوارکنندگانی برای آمریکا تبدیل شدهاند، از لباسهای آمریکایی تا غذاهای آمریکایی و حتی اسباب بازیهای حبابساز و سایر محصولات ریز و درشتی که همگی نمادی از ایالات متحده آمریکا بود.
واقعیت این است که پروژه «آمریکاییسازی» خیلی وقت بود که در فرانسه آغاز شده بود. متعصبان میهندوست پیش از هر کسی متوجه این موضوع شدند. با وجود همه تلاشها و جنبشها اکنون فرانسه هنوز هم متاثر از آمریکاست، البته از لحاظ سیاسی. در واقع فرانسه نمونه بارز از کشورهایی محسوب می شوند که به پروژه «آمریکایی سازی» وارد شدهاند و به خوبی در راستای اهداف دولت ایالات متحده عمل میکنند. نمونه آن همسویی فرانسه با آمریکا در اعمال تحریمهای جدید و شکلگیری هرگونه تفکر سیاسی علیه ایران است. در واقع این کشور اروپای غربی کاملا تابع آمریکاست و به شدت در زمینههای گوناگون تحت تاثیر موضوعات مختلف قرار میگیرد.
آمریکایی شدن، مانند یک بیماری خزنده، عمیقترین ریشهها را به خطر میاندازد. در طی چند دهه فرآیندِ غیر قابل توجه، فرانسویها تبدیل به نئو -آمریکایی شدند. آنقدر که پروژه «آمریکایی سازی» در فرانسه رواج یافت در کشورهایی نظیر سوئیس، آلمان، سوئد، انگلستان و به طور کلی همه کشورهای اروپای غربی تحت تاثیر این پروژه قرار نگرفتند. اما حساب دولتهای مختلف فرانسه جدا بود.
فرانسه بیش از هر کشور اروپایی دیگر دلار را ارز بیچون و چرای جهان میداند. آنها کاملا در راستای سیاست آمریکا حرکت میکنند (چالش های اخیر مکرون و ترامپ را فراموش کنید) و وسیله ای برای دستیابی به سیاست خارجی دولت ترامپ هستند و در این راستا هرگونه خدمتی را میکنند.
اما چرا فرانسه تا این اندازه تحت تاثیر دولت آمریکا قرار دارد؟ همه چیز به جنگ جهانی دوم برمیگردد. در آن زمان فرانسه نیاز به کمک داشت تا از اثرات و تبعات این جنگ بیرون بیاید و آمریکا در این میان بهترین کمک بود، یعنی همان کشوری که از سوی خودِ دولت فرانسه برای نخستین بار به رسمیت شناخته شد. کمک کردن آمریکاییها با وارد کردن ایدئولوژی همراه بود. حالا آمریکاییها به فرانسویها سبک زندگی کردن یاد میدادند، سبکی دقیقا مانند آمریکاییها. برخی از فرانسویها فقط تابعیت این کشور را داشتند و از نظر رفتاری ، فکری و سیاسی یک آمریکایی تمام عیار شمرده میشدند. فرانسه یک کاریکاتور اسطوره ای از دولت ایالات متحده آمریکاست! شاید هم یک سایه، سایهای لحظه به لحظه با آمریکا حرکت میکند.
بطور کلی فرانسویها محافظهکارترین مردم روی زمین هستند. پس از جنگ جهانی آنها مجبور نبودند برخلاف آلمانیها همهچیز را از صفر شروع کنند و کشور را از اول بسازند. اقتصاد ملی این کشور پس از جنگ تقریباً همان چیزی بود که در سال 1939 هم وجود داشت. آنها مراقب همهچیز بودند اما یک موضوع خیلی بزرگ از زیردست آنها دررفت؛ آمریکا! ایالاتمتحده در طی بیش از نیمقرن به سیاستهای دولتهای مختلف فرانسه جهت داد و هویت افراد را تعیین کرد. فرهنگ، سیاست و اقتصاد این کشور را نیز متأثر از همان چیزی کرد که مربوط به خود آمریکا بود تا شاهد یک هژمونی تمامعیار باشیم.
فرانسه در دهه شصت میلادی همچنان تحت تأثیر شدید از تأثیرات اجتماعی- اقتصادی جنگ جهانی دوم قرار داشت. در آن دهه این کشور زغال و گازوئیل کافی داشت و مردم زندگی نسبتاً سختی داشتند. شهرهای مختلف فرانسه سیستم حملونقل ناکارآمدی داشتند و فاصله طبقاتی قابلتوجهی در جامعه وجود داشت. این دهه را میتوان طلاییترین فرصت برای آغاز اعمال سیاستهای آمریکایی در این کشور دانست. درواقع برنامهریزی آمریکا از همان سال آغاز شد هرچند پیش از آن نیز اتفاقات متعددی در رابطه بانفوذ رخداده بود.
ژنرال شارل دوگل که رهبر «فرانسه آزاد» در جنگ جهانی دوم بود در سال 1958 جمهوری جدید را تشکیل داد. واضح به نظر میرسید مصمم بود که درخشش سابق فرانسه را درصحنه جهانی به دست آورد و مایل نبود که کشورش به ایالاتمتحده آمریکا وابسته باشد. در آن زمان دولت آمریکا اقتصاد جهان را در دست داشت و فرانسه برای رسیدن به چنین موقعیت مشابهی تلاش میکرد. پاریس مدرن در حال شکلگیری بود و به یکی از قابلتوجهترین شهرهای آمریکایی تبدیل میشد . اما آمریکا استقلال کامل فرانسه را نمیخواست چون با همه خواستههایش در تضاد بود. فرانسه ابزاری برای هژمونی بیشتر در سطح جهان بود بنابراین تلاشها شروع شد. سلسله اتفاقاتی درنهایت به ماجراهایی ختم شد. پس از اعتراضات می ۱۹۶۸ فرانسه و شکست دوگل در رفراندوم سال ۱۹۶۹ جهت اصلاحات سیاسی استعفا کرد. این استعفا به معنای باز شدن بیشتر راه آمریکا برای نفوذ بود.
به این اشاره شد که فرانسه در دهه 60 میلادی با مشکلات متعددی روبرو بود، از زمینه حملونقل تا آلودگی هوا و سایر اتفاقات دیگر. پس از برکناری دوگل ، آمریکا یکی از بزرگترین و حجیمترین برنامههای خود را برای نفوذ بر فرانسه به کاربرد، واردکردن تکنولوژی به این کشور. فرانسه بهمرور تابع کامل آمریکا شد. حالا که فرانسه با آشوب معترضان روبرو شده است آمریکا بیشتر از هر زمان دیگری از دولت فرانسه دور شده است. با توجه به اتفاقات اخیر و البته تلاش بیشتر برای فرار از زیر سایه آمریکا ، به نظر میرسد روابط آمریکا و فرانسه در آینده وارد مرحله دیگری میشود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد