ستاره وقتی تلفن‌همراهش را در محل کارش خاموش می‌کرد، هرگز نمی‌دانست این موضوع زندگی مشترکش را تحت تاثیر قرار می‌دهد و پایش به دادگاه خانواده تهران باز می‌شود. مجید که از این کار همسرش بشدت عصبانی بود، در نهایت دعوای شدیدی با او کرد و کارشان به دادگاه خانواده کشیده شد.
کد خبر: ۱۱۷۹۴۶۶

مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت درگیری با همسرش چنین گفت: همسرم روانشناس است. او از صبح تا شب سر کار میرود و خانه نیست. با این حال وقتی به محل کارش میرود تلفنهمراهش را خاموش میکند و تا وقتی از مطب بیرون نیاید تلفنش را روشن نمیکند. هروقت هم به مطب زنگ میزنم، میگویند مراجعهکننده دارد و نمیتواند صحبت کند.

بارها کار واجب داشتم، اما تا شب نتوانستم با او صحبت کنم. به او میگویم چرا باید در محل کار تلفنت را خاموش کنی. میگوید آنجا نمیتواند با کسی صحبت کند. بارها سر این موضوع با او دعوا کرده ام. ولی به حرفم گوش نمیدهد. من در طول روز نمیتوانم با همسرم صحبت کنم. اگر کاری داشته باشم باید شب یا بعدازظهر با او حرف بزنم، در صورتی که این موضوع طبیعی نیست و نمیشود با آن کنار آمد.

چند روز پیش در خیابان تصادف کردم و باید مدرکی را از همسرم میگرفتم. طبق معمول نتوانستم با او صحبت کنم. حتی با مطب هم تماس گرفتم و گفتند که نمیتواند صحبت کند. من هم در خیابان سرگردان شدم. وقتی به خانه رفتم با او درگیر شدم. درگیریمان آنقدر شدید شد که تصمیم گرفتم برای همیشه از همسرم جدا شوم. من و او نمیتوانیم در کنار هم خوشبخت شویم. این زن فقط به کارش فکر میکند و من و زندگیمان برایش اهمیتی ندارد. تمام زندگیاش را وقف کارش کرده و حتی برایش مهم نیست من چه میخواهم و نظرم چیست. وقتی او آنقدر نسبت به زندگیمان بیتفاوت است من چرا باید رفتارهای او را تحمل کنم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من مشاور روانشناس هستم. وقتی با بیمارانم صحبت میکنم، دوست دارم فقط روی مشکل آنها تمرکز کنم و به چیز دیگری فکر نکنم. برای همین تلفنم را خاموش میکنم تا کسی مزاحمم نشود. همیشه همینطور بوده ام. الان چهار سال است این روال کارم است. اما مجید توقع دارد در این یک سالی که وارد زندگی من شده همه نظم و ترتیب و برنامه کاری‌‌ام را به هم بزند. به او میگویم اگر کاری داری به منشی مطب بگو. اما او بیدلیل لجبازی میکند و هر شب سر این موضوع دعوا راه میاندازد. مرا درک نمیکند. چون من در محل کارم تلفنهمراهم را خاموش میکنم، دلیل بر این نیست که نسبت به شوهر و زندگیام بیتفاوتم. ولی مجید متوجه این حرفها نیست و فقط نظر خودش را تکرار میکند، تا اینکه چند شب پیش وقتی به خانه رفتم، شروع به داد و فریاد کرد و بعد هم مرا کتک زد.

برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار چنین مردی زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

به همسرتان توجه کنید

مصطفی تبریزی، روانشناس در اینباره میگوید: گاهی اوقات در زندگی مشترک، زن و شوهر به جای توجه به لحظات عاطفی و رابطهشان، به مسائل حاشیهای میپردازند که به نظرشان ضروری است. آنها غرق در امور روزانه میشوند و در نتیجه کم کم از حضور عاطفی غافل میشوند و صفا و صمیمیت در کانون خانواده کمرنگ میشود. زن و مرد از هم دور میشوند و این حس در هردو به وجود میآید که برای طرف مقابلشان بیاهمیت هستند. اگر زندگی مشترک با هوشیاری همراه نباشد و زن و مرد از هم فاصله بگیرند، روابط تیره و تار میشود و کم کم جدایی به وجود میآید، در صورتی که یکی از پایههای اساسی زندگی مشترک، حضور عاطفی زن و مرد در مراحل مختلف است. در این صورت است که پیوندها با هم مرتبط و ادامه دار خواهد شد. برخوردهای عاطفی مناسب و توجه به طرف مقابل میتواند یکی از اصلیترین پایههای زندگی زناشویی باشد. زن و مرد باید آنقدر هوشیار باشند که از نوع نگاه و لحن همسرشان، حال او را درک کنند و لازمه این شناخت این است که او را ببینند و نسبت به او بیتوجه نباشند. آنها باید به معنای واقعی، روزهای اول ازدواجشان را به یاد بیاورند و به همان اندازه به هم توجه کنند. این حالت همیشه باید در زندگی وجود داشته باشد و وقتی از بین رفت، روابط زناشویی کمکم با شکست روبهرو میشود و هر دلیل بیاهمیتی ممکن است بهانهای برای جدایی آنها شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها