لزوم در پیش گرفتن رویکردی جامع در مقابله با مخاطرات حیات شهری
وزیر خارجه کشورمان در پیامی به مناسبت روز جهانی اسکان بشر تاکید کرد؛

لزوم در پیش گرفتن رویکردی جامع در مقابله با مخاطرات حیات شهری

نگاهی به چالشهای کلانشهرها در قرن 21 شهر زنده

توسعه کلانشهرها و شهرنشینی به معنی جدید نشان از نکات ظریف و پیچیده و ظهور ادبیات جدید در مدیریت شهری است جامعه شهری پیش رو کلافی است پیچیده که حکایت ها، اشارت ها و نمادهای خاص خود را دارد و این در حالی است که هنوز بسیارند
کد خبر: ۱۱۷۵۴
مدیران شهری که شهرنشینی و کلانشهرها را شهرهای فربه شده گذشته می دانند و با همان نگاه ، به زندگی ، خانواده ، سفر، کار، گردشگر، شهروند آلودگی هوا، ترافیک ، مشارکت ، آسیبهای اجتماعی می نگرند یعنی ذهنیت ثابتی شکل گرفته است که می خواهند همین ذهنیت سنتی را به حوزه مدیریت شهری تسری دهند. باید بر این توهم فاسد قلم کشید که می توان به جای مردم و به اندازه مردم فهمید و به شیوه هایی دور از چشم مردم ، بر مسند اداره سامانمند شهر نشست و دست تدبیر از آستین فروش فضای شهر به در آورد و جامعه شهری را سامان داد. مدیریت شهری به معرفت و دانش جدید و بصیرتی عمیق نسبت به شهر و شهروندان نیاز دارد نکته قابل تامل و اساسی در نگاه به مدیریت شهری در جامعه موج سومی این است که شهر موجودی است زنده که زندگی در آن جاری است ؛ زندگی به معنی مهر، عشق ، عاطفه ، غم ، شادی ، گفتگو، روح ، کاروتلاش ، سازندگی در واقع شهر مانند یک انسانی است ، با همه ویژگی هایش ؛ متولد می شود، رشد می کند، کمال می یابد، کهن می شود و در صورت پیدایش فرسودگی و سستی در ارکان حیات ، احیانا می میرد فراموش نکنیم که در تعریف جدید، شهرنشینی دارای 3 عنصر اصلی یعنی شهر، شهرداری و شهروند است که شاه کلید این مجموعه ، عنصر شهروندی و انسانی آن است . اگر شهروندان یک شهر را در تمثیل شهر به انسان ، سلولهای موجود آن در نظر بگیریم ، بی تردید ترکیبات اداری ، ارگان های بدن آن شهر است و فضای سخت افزار شهری دست و پای این انسان است در واقع می توان چنین نتیجه گرفت که این شهروندان هستند که هویت و روح شهر را تشکیل می دهند و تنها زمانی حفظ و حراست از حیات شهری ممکن است که روح آن یعنی شهروندان به عنوان محور اصلی به حساب آید و هر چه در نگاه مدیریت و برنامه ریزی شهری تحقق می یابد برپایه اصل شهروند محوری باشد. در نتیجه وقتی می گوییم شهر موجودی است زنده که در آن زندگی جاری است ، جنبه های انسانی ، روحی ، روانی و اجتماعی شهر به عنوان شاخصه های توسعه یافتگی یک شهر مدنی مورد ارزیابی قرار می گیرد در سایه چنین نگاهی است که سرمایه های اصلی شهر و شهرداری نه درآمد و امکانات سخت افزار، بلکه نیروی انسانی کارآمد و هویت اجتماعی و انسانی شهر است در این روند انسانی و اجتماعی ، منظره موجود شهر یعنی ازدحام انسان های بی خبر از هم و سرگشته و بی هویت ، جای خود را به شهری زنده ، پویا و باطراوت می دهد و زبان غریبانه حاکم بر زندگی شهری ، جای خود را به زبان مفاهمه و گفتگو از جنس عشق و عاطفه می دهد و در سایه پیوند اندیشه و عاطفه ، فرمول مشکل گشایی بنی آدم اعضای یکدیگرند نقطه زایش و آفرینش پیکره زندگی شهرنشینی جدید خواهد شد و در پناه این نگاه است که زندگی هم جاری است ، هم پویا و شهر، فضایی است دوست داشتنی با کوچه های پر از مهر و خیابان ها و ساختمان ها و پل هایی برای عبور انسان به منظور همدردی و وصل و گشودن درهای بسته غربت توسعه فضاهای سخت افزاری و امکانات شهری با تمام تعاریف ویژگی های علم شهرنشینی ، برای شهرها و از جمله کلانشهرها ضروری است فراموش نشود که نباید شهر و زندگی شهری را فقط از منظر عمران و سازه شهری دید. فراموش نشود که همچنین نباید از خاطر برد که در توسعه پایدار، انسان ، محور است؛ بنابراین باید قدرت مبادله و گفتن و شنیدن را میان شهروندان به عنوان یک فضیلت در تمام لایه های توسعه شهری و مدیریت شهری مورد توجه قرار داد. در نتیجه باید بسترهای لازم برای تعامل ، دوستی و تعادل شهروندان را فراهم کنیم اگر شهر را موجودی زنده فرض نکنیم و زندگی را به عنوان شالوده حیات شهری درک نکنیم ، به یقین هرگز غمهای شهروندان و حتی شادیهای آنان را درک نخواهیم کرد و هرگز نمی دانیم که چه داریم و بر چه می توانیم تکیه کنیم و برای چه کسی برنامه ریزی می کنیم ؛ نتیجه این که حاصل مدیریت ما توسعه ناپایدار و نامتوازن و ترسیم شهری است ناکوک که جریان زندگی شهری در آن نامتعادل و بدون هارمونی است و از تمام علایم و نشانه های توسعه یافتگی جز نام و صورت، به دست نیاورده ایم.در جهان چالشهای پی درپی قرن21 ، مدیران شهری و شوراهای شهر متوجه باشند که خود پرسیدن و خود جواب خود را گمان زدن و بر وفق آن داوری و عمل کردن ، ناشی از نادانی است که آبستن بسیاری از ناکامی هاست مدیریت شهری و شورای شهر نباید تنها به دانسته ها و ذهنیت های شکل گرفته خود تکیه کنند آنها به دانستن بهتر نیاز دارند و از همه مهمتر باید در جریان نگاه به شهر تلاش کنند که شهروندانی دانا محور تربیت کنند؛ چرا که بی خبری شهروندان ، مدیران شهری را نیز در کام ناکامی می کشاند مدیریتی که نگذارد دیگران بیشتر بدانند دیری نمی گذرد که در گرداب نادانی می افتد. توسعه متوازن شهر و عدالت اجتماعی در روزگار ما، نه فقط ثروت و قدرت ، بلکه معرفت ، دانایی و داشتن را نیز نشانه می گیرد امروز ظلمی بزرگتر از احتکار اطلاعات و آموزش حقوق شهروندی در مدیریت شهری نیست ؛ زیرا جامعه شهری جدید، جامعه ای است از جنس و بافت پیام که تاروپودش از خبر است و هر نگاه و ندا و نشستی و خیز و گفتنی ، آبستن پیامی است آنچه مسلم است ، این که تمام این دغدغه ها وقتی قابل اجرا و برنامه ریزی است که به شهر به عنوان یک موجود زنده نگاه کنیم موجودی که زندگی ، پویایی ، نشاط و امید به آینده در آن جریان دارد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها