در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
هامون، خود خسرو شکیبایی بود
هارون یشایایی، یکی از مهمترین و بهترین تهیهکنندههای تاریخ سینمای ایران است و تهیه فیلمهایی چون ناخدا خورشید، اجارهنشینها، در مسیر تندباد، ایایران و کیمیا را در کارنامه دارد. این تهیهکننده که متولد 1314 است، در جشنواره فیلم فجر سال 87 به عنوان بهترین تهیهکننده سینمای پس از انقلاب، قدردانی شد.
وقتی موفق نشدیم با داریوش مهرجویی درباره هامون صحبت کنیم، سراغ یشایایی رفتیم و ایشان هم مهربانانه، مختصری درباره انتخاب بقعه شاهزاده ابراهیم به جامجم گفت: بقعه شاهزاده ابراهیم در کاشان هم با سلیقه آقای داریوش مهرجویی سازگار بود، ضمن اینکه نزدیکی به تهران هم از دیگر دلایل انتخاب این لوکیشن توسط ایشان بود. ضمن اینکه نام این بقعه هم مرتبط با مفهوم فیلم بود که این هم یقینا در انتخاب آن تاثیر داشت.
درباره احوالات خسرو شکیبایی هم موقع بازی در فیلم هامون بویژه هنگام حضور در لوکیشن بقعه شاهزاده ابراهیم از یشایایی پرسیدم، جواب داد: احوالات خاص که نه، شکیبایی موقع بازی در این فیلم خودش بود؛ خود خسرو بود اصلا. حالا شاید الهاماتی هم موقع بازی در نقش هامون در شکیبایی وجود داشت. اما هرچه بود، بازی نمیکرد و خودش بود. یعنی هامون، خود خسرو بود.
هامون
«هامون» بیتردید یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. تضاد و تقابل میل به دنیا و نگاه آرمانی، چالش اصلی حمید هامون، شخصیت اصلی فیلم است. تفاوتهای فکری و طبقاتی حمید و همسرش مهشید، سرانجام پس از چند سال زندگی مشترک و باوجود یک فرزند خردسال به نام علی، خودش را نشان میدهد و آنها را به بنبستی عاطفی میرساند. مشاجره این زوج و درخواست طلاق مهشید از هامون، باعث میشود مرد سرگشته قصه ما که مشغول نوشتن پایاننامه دکترای خود در رشته علوم انسانی با نام «عشق و ایمان نزد ابراهیم» است، به دنبال دوست قدیمی و صمیمی و مرادش علی عابدینی برود. آنطور که قصه، نشانی میدهد و در فیلم هم میبینیم، خانه پدری عابدینی در یکی از محلههای قدیمی کاشان است. فیلم هامون در هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال 68 درخشید و ضمن نامزدی کسب جایزه در بیشتر رشتهها، برنده پنج سیمرغ بلورین از جمله بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. خسرو شکیبایی باوجود اینکه آن زمان چند سالی در سینما فعالیت میکرد و در فیلمهایی چون خط قرمز (مسعود کیمیایی)، رابطه (پوران درخشنده) و شکار (مجید جوانمرد) بازی کرده بود، اما با بازی در این نقش بود که به شهرت و محبوبیتی فراوان رسید. در نظرسنجیای که مجله فیلم در سال 83 انجام داد، حمید هامون به عنوان بهترین شخصیت تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.
هامون همچنین نخستین نقشآفرینی بیتا فرهی در سینما هم بود که او را به دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر هم رساند. عزتا... انتظامی، اکبر مشکوتی، جلال مقدم، توران مهرزاد، حسین سرشار، امرا... صابری، صدیقه کیانفر، فتحعلی اویسی، آنیک شفرازیان، فاطمه طاهری و سیما تیرانداز از جمله بازیگران این فیلم هستند. جالب است که بدانید پانتهآ بهرام هم حضور خیلی کوتاهی در این اثر دارد.
موسیقی هامون را ناصر چشمآذر براساس تمهایی از یوهان سباستین باخ ساخته بود که بخوبی با حال و هوای شخصیت اصلی فیلم هماهنگی دارد.
در انتظار معجزه در بقعه شاهزاده ابراهیم
وقتی پدر علی عابدینی به هامون میگوید که علی نیست و دو روزه به تهران رفته، هامون با پیکان طوسی نمره «مشهد- 11» به بقعه شاهزاده ابراهیم میرود. بخشی از مهمترین دیالوگهای فیلم هامون در همین لوکیشن گفته میشود که بخوبی عصاره جهان اثر است. صدای هامون روی تصاویر بقعه شاهزاده ابراهیم شنیده میشود: «با علی و مهشید اومده بودیم اینجا. علی تازه منو درگیر مساله ابراهیم کرده بود. ازش پرسیدم چرا ابراهیم، پدر ایمانه؟ چرا میگن ابراهیم خلیلا...؟» همزمان با این دیالوگها، دوربین پس از نشان دادن مهشید در گذشته، پن (حرکت افقی) سریعی میکند و به حمید هامون و علی عابدینی میرسد که در ورودی صحن حضور دارند. علی عابدینی به هامون جواب میدهد: «جنون الهی.» هامون که قانع نشده، درست در همین نقطه میپرسد: «خب که چی؟» علی عابدینی میگوید: «خب، میدونی که از نظر یونانیا، ایمان، جنون الهی بود. یجور ایمانِ سرشار از عشق.» لابهلای گفتوگوی حمید هامون و علی، نمایی هم از مهشید در داخل صحن میبینیم که سر به زیر دارد و مشغول مراقبه و دعاست. نگاه عرفانی، ایمانی و عاشقانه فیلم، با نشانههایی عینی به تماشاگر عرضه میشود و همگی جزییاتی هستند که در یک وحدت کلی، جهانبینی اثر را شکل میدهند. پایاننامه هامون، اشاره به کتاب «ابراهیم در آتش» احمد شاملو، شنیده شدن ذکر «السلام علی ابراهیم خلیلا...» در زیارت هامون و مهشید و گفتوگوی هامون و علی در بقعهای که نام ابراهیم را یدک میکشد، همگی به همین دلیل در فیلم گنجانده شدهاند. هامون حتی وقتی کاملا مستاصل شده و در مناسبات دنیایی گرفتار آمده، در جاده برفی شمال باز نام ابراهیم را به زبان میآورد و میگوید: «خدایا برام یه معجزه بفرست، مثل ابراهیم. شاید معجزه من یه حرکت کوچیک بیشتر نباشه، یه چرخش یه جهش یه اینطرفی یه اونطرفی...»
افسانه سلطان و شبان
هنوز هم اگر بخواهند، فهرستی از سریالهای محبوب و ماندگار تاریخ تلویزیون ایران ارائه کنند، «افسانه سطان و شبان» را از قلم نمیاندازند. داستان «یوسفشاه» از کتاب «تمثیلات» میرزا فتحعلی آخوندزاده، جرقه اولیه نگارش فیلمنامه سریال افسانه سلطان و شبان میشود و مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ به اتفاق نوشتن این اثر را برای تلویزیون به پایان میرسانند. نتیجه سالها دوستی و صمیمیت آنها و مهمتر، سابقه همکاریهای درخشان این دو هنرمند در گروه تئاتر «پیاده»، منجر به خلق یک مجموعه بی نظیر میشود که حتی هنوز هم باوجود بارها تماشا، دیدنی است.
قصه سلطان ستمگری که میخواهد بلای پیشبینی شده بر خودش را با انتخاب جانشینی صوری دفع کند، با ظرافتی نمکین توسط داریوش فرهنگ کارگردانی میشود و در دورههای مختلف پخش، تماشاگران بسیاری را با خود همراه میکند. بازی مهدی هاشمی در این اثر یک کلاس درس بازیگری تمامعیار است و او در واقع به چهار نقش جان میبخشد. سلطان، شبان، سلطانی در لباس شبان و شبانی در لباس سلطان.
به جز هاشمی، انبوهی دیگر از بازیگران پرآوازه و نامدار تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران ایفاگر نقشهای دیگر این مجموعه بودند. گلاب آدینه، محمد مطیع، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق، احمد آقالو، حسین کسبیان، سیاوش طهمورث، صادق هاتفی، حسین محجوب، اکبر دودکار و علیرضا مجلل.
موسیقی بابک بیات، یکی از امتیازات این سریال کمدی و تاریخی است.
باغ فین کاشان یکی از باغهای دیدنی ایران است که حمام معروف فین هم آنجا قرار دارد؛ همان مکانی که رگ دست امیرکبیر صدراعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه را در آن زدند و او را به قتل رساندند. سابقه و قدمت این باغ 23 هزار متر مربعی و بناهای آن به دوره صفویه بازمیگردد. باغ فین شامل یک حیاط مرکزی است که به وسیله دیوار، بارو و برجهای استوانهایشکل محصور شده است. این باغ در گذشته دارای درختان بیشتر و پربارتری بود که در سالهای اخیر به دلیل برخی سوءمدیریتها و نگاهداری نادرست، از تعداد آنها کاسته شده است.
بخشی از باغ تاریخی فین که در این عکسها میبینید، به عنوان نماهای بیرونی سرای مخصوص سلطان در «افسانه سلطان و شبان» مورد استفاده قرار گرفت. متاسفانه عکسهای مناسبی از این مکان در سریال موجود نبود و عکس گرفتن از روی فیلم هم خروجی باکیفیتی را در اختیار ما قرار نمیداد. اما به گمانم عکسهای تازه این لوکیشنها به اندازه کافی گویاست و حتما تماشاگران را بلافاصله یاد نماهایی با بازی مهدی هاشمی، گلاب آدینه، حسین کسبیان، محمدعلی کشاورز، محمد مطیع و احمد آقالو در این فضاها میاندازد.
بخش زیادی از موش و گربهبازیهای تلخک و کاتب با سران قدرت در افسانه سلطان و شبان در همین فضاها رخ میداد؛ یکی از نقاط مهم قصه، یعنی قتل تلخک (با بازی حسین کسبیان) در این محل رخ میدهد. برای تداعی بیشتر، این متن را هم با صدای کاتب (احمد آقالو) مرور کنید: «دست برقضا نامهای از سلطان به دست ما افتاد و رازشان برملا بکرد. تلخک به یاری شبان شتافت تا راز با او در میان بگذارد. اما به چنگ کمانداران وزیر سیاس بیفتاد و برسر آن، جان خود از کف بداد.»
علی رستگار
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم