مردی که مادر و پسری را به قتل رسانده بود، در جلسه محاکمه اتهام قتل را قبول کرد، اما منکر سرقت از قربانیان شد.
کد خبر: ۱۱۶۵۸۳۲

به گزارش جامجم، رسیدگی به این پرونده از اسفند سال 94 و به دنبال کشف جسد زنی در محل کارش در دستور کار پلیس تهران قرار گرفت. شالی به دور گردن این زن که مینا نام داشت پیچیده شده و ضرباتی با چاقو به بدنش وارد شده بود. در ادامه تحقیقات، پلیس رد مردی به نام کامران را در این پرونده به دست آورد. کامران به مینا بدهکار بود و روز جنایت در شرکت دیده شده بود. در ادامه تحقیقات دختر مقتول به ماموران گفت: برادرم سال قبل به صورت قاچاقی به خارج از کشور رفت و دیگر از او خبری نداریم. احتمال میدهیم برای او هم اتفاقی رخ داده باشد. همزمان با ادامه تحقیقات مأموران دریافتند پسر 20ساله مقتول به نام میلاد سال قبل با 350میلیون تومان پول برای خارج شدن از کشور همراه کامران راهی شهرستان بوکان در غرب ایران شده و بعد از آن دیگر از او خبری در دست نیست.

با کشف این سرنخ، احتمال قتل مینا و میلاد از سوی کامران قوت گرفت. سرانجام ماموران متهم را 28 اردیبهشت سال 95 هنگام کار در خانهای حوالی شمال تهران بازداشت کردند. متهم در بازجوییها به قتل مینا و در ادامه به قتل میلاد اعتراف کرد. پس از اعتراف، اولیایدم برای متهم درخواست قصاص دادند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و کامران دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار محاکمه شد. ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: کامران متهم به دوفقره قتل، سرقت اموال مقتولان، وارد آوردن ضربات غیر موثر در مرگ به مینا و نگهداری سلاح گرم است. از دادگاه درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

در ادامه اولیایدم خواستار صدور رای قصاص شدند. وقتی کامران برای دفاع در جایگاه قرار گرفت، با رد اتهام سرقت و قبول اتهام قتل گفت: میلاد را از مدتی قبل میشناختم و او به شهر ما آمده بود و برایش خانهای اجاره کرده بودم. یک شب او در خانهام مهمان بود که متوجه شدم به دخترم نظر دارد. از این موضوع ناراحت شده و روز بعد به بهانه شکار او را به حاشیه شهر بردم. سلاح را رو به او گرفتم و شلیک کردم. بعد از قتل خانه اجارهای را پس دادم و وسایل خانه را فروختم. به تهران آمدم. مینا از جنایت خبر نداشت. نزد او رفتم تا بخشی از بدهیام را بدهم و برای پرداخت بقیه آن زمان بگیرم که قبول نکرد. سر این موضوع درگیر شدیم. عصبانی شدم و کنترل رفتارم را از دست دادم و شالی که سرش بود را دور گردنش پیچیدم و خفهاش کردم. البته قصد کشتن او را نداشتم و ترسیدم همسایهها متوجه داد و فریاد مینا شوند و به پلیس زنگ بزنند. پس از دفاعیات وکیل متهم و آخرین دفاع او، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها