جام‌جم از عزاداری بانوان قزوینی در سوم امام شیعیان گزارش می‌دهد

وارثان بنی‌اسد...

حالا نوبت زنان است؛ نوبت زنان که به میدان بیایند، بر سرو سینه بکوبند، خون بگریند و میان خورشیدهای افتاده بر زمین هروله کنند؛... اینجا تکه‌ای از ستاره‌ای بر زمین افتاده، آن‌سوتر دستان ماه غرق در خون است و دورتر در گودالی از نور، خورشید، خاک‌آلود، بی‌سر همچنان می‌تابد... نوبت زنان است که در غیاب مردان طایفه، ماه و خورشید و ستاره‌ها را از زمین سرخ کربلا برچینند و به دل گرم و مهربان خاک بسپارند؛ کاری که زنان شجاع طایفه بنی‌اسد کردند تا روایت شجاعت و دلدادگی‌شان به جان جانان، به خورشید امامت و ولایت در زمین کربلا نماند و همنفس با اقیانوس بیکران معرفت عاشورا مرز زمان را پشت سر بگذارد، به سرزمین‌های دور و نزدیک برود و بیاید اینجا؛ همینجا؛ ایران ما و بنشیند به دل زنان اصیل ایرانی که پیش از این در سوگ سیاوش نشسته بودند و رسم سوگواری خوب می‌دانستند. قصه شجاعت زنان بنی‌اسد که به ایران رسید؛ زنان ایرانی داغدار و سوگوار به تاسی از زنان بنی‌اسد و دور از سرزمین خورشید هر سال بیل و کلنگ برداشتند و پیکر نمادین خورشیدها به دوش گرفتند و همان کردند که بانوان بنی‌اسد کردند تا بگویند که عشق، عاشورا و حق‌طلبی، عدالت و امامت در خونشان جاری است و هرگاه که ایجاب کند به ظهور خواهد رسید؛ پیشاپیش همه این زنان؛ بانوان اصیل قزوینی.
کد خبر: ۱۱۶۵۵۲۹

اینجا قزوین است؛ پایتخت صفویان، بنیانگذار مذهب شیعه ایران زمین، اینجا قزوین است؛ پایتخت بزرگ خوشنویسی ایران؛ شهر میرعماد قزوینی، اینجا قزوین است؛ شهر کاروانسراها و قلعهها و خیابانها و خانههای تاریخی؛ اینجا قزوین است؛ شهر تاریخ، شهر اصالت، شهر تعزیه؛ شهر بانوان اصیل؛ شهر زنان سیاهپوش، زنان عزادار، زنان پیرو زنان شجاع طایفه بنیاسد.

اینجا قزوین است و امروز دوازدهم محرم؛ سوم سیدالشهدا و یارانش. قزوین سیاهپوش است و در سوگ؛ سوگواران اما بانوان دلسوخته شهرند؛ زنانی که برای صدها سال، از همان زمان که روایت شجاعت بنیاسدیها به قزوین رسید، بیتاب و بیقرار، به تاسی از آنان، چادر به کمر بسته، بیل و کلنگ به دست گرفته و پیکر 72 شهید کربلا را در آیینی نمادین بر دوش نهاده و مویه کنان و بر سینه زنان در خیابانهای شهر جاری شدند ...

حالا حکایت بیل و کلنگ به دست گرفتن زنان بنیاسد و به میدان عاشقی زدنشان شده بخشی از یک آیین سنتی عزاداری زنانه بین دختران و مادران قزوینی که عزاداری از زمان صفویان در سرزمینشان رونق گرفته است.

مجتبی عباسی، کارشناس مردمشناسی اداره میراث فرهنگی قزوین به ما میگوید که تاریخچه شکلگیری این آیین زنانه در قزوین مشخص نیست، گرچه برخی آن را به دوران صفویان و برخی به دوران قاجار نسبت میدهند که در هر دو دوره عزاداری رایج بوده و باشکوه برگزار میشده است. عباسی اضافه میکند قزوین شهری است که آیینهای زنانه زیاد دارد، شاید علتش این باشد که زنان از دیرباز میخواستهاند نقشی در اجتماع بویژه در عزاداری سیدالشهدا داشته باشند، همین است که غیر از اجرای آیین بنیاسد، حسینیه هم برای خودشان دارند و در آن به طور ویژه عزاداری میکنند.

آیین روز دوازدهم زنان قزوینی یک ویژگی مهم دارد و ان اینکه در ملاعام و در خیابانهای شهر برگزار میشود. این مراسم معمولا از ساعت
8 تا 9 صبح از مسجد علیاکبر در نزدیکی امامزاده حسین شروع میشود و بانوان نوحهخوان، گریهکنان و سینهزنان پس از عبور از کوچه پسکوچهها و خیابانهای بافت تاریخی شهر، دوباره به مسجد بازمیگردند. این در حالی است که 72پیکره کفنپوش خونین بر روی دوشهایشان است و گروهی دیگر از زنان هم بیل و کلنگ به دست به دنبال دسته عزادار و تشییعکننده شهدا روان هستند. این زنان اما همگی دستار بر سر دارند و لباس محلی پوشیدهاند؛ چونان زنان طایفه بنیاسد که روستایی و محلی بودند.

عباسی به جامجم میگوید در سالهای اخیر آیین دستخوش تغییراتی شده از جمله اینکه به شاخ و برگ آن افزوده شده و تا حدودی از حالت سنتی خارج شده است. ورود مردان به دستههای تشییعکننده، ورود ادوات موسیقی و طبل و سنج و علامت از اضافاتی است که مراسم را از حالت آیینی و سنتی و زنانهاش خارج کرده و جزو آسیبهای آن به شمار میرود.

این آیین ثبت ملی شده و شورای ثبت آثار تاریخی کشور معتقدند ظرفیت ثبت جهانی را هم دارد؛ همین حالا هم گردشگران زیادی از سراسر کشور و حتی کشورهای دور و نزدیک برای تماشای مراسم در روز دوازدهم ماه محرم خود را به قزوین میرسانند. گرچه بسیاری هم میروند تا در کنار دسته زنان عزادار به حرکت در آیند و در این سوگواره و عزا شرکت کنند و شریک باشند. این مراسم که قزوینیها به آن «سوم امام» میگویند، بیشتر در خود شهرستان قزوین برگزار میشود. با این حال در شهرهای همجوار مانند الوند و محمدیه (زیباشهر) نیز این آیین برپا میشود.

کاری که زنان بنیاسد کردند

در تاریخ این گونه آمده که پیکرهای مطهر شهدای کربلا پس از واقعه عاشورا سال 61هـ.ق سه روز روی زمین ماند تا اینکه در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم، زنان قبیله بنی اسد؛ تیرهای از قبایل عرب، از فرزندان بنیاسد بن خزیمه بن مدرکه که در غاضریه در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند و از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش به دست سپاه حکومتی امویان مطلع شده بودند، موقعی که از میدان جنگ میگذشتند، با دیدن اجساد شهدا تحتتأثیر قرار گرفتهو مردان خود را از این موضوع باخبر ساختند و آنها را مورد شماتت قرار داده و آنان را به انجام تدفین این عزیزان ترغیب کردند. مردان قبیله اما نهی و تهدید شده بودند از نزدیک شدن به اجساد شهدا.
این شد که زنان قبیله، بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف قتلگاه کربلا روانه شدند، گرچه پس از مدتی وجدان مردان بنیاسد بیدار شده، به خود آمدند و برای دفن شهدا وارد زمین کربلا شدند ولی چون بدنها قطعه قطعه بود، آنها را نمیشناختندو متحیر و سردرگم شده بودند تا وقتی که حضرت زینالعابدین(ع) به صورت ناشناس وارد کربلا میشوند...

این بیلها به زندگیما برکت میدهد

سوگواری در دهه اول محرم در سراسر کشورمان رایج است، اما معدود مناطقی هستند که بعد از عاشورا نیز همچنان سوگوارند. رسم بیلزنی در جنوب خراسان، ادای احترام به اعضای طایفه بنیاسد که سه روز بعد عاشورا پیکر شهدای کربلا را دفن کردهاند. مردم در خراسان جنوبی اعتقاد دارند که بیلهایی که با آن مراسم بیلزنی در عصر عاشورا انجام میشوند متبرک هستند و باعث برکت و حلالیت محصولات کشاورزی میشوند. گفته میشود که قدمت این مراسم احتمالا به حدود 300 سال پیش برمیگردد. برای برپایی این مراسم هیاتها به دستههای ۱۵ نفری تقسیم میشوند، افراد بیل در دست، دایره وار در کنار هم بیلهایشان را به طرف آسمان می‌‌برند و هر فرد در حال حرکت به هوا پریده و تیغه بیلها را به هم می‌‌زند. گروه دیگری از عزاداران نیز با حمل کجاوهای بزرگ به عنوان نخل و نمادی از تشییع پیکر مطهر امام حسین(ع) و کجاوه یا گهوارهای کوچکتر به نشانه تشییع پیکر پاک طفل شیرخوار آن حضرت،
روضهخوانی میکنند.

دوازدهم محرم؛ باشکوه در گوگد گلپایگان

گلپایگانیهای اصفهان عزاداری سوم امام(ع) را باشکوه برگزار میکنند، در آیینی که هم مردان مشارکت دارند و هم زنان. این مراسم البته بیشتر در گوگد یکی از شهرهای اطراف گلپایگان برگزار میشود؛ با حضور همه مردم شهر و باشکوه. در این روز، دستهها و هیاتهای مذهبی شهر گوگد و شهرهای اطراف گلپایگان در این شهر جمع شده و با اجرای نمایشهای سنتی شبیه تعزیه، داغ و رنجی که بر اسرای کربلا گذشته را به تصویر میکشند. دوازدهم محرم حتی ادارات و مدارس شهر تعطیل میشود، مردم گوگد نذری میپزند و دستههای عزاداری در طول مسیر حرکت خود با پوششی خاص حرکت کاروان اسرا را بازسازی میکنند. در بخشی از این آیین فردی با گریم شمر ساطور به دست با اجرای حرکات نمایشی فضای رعب و وحشت کربلا را مجسم میسازد.

ساقههای برنج بر سر و صورت زنان آستانه اشرفیه

در برخی شهرهای شمال کشور، از جمله آستانه اشرفیه نیز امروز زنان به میدان میآیند. دستههای عزاداری بانوان شمالی به یاد زنان قیبله بنیاسد که برای دفن کشتههای کربلا رسیدهاند، به راه میافتد. گاهی بیل و ساقههای برنج به همراه خودشان دارند. بیلها نمادی از راه افتادن برای دفن پیکرهاست و ساقههای برنج را به نشانه عزا بر سر و صورتشان میزنند. عزاداری گیلانیها به طور کل تا پایان صفر کم و بیش ادامه دارد و مهمتر محور آن اجرای تعزیه است. تعزیه خوانی در گیلان از جهت روش و شیوه اجرا و نوع تعزیهنامه تحت تاثیر فرهنگ قزوین است. در شهرهای گیلان تعزیهخوانها محلی هستند و گروههای تعزیهخوان گیلان تا شهرها و روستاهای جلگهای مازندران هم میروند.

روز بنی اسد ، پیشوا ، قیام 15 خرداد

سابقه اجرای آیین تعزیه بنیاسد در شهرستان پیشوا استان تهران هم به بیش از 500 سال قبل در دوران صفویه باز میگردد و تاکنون توانسته معنویت و اصالت خود را حفظ کند.

روز سوم شهادت امام حسین(ع) در پیشوا جایگاه ویژهای دارد و مردم متدین این خطه با حضور در امامزاده جعفر(ع) پیشوا در سوگ شهادت سید و سالار شهیدان به سر و سینه میزنند و اشک ماتم میریزند. در این مراسم مردم با پوشیدن لباسهای عربی (طایفه بنیاسد) مراسم تشییع و تدفین را به صورت نمادین انجام داده و بر سر و سینه خود کوبیده و یاد شهدای کربلا را زنده نگه می‏‏دارند.

بازار شهر پیشوا هر سال در این روز تعطیل است و مردم نیز با دادن نذری یاد شهدای دشت کربلا را زنده نگه میدارند. آیین بنیاسد در پیشوا با حوادث سیاسی گرهخورده و حرکت کفنپوشان ورامین و پیشوا در 15 خرداد 1342 هیچگاه از یادها فراموش نمیشود، حرکتی که کارشناسان مسائل انقلاب، آن را باعث تسریع در روند پیروزی انقلاب اسلامی عنوان کردهاند.

تعطیلی 7روزه بازار تبریز

در تبریز اگرچه حضور بانوان در سوم امام به پررنگی زنان قزوین و آستانه اشرفیه نیست، اما عزاداری در این شهر تا یک هفته بعد از عاشورا ادامه دارد. بازاریان تبریز از هفتم محرم به مدت یک هفته حجرههای خود را تعطیل میکنند، با این حال حجرههایی که در مسیر عزاداری قرار دارند، خود را برای پذیرایی از دستههای عزاداری آماده کرده و با چای، خرما، نان، پنیر و شربت از آنان پذیرایی میکنند.

نکته جالب عزاداری محلات در بازار، ترکیب منظم هیاتهاست؛ به طوری که هر محله، سه دسته عرب، عجم و زنجیززن دارد که با ورود محله به محل عزاداری در بازار به ترتیب وارد بازارچه و تیمچهها شده و عزاداری میکنند که غالبا در بازار مظفریه (بازار فرش فروشان) به کار خود پایان میدهند.

فاطمه مرادزاده

ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها