دولت‌ها به رسانه‌های بین المللی خود بازی می‌دهند و از آنها بازی می‌گیرند

رسانه‌ها چگونه به دولت‌ها پاس گل می‌دهند؟

آرشیو ملی بریتانیا هفته پیش اسنادی را از طبقه‌بندی خارج کرد که نشان می‌داد دولت انگلیس در اوایل دهه 90 میلادی مشغول کمک به بی‌بی‌سی بوده است تا در کشور مجارستان بتواند از امتیازات ویژه برای بازپخش رادیوی خود بهره‌مند شود. در این خصوص‌، نخست‌وزیر وقت مارگارت تاچر در جریان دیدار خود از مجارستان این موضوع را در دیدار با همتای مجاری خود آقای آنتال مطرح می‌کند و موضوع به نتیجه می‌رسد. جالب اینجاست که در همان سال‌ها نیز مقامات انگلیسی بر مستقل بودن بی‌بی‌سی تاکید داشته‌اند.
کد خبر: ۱۱۶۳۷۳۱

در جریان دعوای دیپلماتیک انگلیس و شوروی در سال 1989، انگلیسیها اقدام به اخراج سه خبرنگار شوروی کردند و در پاسخ شوروی نیز سه خبرنگار بیبیسی را از این کشور اخراج کرد. نکته جالب این است که در جریان بحث برسر این موضوع در مجلس عوام انگلیس، نمایندگان انگلیسی معتقد بودند بریتانیا باید پاسخی به اقدام جدید شوروی بدهد، چون خبرنگاران انگلیسی «واقعا مستقل» بودند اما همتایان آنها در شوروی مورد حمایت کرملین !

اما بیبیسی تنها رسانهای نیست که خواهان کمک دولت انگلیس برای کسب امتیازات خاص شده است. اسناد منتشر شده نشان میدهد در همان سال روزنامه ساندی تلگراف نیز از دولت خواسته بود تا به آن در گرفتن مصاحبه با گورباچف کمک کنند. در ادامه لابی دولت انگلیس با مقامات شوروی نتیجه میدهد و این روزنامه موفق به گرفتن گفتوگو با گورباچف میشود. اما اینها تنها نمونههای کمک دولتها به رسانهها نیستند. برای مثال روسها نیز بعد از بررسی مدل موفق تعامل دولتهای غربی با رسانههایشان، حمایت بسیاری از رسانههای بینالمللی جدیدالتاسیس خود چون راشاتودی داشتهاند. این حمایت تا جایی پیش رفته که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در جریان دیدار چند سال پیش خود با بنیامین نتانیاهو شخصا از وی خواست که مصاحبهای با شبکه تلویزیونی راشاتودی داشته باشد.

شبکه الجزیره نیز به یمن حمایتهای بیدریغ دولت قطر موفق شده نفوذ رسانهای خود را بیش از پیش گسترش دهد، تا جایی که یکی از شروط عربستان برای رفع تحریم قطر تعطیلی این شبکه عنوان میشود. شبکه الجزیره به لطف روابط خاص دولت قطر با گروههایی چون طالبان توانسته به منبع درجه یک اخبار و تحولات افغانستان تبدیل شود و حتی موفق شود با اسامه بن لادن، رهبر این گروه مصاحبه داشته باشد.

جهان را از لنز غرب میبینیم

این اتفاقات در حالی میافتد که متاسفانه خبرنگاران ایرانی در نشستهای بینالمللی و اتفاقات مهم در عرصه جهان حضور خاصی ندارند و ما عادت کرده ایم جهان را از لنز غربیها ببینیم. رسانههای بینالمللی در کشورهای مختلف از کمک دولتهای متبوع خویش به انواع مختلف بهرهمند میشوند. این نوع کمکها بیشتر به بده و بستان میماند، به این صورت که دولتها به روشهای مختلف سعی در بازی دادن رسانههای بینالمللی خود در وقایع مختلف میکنند تا اعتبار آنها بیشتر شود و بعد به وقت نیاز از آنها بازی میگیرند تا به اهداف دیپلماسی خود نایل آیند. اما در حال حاضر جای چنین فعالیتهایی در کشور ما خالی است و نهادهای دولتی در بازی دادن به رسانهها و بازی گرفتن از آنها چندان تحرکی از خود نشان نمیدهند تاکشورمان کارنامه ضعیفی در حوزه دیپلماسی رسانهای داشته باشد.

شاید نقطه عطف همراهی رسانهها با دستگاه دیپلماسی در دوران مذاکرات هستهای بود، زمانی که گروه بزرگی از خبرنگاران و عکاسان همراه محمدجواد ظریف، وزیرخارجه کشورمان میشدند تا داستان مذاکرات را به زبانی خودمانی برای هموطنان تعریف کنند و آنها را در جریان کم و کیف تحولات قرار دهند. هرچند در این تجربه هم وزارت خارجه هیچ برنامه مشخصی برای بهرهگیری از کاروان خبرنگاران ایرانی نداشت اما پس از مذاکرات دوباره اوضاع مثل قبل شد و هنوز هم به ندرت شاهد حضور خبرنگاران ایرانی در جریان تحولات مهم بینالمللی هستیم.

تعداد خبرنگاران همراه مقامات ایرانی در نشستهای بینالمللی بسیار محدود است و البته رسانهها نیز بهخوبی از فرصت حضور خبرنگارانشان در رویدادهای بینالمللی بهره نمیگیرند. بودجهای که برای فعالیت رسانههای بینالمللی در نظر گرفته شده نیز متناسب با ماموریت سنگین آنها نیست و قدرت مانور در فضای بینالمللی را از آنها سلب میکند. رسانههای ما شاید بتوانند حضور بیشتری در صحنه بینالمللی داشته باشند و مثلا نیروهایی برای پوشش وقایع مختلف مثل انتخابات به کشورها اعزام کنند، اما متاسفانه این اتفاق کمتر میافتد. نهادهایی چون وزارت خارجه یا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که فعالیت مستقیم در کشورهای خارجی دارند نیز رویکردی منفعلانه در حمایت از رسانههای ایرانی دارند و معمولا کمک خاصی به خبرنگاران ایرانی ارائه نمیدهند، اگر چوب لای چرخ آنها نگذارند. این نهادها معمولا از روحیهای بسیار محافظهکار برخوردار هستند و رویکرد هوشمندانهای در قبال خبرنگاران اتخاذ نمیکنند، شاید چون از کندوکاو آنها در فعالیت خود و آشکار شدن نقاط ضعف هراس دارند. متاسفانه مقامات کشورمان حتی تمایل چندانی به مصاحبه با رسانههای بینالمللی ایرانی چون پرس تیوی و العالم نشان نمیدهند و در عوض همواره مصاحبههایی با رسانههای غربی دارند. وقتی مقامات ایرانی حاضر نیستند با مصاحبه با رسانهها به آنها وزن بدهند، پس چه انتظاری از مقامات خارجی میتوانیم داشته باشیم؟

مجموعه این مسائل نشان میدهد متاسفانه نهادهای دولتی در حمایت از رسانهها غفلت دارند و درک صحیحی از اهمیت فعالیت رسانهای قوی در فضای بینالمللی وجود ندارد. این در حالی است که کمکهای نهادها به رسانهها بازدهی خوبی دارد و افزایش اعتبار و نفوذ رسانههای بینالمللی ایرانی کمک زیادی به تقویت دپیلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران میکند. با ادامه این رویه رسانههای ایرانی همچنان فاصله زیادی با رسانههای جهانی خواهند داشت و در مواقع لازم نمیتوانند حمایت اساسی و موثری از دولت داشته باشند.

به نظر میرسد در شرایط فعلی که هجمه رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران در فضای بینالمللی شدت گرفته است، لزوم انجام چنین فعالیتهایی بیش از پیش احساس میشود تا بلکه اندکی بر میزان تاثیرگذاری رسانههای ایرانی افزوده و بتدریج چهره کشورمان در سطح بینالمللی تصحیح گردد.

غفلت متولی اصلی رسانهها

در این میان دستگاهی چون وزارت ارشاد که متولی اصلی سازماندهی رسانه ها و حمایت از آنان محسوب می شود نیز نتوانسته انتظارات رسانه‌های ایرانی را برآورده کند و متاسفانه به جای حمایت از آنها به دنبال جلب نظر رسانه‌های خارجی است!

این وزارتخانه در اقدامی جالب توجه خردادماه امسال اقدام به گشایش «باشگاه خبرنگاران خارجی» با هدف کمک گرفتن از رسانه‌های خارجی برای پیشبرد دیپلماسی رسانه ای ایران نموده است. سید عباس صالحی وزیر ارشاد کشورمان در نشست افتتاحیه این باشگاه که نهم خرداد سالجاری برگزار شد اگرچه به درستی متذکر شد که «دیپلماسی رسانه‌ای اگر زمانی نقش مکمل داشت، امروز یقیناً ضلع دوم دیپلماسی رسمی است». اما این تمام سخنان آقای صالحی نبود و ایشان در سخنانی عجیب که گویا در برابر مخاطب اشتباهی ایراد می شدند، گفت مسئولیتی که رسانه های خارجی به اعتبار اهمیت کاری برعهده دارند کمتر از رسانه‌های داخلی نیست و آنها وظیفه رساندن ندای مظلومیت ایران به گوش جهانیان را دارند!

این در حالی که است وظیفه این خبرنگاران خارجی مستقر در ایران پیگیری دیپلماسی رسانه‌ای کشور متبوع خود است که اغلب اوقات در تضاد با سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران است، نه پیگیری اهداف دپیلماسی رسانه ای کشورمان.

کاش وزارت ارشاد به جای ایجاد چنین باشگاهی یا حداقل کنار آن، تاکنون یک بار دست اندرکاران رسانه‌های بین‌المللی ایرانی را در جلسه ای دور هم جمع و نسبت به حمایت و افزایش هماهنگی آنان اقدام می نمود.

علیرضا هاشمی

بینالملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها