روزی ناصرالدین‌شاه و همراهانش، بهمراه موسیو ریشاق تاجر فرانسوی -که برای عقد سی و هشت قرارداد استعماری از قبیل راه‌اندازی کارخانه مونتاژ کالسکه و کارخانه مونتاژ چوب سیگار به ایران آمده بود - برای گردش به دشت دوشان تپه رفتند. در راه، گل سرخ زیبایی دیدند. شاه کاغذ و قلم خواست و شروع به نقاشی کرد و در نهایت تصویر کج و داغان و کاریکاتورگونه‌ای از گل روی کاغذ کشید. سپس نقاشی را به اطرافیان نشان داد و گفت: «چطور است»
کد خبر: ۱۱۶۲۶۸۹

مستوفیالممالک گفت: «عالی است.»

اعتمادالسلطنه گفت: «نظیر ندارد.»

اقبالالدوله گفت: «از خود گل بهتر است.»

حسامالسلطنه گفت: «گل شاخه خار دارد، گل شاه خار ندارد.»

ضیاءالدوله کاغذ را بو کرد و گفت: «عجب عطری دارد.»

شاه اظهار رضایت کرد و به آنان اذن داد که برای قضای حاجت به بیابانهای اطراف بروند. سپس رو به موسیو ریشاق کرد و گفت: «میبینی چه پاچهخارهایی دور ما جمع شدهاند؟» ناگاه گل به سخن درآمد و گفت: «نه که شما بدت میآد؟ نه که تو مثلا تو فرانسه اینا از این خبرا نیست. چقد حقیرین بابا شماها. آره بابا اصن تو خوبی...» و از آن زمان بود که اصطلاح «لوپوقه لادیزوق دیولون داقو» بمعنی «آره بابا اصن تو خوبی» از طریق موسیو ریشاق به افواه فرانسویزبانها راه یافت.

امید مهدینژاد

طنزنویس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها