مهنــدس الکتــرونیک؛ امام‌جماعت قلب اروپا

نام خاندان مفتح هم انگار با مسئولیت‌های مختلف در جمهوری اسلامی گره خورده است. از شهید مفتح بگیرید که در آموزش و پرورش و دولت شهید رجایی از اعضای کابینه بود تا همین فرزندان شهید محمدهادی و محمدی مهدی. محمدهادی مفتح را می‌توان مانند پدرش از فعالان همزمان حوزه و دانشگاه دانست. نشان به آن نشان که پسر هم به مانند پدر عنوان «حجت‌الاسلام دکتر» را به یدک می‌کشد. آقا محمدهادی لیسانس مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه تهران است. جناب آقای مهندس، دوره کارشناسی خودشان را در سال 1370 در دانشگاه تهران به پایان رسانده.

این‌که چه اتفاقی افتاده که مهندس مفتح برای ادامه تحصیل، عطای مهندسی و کنترل خطی و الکترونیک صنعتی را به لقایش بخشیده و سر از حوزه و دانشگاه علوم و حدیث درآورده را باید از خودشان پرسید. (البته ناگفته نماند که این قبیل اتفاقات عجیب و غریب محدود به زمان دکتر مفتح نبوده و همین الانش هم هستند دوستانی که یک پا در مهندسی و دروس دانشگاهی دارند و یک پا هم در رشته‌های نظری و علوم‌انسانی‌طور و حوزه و علوم‌دینی. نمونه‌اش را توی همین گروه فرهنگی جام‌جم هم داریم!) دست سرنوشت ادامه زندگی محمدهادی را در سال 78 به تحصیلات تکمیلی علوم و حدیث کشانده و 9 سال بعد هم موفق شده از عنوان دکترایش دفاع کند. با این احتساب، دکترای آقا محمدهادی حدودا ده‌ساله است.

دکتر مفتح در حال حاضر با درجه استادیاری عضو هیات علمی دانشگاه قم هم هست و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی فعالیت دارد. همین استادیار بودن دکتر نشان از آن دارد که به نسبت مسئولیتی که به او محول کرده‌اند، سن و سال خیلی زیادی ندارد و به تعبیر علمای حوزه در زمره اهل شباب است و جوان. حالا شاید جالب باشد که بدانید انتخاب رئیس مرکز اسلامی هامبورگ از شئون ولی‌فقیه است و حکم آن را رهبر انقلاب امضا می‌کند. با این احتساب اگر این اقدام را کنار بعضی اتفاقات دیگری چند وقت اخیر بگذاریم قضیه تا حدی معنادار می‌شود؛ کدام اتفاقات؟! دور جدید انتصاب روحانیون جوان برای ائمه جمعه، انتخاب یک رئیس جوان و دانشگاهی و اهل نظر و عمل برای سازمان تبلیغات اسلامی و حالا هم انتخاب یک فرد دو قبضه حوزوی-دانشگاهی برای یک مرکز اسلامی در قلب اروپا! یعنی که یعنی!

مرکز اسلامی هامبورگ چطور راه‌افتاد؟

قضیه به 65 سال قبل بر می‌گردد. یک سری از بچه مسلمان‌های تیرِ ساکن اروپا و آلمان در سال 1332 در هتل آتلانتیک هامبورگ دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند مسجدی برای ایرانیان مقیم هامبورگ بسازند.(توی پرانتز بگوییم این هتل در حال حاضر از هتل‎های پنج ستاره و لاکچری هامبورگ محسوب می‌شود. 221 اتاق دارد و در حاشیه یک دریاچه واقع است!) خروجی این جلسه در نهایت تبدیل به نامه‌ای می‌شود که برای آیت‌ا... بروجردی در قم ارسال می‌کنند. آیت‌ا... هم ضمن موافقت با این کار ده هزار تومان برای آن جمع می‌فرستند. (با ضرب و تقسیم و محاسبه بر مبنای دلار فعلی، تقریبا می‌شود 12 میلیون تومان!)

آیت‌ا... در تهران تعدادی از بازرگانان را مامور جمع‌آوری کمک‌های مالی برای مسجد می‌کند. ایرانی‌های هامبورگ هم حسابی باز می‌کنند به نام جمعیت ایرانیان. به این ترتیب با مساعدت زعیم مراجع تقلید وقت، سنگ بنای مسجدی که بعدها مرکز اسلامی هامبورگ نامیده شد، گذاشته شد. دو سال بعد یعنی در سال 1334 حجت‌الاسلام محققی به عنوان امام جماعت و نماینده آیت‌‎ا... بروجردی فعالیت خود را در هامبورگ آغاز می‌کند. در نهایت هم زیربنای ساختمان اصلی مسجد در سال 1336 بر مبنای طرحی که دو شرکت شرکت شرام و الینگیوس (schram. Elingius) ارائه کرده بودند کلنگ می‌‎خورد. این طرح البته بعد از تایید مرحوم حسین لرزاده (معمار مساجد معروفی مانند مسجد اعظم قم و همین مسجد لرزاده در جنوب تهران) به مرحله اجرا رسیده بود.

بهشتی در هامبورگ

خیلی از ما نام مرکز اسلامی هامبورگ را با نام شهید بهشتی می‌شناسیم. شهید بهشتی دومین امام جماعت مسجد و دومین رئیس این مرکز محسوب می‌شود. مرحوم بهشتی در سال 1343 با تایید مراجع تقلید وقت داخل ایران به عنوان امام جماعت این مسجد انتخاب شد. این شکلی شد که بهشتی راهی اروپا شد. سفر به هامبورگ هم جالب است. طبق روایتی که جعفر شیرعلی‌نیا در کتاب خودش روایت می‌کند با ماشین از تهران به بغداد رفت و یک هفته‌ای در عراق ماند. از عراق به اردن و از آنجا به فلسطین و قدس رفت و مزار منسوب به حضرت ابراهیم(ع) را زیارت کرد. از فلسطین به اردن بازگشت و از آنجا به سوریه و بعد هم به لبنان رفت. در نهایت هم با هواپیما از بیروت راهی هامبورگ شد.

بهشتی بعد از رسیدن به هامبورگ، اتمام بنای نیمه‌کاره مسجد را در اولویت قرار داد. بعد هم مرکزی فرهنگی در آلمان تاسیس کرد که مسجد ایرانیان هامبورگ هم زیرمجموعه آن محسوب می‌شود. به این ترتیب مسجد ایرانیان هامبورگ به مرکز اسلامی هامبورگ تبدیل شد. با رفتن بهشتی به هامبورگ آرام آرام پای مسلمانان اهل سنت و غیر ایرانی هم به این مرکز و مسجد باز شد. کار به جایی رسید که بعضا نماز جماعت‌هایی به امامت بهشتی و اقتدای مسلمانان اهل سنت برگزار می‌شد. البته بهشتی بعضی ملاحظات درباره اعتقادات اهل سنت را در نظر داشت و تا جایی که به اصول اعتقادی تشیع ضربه نخورد به رعایت آنها اصرار می‌ورزید. در ادامه هم به تدریج این مرکز به عنوان یکی از مراکز تقریبی مسلمانان جای خود را محکم کرد.

محمدهادی مفتح کیست؟

در سطرهای ابتدایی گزارش یادآور شدیم که جناب محمدهادی، از فرزندان شهید مفتح است و مانند پدر جا پای شهید گذاشته و به فعالیت‌های آموزشی و تربیتی و علمی مشغول است. دکتر محمدهادی مفتح به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی آشنایی دارد. رساله دکترایش هم در سال 1389 به‌عنوان برترین رساله دکترای علوم قرآن و حدیث انتخاب و به عنوان برنده جایزه کتاب فصل معرفی شده است. یک نفس بگیرید تا بعضی از اساتید حوزوی جناب مفتح را هم مرور کنیم: «آیات عظام مرحوم فاضل لنکرانی، شبیری‌زنجانی، وحید خراسانی، سیدعلی خامنه‌ای، شیخ مجتبی تهرانی، جوادی‌آملی، محمدی‌گیلانی و مؤمن.»

استاد همچنین سابقه تفسیر تطبیقی آیات‌الاحکام، رجال حدیث و زبان قرآن را در دوره دکتری و سطوح عالی و خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه قم در کارنامه علمی خودش دارد. این را هم تا یادمان نرفته بگوییم اگر مثل ما هنگام رانندگی مدام در حال ور رفتن با با موج رادیو باشید و آشنایی اجمالی با شبکه‌های رادیویی داشته باشید خالی از لطف نیست بدانید که سنگ بنای رادیو معارف را هم همین جناب مفتحِ پسر گذاشته است و اولین مدیر این شبکه رادیویی هم محسوب می‌شود. بد نیست بدانید که جناب مفتح در سال‌های گذشته سوابقی هم در دانشگاه آزاد و مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته‌اند. یعنی که یعنی!

محمدصادق علیزاده

فرهنگ‌و‌هنر