انتخابات هفدهمین دوره مجلس شورای ملی از آبان ۱۳۳۰ آغاز شد و انتخابات تهران در ۱۷ دی ۱۳۳۰ برگزار شد. پس از انتخاب ۸۰ نماینده، محمد مصدق دستور توقف انتخابات تا پس از بازگشت خود از لاهه را صادر کرد. انتخابات سایر حوزهها هرگز انجام نشد و تنها ۸۱ نماینده به مجلس راه یافتند.
مجلس در ۱۵ تیر به کابینه مصدق رأی اعتماد داد و شاه در ۱۹ تیر فرمان نخستوزیری او را صادر کرد. دکتر مصدق برای جلوگیری از کارشکنیهای ارتش و دربار، درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. مصدق استدلال نمود که طبق قانون اساسی وزیران در برابر مجلس شورای ملی مسوولیت مشترک دارند و تعیین وزیر جنگ هم باید بر عهده او (نخستوزیر) باشد نه شاه، تا نخستوزیر بتواند مستقیماً بر اعمال وزیر نظارت کند. پس از سه روز مذاکره، شاه درخواست مصدق را نپذیرفت و دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخستوزیری استعفا داد.
در ۲۶ تیر، شماری از نمایندگان مجلس، قوام را به نخستوزیری انتخاب کردند و فرمان نخستوزیری او در ۲۷ تیر اعلام شد. قوام جمله معروف تاریخ سیاسی ایران رابا عنوان ««کشتیبان را سیاستی دیگر آمد» ایراد و نخستوزیری خود را اعلام کرد.
سید ابوالقاسم کاشانی هنگامی که آگاهی یافت قوام با اعلامیه شدیداللحنی آزادیهای سیاسی را محدود کرده و با ارعاب و تهدید مردم، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای نظامی درآورده، با صدور اعلامیهای مردم را به آمادگی فراخواند؛ این در حالی بود که دکتر مصدق به احمدآباد محل اقامت خود رفته بود.
در روز ۲۹ تیر ماه کاشانی اعلام کرد که «اگر قوام نرود اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت مینمایم.»
پس از این موضعگیری، در 30 تیرماه بازار تعطیل شد و مردم به خیابانها ریختند و خواستار سرنگونی حکومت قوام شدند. به دستور شاه مردم به گلوله بسته و عدهای کشته شدند. شاه، وزیر دربار خود را نزد کاشانی فرستاد تا با تطمیع و دادن امتیاز او را به سکوت وادار کند؛ اما کاشانی به وزیر دربار گفت: «اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار بازنگردد، شخصاً به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیماً متوجه دربار میکنم.»
در نتیجه قیام مردم در روز ۳۰ تیر به حمایت از آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، قوام از نخست وزیری کنارهگیری کرد و مصدق دوباره مأمور تشکیل کابینه شد.
ظرف یک سال بعدی روابط آیت الله کاشانی و دکتر مصدق روز به روز به تیرگی گرایید. تا اینکه کاشانی روز 27 مرداد 1332 طبق نامه ای از مصدق خواست برای جلوگیری از کودتای احتمالی از قدرت کناره گیری کند، اما مصدق در جواب نامه کاشانی فقط به همین یک جمله بسنده کرد: «اینجانب مستحضر به پشتیبانی ملت ایران هستم.»
یک روز بعد کودتای 28 مرداد رقم خورد و دولت مصدق برای همیشه سقوط کرد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد