هشتمین شب طنز بچه‌های باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب هم به خوبی و خوشی برگزار شد

گولّه‌های نمک در ضلع غربی دانشگاه تهران

همین یکشنبه‌شب رئیس جدید بانک مرکزی به گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دوی سیما رفته بود. جناب همتی که قرار بود از سیاست‌های جدید ارزی و نرخ جدید دلار صحبت کنند بعد از پیچاندن‌های متعدد در نهایت به مجری برنامه مذکور فرموده‌اند سوال‌های سخت می‌پرسید. بهتر است تمامش کنیم. جناب مجری هم گفته پخش تلویزیون تا ساعت 12 به ما وقت داده؛ ریاست محترم بانک مرکزی هم جواب داده‌اند، خب اشکال ندارد آهنگ پخش کنید مردم صفا کنن! حالا وسط این همه سوژه طنز توقع دارید طنزپردازان بیکار بنشینند و دست روی دست بگذارند تا این سوژه‌ها بپرند. همین هم باعث شد بچه‌های باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی دست به کار شوند و هشتمین شب طنز خودشان را در خیابان 16 آذر بیخ گوش دانشگاه تهران برگزار کنند. شاید که وسط این همه بالا و پایین رفتن‌های دلار و سکه، دل مردم را خوش کنند با لبخندی و طنزی و مزاحی. نهایتا هم هشتمین شب طنزشان یکشنبه‌شب همراه برنامه‌هایی مانند شعرخوانی طنز، استندآپ کمدی و اجرای موسیقی زنده برگزار شد. اسم این برنامه هم در نوع خودش جالب است: «نطنز.»
کد خبر: ۱۱۵۷۹۰۴

شرمنده آن حجم لیپیدیم بگو خب!

حالا درست است که شاعران طنزپرداز مرد در این مراسم حضور پررنگی داشتند، اما این باعث نشود فکر کنید خانمها جایی نداشتهاند و در طنزپردازی و از خجالت انبوه سوژههای طنز در آمدن جایی ندارند. نمونهاش هم همین خانم فهیمه انوری که شعرشان یک گلوله نمک است و بین خودمان هم باشد بعضی قسمتهایش را به خاطر مسائل بوقِ سیاسی فاکتور گرفتیم. نقدا این بخشهای بیخطرتر سرودههای ایشان را بخوانید تا گوشی دستتان بیاید که فقط برنامه خندوانه نیست که راه میانبر طنز به ملت معرفی میکند:

یک عمر، پی پول دویدیم، بگو خب!

از هرچه خوشی بود، بریدیم، بگو خب!

نان و نمک از بس که جویدیم شب و روز

یک گوولّه ی سدیم کلریدیم، بگو خب!

چون تلوزیون گفت شبی، ارز گران نیست!

رفتیم و فقط زود کپیدیم، بگو خب!

دور کمر هیات دولت شده باریک

شرمنده آن حجم لیپیدیم، بگو خب!

خالی شده از رونق و آزادی و کاریم

فول از کلک و وعده وعیدیم، بگو خب!

اقتدا به راشد یزدی و حاج آقا قرائتی!

حالا این وسط همه بحثها و خاطرات و خوشمزگیها هم محدود به شعرخوانی طنز نبوده. مثلا در یک قلم از یکی از روحانیون دعوت کرده بودند بیاید بالای سن و خاطرات بامزهاش از زمانی که لباس روحانیت تن کرده را برای حضار تعریف کند. حجتالاسلام سعید شفیعی هم از خدا خواسته در جایگاه حاضر شده و بخشی از خاطرات بانمک دوران روحانی بودن که از طرف مردم عادی پیش آمده را برای حاضران تعریف کرده. آن طور که دوستان میگویند، جماعتی از شرکتکنندگان در حالی که اشک در چشمهایشان حلقه زده بود از شدت خنده روی زمین افتاده و غلتخوران از سالن خارج شدهاند! حالا البته این را که ما مزاح میکنیم، ولی همینقدر بدانید که فقط امثال حجتالاسلام قرائتی و راشد یزدی نیستند که میتوانند لبخند را مهمان چهرههای مردم کنند و آقا سعید گزارش ما هم خوب از پس این کار بر آمده. شب طنز که بی استندآپ کمدی نمیشود؛ میشود؟! اذعان دارید که نمیشود. برای همین هم بخشی از مراسمشان به استندآپ کمدی اختصاص داشته. این شکلی بود که محمدرضا موذنزاده را با سلام و صلوات به جایگاه دعوت کردهاند که این ژانر یا گونه هم بدون متولی نبوده باشد. شدت تشویق و دست و سوت حضار هم نشان داده که موذنزاده توانسته تا حدی حق مطلب را ادا کند. محتوای اجرای مجری استندآپ چه بوده؟! خب به نظرتان این موضوع جای سوال دارد؟! کاهش ارزش جناب ریال و شلتاق انداختن دلار و اوضاع قمر در عقرب اقتصادی و از این موضوعات که در این روزها تعدادشان هم خوشبختانه یا متاسفانه کم نیست. حالا جالب است بدانید بخش دیگری از برنامه هم با الهام از موضوع «دختران خیابان انقلاب» به موضوع «پسران خیابان انقلاب» اختصاص داشته و کلیپ «بسه شلوار» هم پخش شده که اشاراتی داشته به ماجراهای چهارشنبههای سفید و کمپین آن خبرنگارِ خانم ضدانقلابِ خارجنشینِ علیه ما علیه. توقع ندارید که ریز جزئیات این بخش را هم برایتان روایت کنیم که؟! اگر طالب بودید برای اطلاع از برنامهها و عالیتهای این مجموعه میتوانید به کانال «طنزیم» با آیدی tanzym_ir@ مراجعه کنید.

آهِ سردِ فریزرهای مردم!

شعرخوانی طنز از جمله بخشهای پر و پا قرص این برنامه بوده.

خانم و آقایان شاعران طنزپرداز هم در این قسمت تا توانستهاند از خجالت مسئولان و غیرمسئولانی درآمدهاند که این روزها خون مردم را توی شیشه کردهاند. مثلا به همین نمونه آقامهدی پیرهادی که خیلی شیک و مجلسی از خجالت دزدها و اختلاسگرهای میلیاردی در آمده توجه کنید. در پرانتز بگوییم این جناب پیرهادی در کسوت روحانیت معزز هم هستند.

دیگر خودتان حساب کار را داشته باشید که روحانی و طنزپرداز بودن:

دیدمش با عشوه از توچال بالا میرود

مثل آمار طلا، خوشحال بالا میرود

اینکه دیدی زیر پایش قله توچال نیست

دارد او از کوه بیتالمال بالا میرود

گرچه تیم ملی از جای خودش بالا نرفت

این دلار از جای خود هر سال بالا میرود

در فریزرهای مردم غیر از آهِ سرد نیست

عنکبوت از داخل یخچال بالا میرود

امید رحمانی

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها