در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شبکه اجتماعی، محیطی است که در آن کاربر با اشتراک گذاشتن موضوعاتی که برای خودش اهمیت دارد سعی میکند لحظات خود را ماندگار کند. از این رو ماندگاری مساله مهمی در فضای مجازی است، این در حالی است که بارها دیده شده مخاطب ایرانی در یک شبکه اجتماعی یا پیامرسان داخلی از نظر زمان و تولید محتوا سرمایهگذاری داشته اما پس از مدتی گردانندگان آن به دلایل مختلف و بعضا نامعلوم تصمیم به تعطیلی گرفتهاند و همین باعث شده اعتماد کاربر ایرانی نسبت به گزینههای بومی سلب شود.در صورتی که در موارد بسیار دیدهایم نمونههای داخلی چیزی کمتر از موارد خارجی نداشته و تنها به این دلیل که در گزینههای غیرایرانی محتوا بعد از مدتها باز هم قابل بازیابی است و از بین نمیرود، توانسته مخاطب را به سوی خود جلب کند. برای نمونه در مورد شبکه اجتماعی گوگل پلاس با اینکه مدتی است فعالیت چندانی ندارد اما از اساس ریشهاش زده نشده و کاربران همچنان میتوانند به محتوای خود دسترسی داشته باشند، در حالی که احتمالا نمونههایی ایرانی را میتوانید به ذهن بیاورید که بعد از مدتی گردانندگان آن خسته یا دلسرد شده و
زیر میز زدهاند. این نشان میدهد مانایی محتوای تولید شده توسط کاربران میتواند یکی از زمینههای اصلی اقبال یا عدم اقبال کاربران ایرانی به یک شبکه اجتماعی یا نرمافزار باشد.
به بهانه فیلتر شدن اینستاگرام که آیا شدنی است یا نه، سراغ یک نمونه از شبکههای اجتماعی ایرانی که با محوریت عکس فعال است (مانند اینستاگرام) رفتیم تا هم به پرسشهایی که ممکن است وجود داشته باشد، پاسخ داده باشیم و هم آن را مروری کنیم.
فروش اطلاعات کاربران یا پروپاگاندای رسانهای
شاید اینکه تصور کنیم اطلاعات کاربران در شبکههای اجتماعی ایرانی امنیت ندارد از اساس توهم توطئه باشد. زیرا این مساله بیشتر حاصل پروپاگاندای رسانههاست، در حالی که چندی پیش علیرضا شیرازی، مدیر بلاگفا در این رابطه به جامجم گفت:باید بگویم در ایران چیزی به نام فروش اطلاعات کاربران نداریم. اصلا در ایران نیازی به این نیست که دستگاهی پیشنهاد خرید بدهد، مساله این است که وقتی لازم باشد باید اطلاعات درخواستی (در چارچوب قانونی) را به هر نهاد (قانونی) مرتبط رایگان ارائه کنید. چیزی نیست که یک سیستم و نهاد حکومتی به شما پیشنهاد مالی یا امتیاز خاصی بدهد تا اطلاعات کاربران را به آنها بدهید، حتی فکر میکنم در خارج از کشور هم چنین چیزی نیست. قانون جرایم رایانهای تصریح دارد سرویس میزبانی محتوا چه اطلاعاتی را براساس دستور مقام قضایی در اختیار ایشان بگذارد. آن چیزی که در خارج از کشور میشنویم فروش اطلاعات به نهادهای قضایی یا پلیسی نیست بلکه فروش به نهادهای آنالیز اطلاعات مانند دانشگاهها و شرکتهای خصوصی است، در قضیه فیس بوک، نهادی که آنالیز اطلاعات انجام میداده و کارش تبلیغاتی بوده آن اطلاعات را خریداری کرده است نه اینکه نهادهای قضایی در آمریکا چنین پولی خرج کنند.
پس میبینیم در همه جای دنیا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی طبق قوانین میتوانند به اطلاعات دسترسی داشته باشند و زمانی که سخن از فروش اطلاعات مطرح میشود، با توجه به سلیقه مصرف مجازی کاربر پیشنهادهایی را پیش روی او قرار میدهند. شاید برای شما هم پیش آمده که وقتی موضوعی را در گوگل جستوجو میکنید پیشنهادهایی ارائه میشود که تبلیغاتی است یعنی گوگل طبق سلیقه شما و براساس پیشینه جستوجوها و باز کردن صفحات، سلیقه شما را آنالیز کرده و حالا پیشنهادهایی ارائه میکند که جنبه تبلیغاتی دارد.
توجه به نیاز مخاطب داخلی با لنزور
شبکه اجتماعی لنزور که در آن کاربر امکان اشتراک گذاشتن عکس را دارد از سوی شرکت توسعه تجارت الکترونیک صبا در اختیار کاربران قرار گرفته است.
محمد جواد شکوری مقدم مدیر این شرکت، هدف از راهاندازی این شبکه را در گفتوگویی راهاندازی یک سرویس اشتراک عکس بومی روی تلفن همراه دانسته و بر این باور است تلاش کردهاند بر اساس نیاز مخاطب ایران مدلهای خارجی را بومیسازی کنند: «ما سعی میکنیم با توجه به نیاز داخل، آنها را بازسازی کنیم».
این شبکه اجتماعی که با زبان فارسی طراحی شده به گفته مدیر آن به دنبال این است که سهمی از بازار به اشتراک گذاشتن عکس را در ایران به دست بیاورد. برای همین میتوان امیدوار بود مخاطب ایران بدون دغدغه، مشکلاتِ زبانی و تغییر فونت و بههمریختگیهای متنی بتواند در این فضا به انتشار محتوا دست بزند.
یکی از امکاناتی که در لنزور با آن روبه رو هستیم و همین میتواند آن را از نمونه موفق خارجیاش (اینستاگرام) متمایز کند، دستهبندی کردن عکسها براساس موضوعات است و همین میتواند شما را در دستیابی به تصاویر یاری کند. این امکان برخلاف اینستاگرام، کاربر را یاری میکند از فرصتی که برای گشت و گذار در فضای شبکه اجتماعی در نظر گرفته، بهتر و هدفمندتر استفاده کند. با وجود امکاناتی که اینستاگرام برای بهره بردن از نظر کاربران و سلایق آنها در اختیار دارد اما یکی از معایب آن همین موضوع عدم دسترسی به دستهبندی تصاویر و آلبومهاست. این در حالی است که نشان میدهد لنزور به این نیاز اندیشیده و برای آن تدبیری اتخاذ کرده و یک گام جلوتر از اینستاگرام است؛ اینستاگرامی که با رشد خوبی در دوران ابتدایی فعالیت مواجه شد تا جایی که شرکت فیسبوک آن را به ارزش یک میلیارد دلار خرید و به مجموعه خود سنجاق کرد تا در پازل فعالیتهای رسانهای بتواند با دست پر به میزبانی مخاطبان برود. در حالی که توسعهدهندههای ایرانی با محدودیتها و تنگناهایی روبهرو هستند که سبب میشود در رقابت جثه نحیفی داشته باشند و میطلبد هم از سوی کاربران و هم از سوی متولیان حوزه فضای مجازی و اطلاعات و ارتباطات حمایت شوند.
شاید این رقم را باید با محدودیتها و تنگناهای فعالیت مدلهای بومی مقایسه کرد که با همت متخصصان داخلی تولید شده است. مدیر شرکت توسعه تجارت الکترونیک صبا میگوید: تبلیغات گسترده، پول گسترده هم میخواهد. اینکه بتوانیم مشکلات داخلی خود را مرتفع کنیم، برایمان کفایت میکند. او درباره حمایتها هم میگوید نیازی به حمایت هیچ بخشی نداریم و فقط خواهش ما این است خللی در کار ما ایجاد نکنند و با تنگنظریها و تصمیمات سلیقهای نظام کار ما را برهم نزنند.
عضو شو!
حالا میتوانید نرمافزار را از روی کافه بازار دریافت کنید و پس از نصب آن روی تلفن همراه خود، با پرکردن چند جای خالی (نام کاربری، ایمیل، گذرواژه یا همان پسورد) عضو این شبکه اجتماعی شوید و تصاویر خود را به اشتراک بگذارید. علاوه بر این، امکان یافتن دوستان براساس دفترچه تلفن نیز فراهم است و اگر دوستان شما در این شبکه عضو باشند و آنها نیز از این، امکان استفاده کرده باشند یکدیگر را پیدا و از پستها و مطالب یکدیگر استفاده کنید. البته لنزور از کاربران خود در محیطی جذاب پذیرایی میکند که این هم نکته قوت محسوب میشود و میتواند نظر کاربر ایرانی را به خود جلب کند.
البته میتوانید از طریق پایگاه اینترنتی لنزور هم برای عضویت و فعالیت در آن استفاده کنید.
یونس فردوس
رسانه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم