در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
من هم به حضور روزانهاش عادت کرده بودم و ناخودآگاه هر روز انتظارش را میکشیدم. آخرین بار که او را دیدم کتابهایش را تحویل داد و چند کتاب امانت گرفت و با مادرش رفت. چند روزی گذشت و فاطمه به کتابخانه نیامد؛ اوایل نیامدنش را پای درسخواندنش گذاشتم و با هر دلیلی خودم را قانع کردم. در آخرین روز از هفته که مدرسه تعطیل شد و باز هم نیامد با منزلشان تماس گرفتم، اما کسی پاسخ نداد. تصمیم گرفتم حتما روز شنبه با مدرسهاش تماس بگیرم. صبح شنبه ساعت 30/8روزنامه محلی شهرمان را که همیشه از یکی از اعضای کتابخانه که روزنامهفروش بود دریافت کردم، ورق میزدم که یکباره خشکم زد: «خانواده محترم کامیاب با نهایت تاسف و تاثر درگذشت ناگهانی غنچه نشکفتهتان فاطمه کامیاب را خدمتتان تسلیت ...» دیگر نتوانستم بقیه متن را بخوانم. برایم غیرقابل باور بود. خیلی ناراحت شدم و به تنها دلیلی فکر میکردم که در باور من برای غیبتهای فاطمه نمیگنجید. آن روز حالم حسابی گرفته شد و تا آخر وقت نتوانستم لحظهای از فکرش بیرون بیایم و تا شب، هر لحظه چهرهاش پیش چشمم بود. روز بعد به محض ورود به کتابخانه باز هم به یاد او افتادم. سراغ کارت فرهنگیاش رفتم و از لیست کارتها خارجش کردم. پیش خودم فکر کردم یکی دو روز دیگر برای عرض تسلیت و گرفتن کتابها به خانهشان میروم. ظهر دوشنبه هیاهوی بچهها بعد از تعطیلی مدارس باز مرا به یاد فاطمه انداخت و پیش خودم فکر میکردم چه میشد اگر این دختر یک بار دیگر از در وارد میشد و کتاب میگرفت... هنوز به آرزوی بعدی در مورد فاطمه فکر نکرده بودم که در آستانه در کتابخانه حاضر شد. نزدیک بود قالب تهی کنم و شبیه فیلمها تصور میکردم دارم خواب میبینم یا خیالاتی شدهام. خودش بود، زنده و سالم. هنوز با خودش احوالپرسی نکرده بودم که مادرش از راه رسید و هر آنچه در این روزها گذشته بود را با آرامش برایش تعریف کردم و گفتم که غیبت شما بر پیام تسلیت روزنامه صحه گذاشته بود. مادر فاطمه گفت که چند روزی به بندرعباس رفته بودیم و در همین روزها دخترعموی فاطمه که همنام او بوده در سانحه تصادف در شهرستان لار فوت کرد؛ سه روز هم برای شرکت در مراسم خاکسپاری به لار رفتیم و این پیام تسلیت از طرف اقوام بوده است. مادر فاطمه موضوع جالبی گفت که قابل تامل بود، اینکه فاطمه سه عمو و دو عمه دارد و همه آنها نام یکی از دخترانشان را فاطمه و نام یکی از پسرانشان را محمد گذاشتهاند. آن روز از اینکه فاطمه را زنده و سالم دیدم بسیار خوشحال شدم و برای فاطمه دخترعموی فاطمه هم غفران و رحمت الهی و برای خانوادهاش صبر و شکیبایی مسالت نمودم.
سهیلا ملکمحمدی
کتابدار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: