یک آدم عاشق سفر و کوه و بیرون زدن از شهر به کوچکترین بهانهای. مدتی ندیده بودمش. تلفن کردم و وعده کافه و چای گذاشتیم. از هر دری سخنی رفت و مرور خاطرات کردیم.
بعد برآن شدم که یک گفتوگوی بوق اشغالی هم با هم داشته باشیم. ریکوردر گوشی را روشن کردم و حاصلش شد این که از نظر میگذرانید:
نام و نام خانوادگی؟
مهدی قزلی.
سال و محل تولد؟
تهران، ۱۳۵۹
تحصیلات؟
کارشناسی ارشد تاریخ تشیع بعد از مهندسی مکانیک ساخت و تولید.
شغل؟
مدیر بنیاد شعر و ادبیات داستانی.
شغلهای پیش از این؟
نویسندگی و مشتقاتش.
اولین کتابی که با پول خودت خریدی؟
سیمون بولیوار آزادیبخش آمریکای جنوبی.
شاعرها از دید نویسندهها؟
شوریدگان.
منتقدها از دید نویسندهها؟
تاج سر.
جدی ترین دغدغه نوجوانی؟
جوانی.
پشت فرمون اهل فحش دادن هستی؟
بستگی به ماشینم دارد.
این درسته که هر زبانی فحشهای متنوعتری داشته باشد زبان گستردهتری است؟
در واقع هر زبانی غنی تر باشد کلمات متنوع تری دارد حتی در بخش فحشها.
یک کتاب که همه فکر میکنند خوندهای ولی نخواندهای؟
پیرمرد و دریا.
یک کتاب که دلت میخواست شما نویسندهاش باشی؟
ژنرال ارتش مرده، اسماعیل کاداره.
مهدی قزلی اگر برگردد به بیست سال پیش؟
از وقتم بهتر استفاده خواهم کرد.
یک تصویر ماندگار در ذهنت از سفری که منجر شد به پنجرههای تشنه؟
پیرزنی که خمیده خمیده و عصازنان آمد تا ضریح و دریای مردم برایش شکافته شد. انگار موسی به دریای نیل عصا زده باشد .
محبوبترین نویسنده ایرانی؟
رضا امیرخانی.
آدمهای رمانها و قصهها ممکن است در دنیای دیگر یقه نویسندهها رو بگیرند که این چه سرنوشنی بود برای ما رقم زدی؟
مخلوق نمیتواند یقه خالق را بگیرد.
مظلوم ترین شخصیت داستان ایرانی؟
مدیر مدرسه.
آدمهای قصهها بعد از تمام شدن داستانها کجا میروند؟
بدهایشان لای کتابها میمیرند و خوبهایشان در ذهن خوانندهها ماندگار و ابدی میشوند.
با یک آیه قرآن نصیحتم کنید؟
وَلَا یحْزُنک قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا ۚ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
(حرفهایشان ناراحتت نکند. عزت کلا برای خداست. اوست که میشنود و میداند... .)
قشنگترین فراز دعای کمیل؟
یا سَیدی وَاِلـهی وَمَوْلای اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلی وُجُوه خَرَّتْ لِعَظَمَتِک ساجِدَةً، وَعَلی اَلْسُن نَطَقَتْ بِتَوْحیدِک صادِقَةً... ای مولای من! آیا آتش عذابت را بر چهرههایی میافکنی که در مقابل عظمتت به سجده افتادهاند و زبانهایی را میسوزانی که در ذکر وحدانیت تو سخن راندهاند و راست گفتار بودهاند؟
یک خاطره از کابل؟
کتابم را در یک کتابفروشی پیدا کردم و ذوق زده شدم. کتابفروش هم همینطور شد و دعوتم کرد به دکانش و کرسی گرم و انار قندهار.
یک روز اگر رستم به امروز برگردد؟
امیدوارم از غول بروکراسی و ناکارآمدی شکست نخورد.
یک جمله برای روی سنگ قبرتان؟
تو را آخر کجا باید بیابم/ بگو آنجا بیایم تا بیایی.
ادبیات قرار است چه گلی به سر ما بزند؟
ادبیات با سرها کاری ندارد، بذر زندگی در دلها میکارد.
آخرین باری که موقع رانندگی جریمه شدید؟ چقدر؟
جریمه صحبت کردن تلفنی با یک شاعر بمی که گذاشتهام به حسابش.
دختر به نویسنده میدهید؟
دختر به آدم میدهم.
اهل با خودکار نوشتنی یا تایپ؟
تایپ.
تکیهکلام دارید؟
از قابل انتشارهایش: «مزقل»
یک شهر برای دفن شدن؟
مشهد.
چرا توی نوبل یا سایر جشنوارههای معتبر ادبی نویسندههای ایرانی نامزد نمیشوند؟
باید آنها را معرفی کنیم.
اهل فکر کردن به گذشتهاید یا به آینده؟
وجود نازنین مولای ما امیرالمومنین فرمود: ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیک فَاَینَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَالعَدَمَین
ابراهیم(ع)، نادر شاه، رستم... ما شرقیها پسرکشیم؟
حضرت ابراهیم(ع) که پسرش را نکشت. رستم هم بعد از مبارزه فهمید با پسرش مقابل بوده. در واقع اگر بخواهید نسبتی به شرقیها بدهید باید بگویید پدرکشی و مادرفروشی نمیکنند.
یک بیت یا مصرع پیشنهادی برای پشت نیسان وانتها؟
مگر عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
حرف آخر؟
صدقالله العلی العظیم
حامد عسگری - شاعر و نویسنده
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد