در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
وجه اهمیت این موزه، مسألهای است که ملانوروزی آن را این طور تشریح میکرد: موزه هنرهای معاصر به واسطه گنجینهاش یکی از ده موزه مهم دنیاست. همچنین این موزه تنها فضای قابل توجهی است که اتفاقات بزرگ هنری ایران در آن رقم خورده و در واقع به گونهای میتوان گفت موزه هنرهای معاصر محل ثبت جریانهای هنری کشور است و برای هنرمندان، هم از نظر فضا و هم به دلیل گنجینه و برنامههایش، بسیار حائز اهمیت است.
گنجینهای که نو میشود
در کنار این موضوع، بازسازی موزه بعد از 40 سال مسأله دیگری است که با وجود خطری که گنجینه و ساختمان را تهدید میکرد، این سوال را ایجاد میکند چرا این اقدام تازه شکل گرفته است. پرسشی که این مسئول دربارهاش گفت: در این چهار دهه در موزه بهطور جدی بازسازی یا مرمتی صورت نگرفته است، چون یا نیاز نبوده یا اگر لازم بوده در حد وصله و پینه انجام شده است، مثل تعویض کفپوشها یا تعمیر بخشهایی از پشت بام گالریها، اما بعد از 40سال به هر حال نیاز بود تمام تکنولوژی گرمایش، سرمایش، نور، رطوبتسنج و... بازنگری اساسی شده و باتکنولوژی روز همراه شود. در سالهای قبل هم ما صحبتهایی را برای تخصیص بودجه برای بازسازی موزه عنوان کرده بودیم، اما این اتفاق تا امسال میسر نشده بود. ملانوروزی در ادامه از نامه نگاری به دفتر ریاست جمهوری و پیگیری جدی این موضوع گفت: صحبتها نشان میدهد شاید اگر زودتر با چنین جدیتی برای امنیت موزه و بهتر شدن اوضاع آن تلاش میشد، امروز شاهد نگرانیهای کمتری بودیم.
با این حال، او در بخش دیگری از حرفهایش به سراغ گنجینه رفت، فضایی که سالها به شیوه نگهداری آثار در آن اعتراض میشد و هنرمندان را نگران کرده بود. او که در این باره معتقد است گنجینه موزه برای تعداد آثار کمی و در حدود 600 اثر ساخته شده، میگوید: با وجود این ظرفیت، پیش از انقلاب کارهایی خریداری شد که تعداد آثاربه بیشتر از 3700 کار رسید. به همین دلیل لازم است این فضا توسعه داده شود تا بار سنگینی که روی ریلهای گنجینه سوار است، کمتر شود.
نمیتوانیم اثر جدید بخریم
البته باز هم نباید فراموش کرد که میشد این بار زودتر از اینها سبک شود. با این حال دیگر جزئیات روند بازسازی، از مواردی بود که ملانوروزی به برخی از آنها اشاره کرد. به عنوان مثال او با اشاره به لزوم مستندسازی آثار موزه گفت: به هر حال این فضا به امکانات جدیدتری نیاز دارد. یکی از این نیازمندیها تأسیس آتلیه عکاسی و گرافیکی است که در آن با ابزار حرفهای امکان ثبت کارها و مستندسازی از آثار وجود داشته باشد.
علاوه بر اینها شاید کنجکاو باشید بدانید در این چهار دهه هیچ اثری از هنرمندان معاصر خارجی برای موزه خریداری نشده و به طور کلی با وجود چند کار ایرانی که تعداد محدودی هستند، گنجینه جز تخریبی که به دلیل شرایط نگهداریش رفته رفته با آن دست و پنجه نرم میکرد، تغییر زیادی نداشته است. اما توسعه و ساماندهی فضای گنجینه شاید بتواند باعث شود بهانه نبود جا و امکانات برای خرید آثار جدید را برطرف کند، موضوعی که البته مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی ارشاد، تمایل چندانی به آن ندارد و میگوید: ما چندان با خرید آثار زیاد موافق نیستیم و اگر هم قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد، باید کاری خریداری شود که ارزش موزهای داشته باشد و بخشی از جریان هنری کشور را شامل شود. من در این مورد با تعداد کم اما کیفیت بیشتر موافق هستم.
او حتی معتقد است برخی کارها بیهوده خریداری شدهاند، موضوعی که دربارهاش گفت: موزه قرار نیست محل جمع آوری آثار همه هنرمندان کشور و خارج از آن باشد، بلکه تنها به هنرمندان خاصی که جریان سازند و اهمیت ویژهای دارند باید پرداخته میشد. در این میان در دورههایی به عقیده من کار اضافی خریداری شده و از یک هنرمند چند اثر وجود دارد. گاهی در گنجینه دیده میشود از یک هنرمند 50 اثر داریم اما در شرایطی که ما موزهای با گنجایش محدودی داریم به نظرم دلیلی ندارد که به آن، با این شیوه کار اضافه کنیم. ملانوروزی در بخش دیگری، از تأسیس موزه های بیشتر در سراسر کشور ابراز امیدواری کرد و گفت اگر در هر استان یا حتی تهران موزههای دیگری ساخته شود، آن وقت آنها هم میتوانند بخشی از آثار هنرمندانی را که به آن اشاره کردید خریداری و نگهداری کنند. کمتر از تعداد انگشتان دست، آماری است که ملانوروزی درباره خرید تعداد آثار ایرانی در این سالها برای موزه داد و به 60 تا 70 اثر خارجی اشاره کرد که توسط هنرمندانی مثل اتوپینه، اوکر و تونی کرک که نمایشگاهی از آثارشان در موزه داشتند، به گنجینه هدیه شده است. هدیه گرفتنی که گویا به عادت موزه، به جای خرید اثر تبدیل شده است!
وی در پاسخ به این که چرا با همان رویکرد کم اما با کیفیت، اثر خارجی را نخریدهاید و آیا اصلا به فکر چنین موضوعی هستید یا خیر، گفت: نه ما هیچوقت از نظر بودجه شرایط خرید چنین آثاری را نداشتیم و نداریم. با این حال هر وقت هنرمند بنامی در ایران نمایشگاه برگزار میکند، اغلب اثری از خودش را به ما هدیه میدهد.
تأسف برای موزهای که موزه نیست
جدا از بحث گنجینه و خرید آثار، خود موزه و شیوه عملکرد آن که خیلیها به آن معترضاند و اعتقاد دارند به واسطه برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف از فضای موزهای خود فاصله گرفته، دغدغه دیگری است که ملانوروزی هم آن را تائید کرد.
او میگوید: متأسفانه این حرف کاملا درست است. موزهها معمولا ایونتها و برنامههای مختلفی را در کنار خود دارند، اما فضایشان آنقدر بزرگ است که یکی از سالنهایشان را به این امر اختصاص میدهند. بازهم جای تأسف دارد که ما به دلیل آن که در کشور یک گالری ملی و محل مناسبی برای برگزاری نمایشگاهها و جشنوارهها نداریم، مهمترین رویدادهای حوزه تجسمی مثل نمایشگاههای خارجی، بینالها و... در موزه برگزار میشود. این آسیبی است که به موزه وارد شده اما در شرایط موجود این شیوه به دلیل نبود فضای نمایشگاهی تنها راهکاری است که ما داریم. در این 40 سال ما مجبور بودیم چنین برنامههایی را که البته جزو رویدادهای تأثیرگذار تجسمی هستند با جمع آوری آثار گنجینه و کنار گذاشتن آنها، در محل گالریهای موزه برگزار کنیم. این صدمه به موزه و رویکرد آن زده شده و ما امیدواریم روزی آن قدر فضا داشته باشیم که بتوانیم این نمایشگاهها را در سالنی جدا از جای آثار گنجینه برگزار کنیم.
غیرقابل پخشهای گنجینه
البته نمایش آثار گنجینه که مدتهاست از دید عموم مخفی مانده، به خودی خود جزو اتفاقاتی است که جای بحث دارد، چرا که در این میان کارهایی هستند که اجازه نماش ندارند. ملانوروزی درباره تعداد این کارها میگوید آثار هنری خوبی که غیرقابل نمایش باشد چندان زیاد نیستند اما برخی دیگر از کارهایی مثل چاپ دستی، پاپ آرتها و... از آنجا که ادیشنهای دیگرشان در موزههای دیگر هم هستند، چندان ارزش هنری ندارند و بالطبع اهمیت نمایش آنها هم به همین ترتیب است.
اما در اینجا این سوال پیش میآید که ارزشمندی را چه کسی تعیین میکند، چون به عنوان مثال شخص ملانوروزی طبق صحبتهایی که با او داشتیم با کاری مثل اثر پیکاسو تحت عنوان «نقاش و مدلش» مشکلی ندارد، اما این اثر که اهمیت آن با ارزش چند صد میلیون دلاریش پرواضح است، بدون اجازه نمایش در گوشهای از گنجینه مخفی شده است! مدیر دفترهنرهای تجسمی با تائید آشفتگی اوضاع در این باره گفت: نگاههای سلیقهای در این موارد تصمیم گیرنده است. خود من از نظر هنری هیچ کاری را برای هنرمند واقعی مسأله دار نمیدانم، با این حال هر کسی برای خودش در این حوزه یک متر و معیاری دارد، مترهای مدیران و مسئولان هم باهم یکی نیستند و در دورهای ممکن است کاری به نمایش درآید و در مقطع دیگری نمایش همان اثر ممنوع باشد. به همین دلیل تمام این تصمیمات سلیقهای است، همان طور که میبینید مثلا کنسرتی در تهران قابلاجراست و در مشهد نیست، تمام اینها موضوعاتی است که وجود دارد و کاری نمیتوان کرد. او میگوید با تمام این اوصاف برای نمایش عام کارها باید حداکثر احتیاطها برای اقشار و تیپهایی که در جامعه هستند، در نظر گرفته شود.
ملانوروزی در آخر هم سراغ تعاملات فرهنگی رفت و نوید برپایی نمایشگاههای داخلی و خارجی را تا سال 1400داد. او که پیشتر در تلاش بود تا بخشی از آثار گنجینه را در برلین و رم به نمایش بگذارد اما به دلیل فشارهای موجود این اتفاق رخ نداد، این دست تعاملات را بحثی گسترده تر از حوزه تجسمی ارشاد خواند و ضمن بیان آن که معتقد است باید روابط بین موزههای دنیا همیشه برقرار باشد، گفت بعد از دفتر تجسمی این موضوعات در سطوح بالاتر توسط وزیر و معاون آن بررسی میشود، به همین دلیل در صورت صلاحدید آنها این تعاملات هم اتفاق میافتند.
فاطمه شهدوست
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: