فرقی نمیکند کی، روی هر سطل زباله همیشه چند نفری تا کمر خم هستند و چیزهای با ارزش را میچپانند توی کیسهشان و دوباره از اول، یک گروه جدید با ولع سطل را میکاوند. داستان زبالهگردها تازه نیست، اما داستان تکثیرشان، رشد قارچی و توزیع اعجابانگیزشان در تهران تازه است. سطلهای زباله آبی و مشکی پایتخت حالا شدیدتر از همیشه زیر سایه زبالهگردهاست، آدمهایی با قیافههای جدید، با پوستهای تیره و سرهای اغلب تراشیده.
مدیرروابط عمومی سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران در گفتوگو با ما رشد زبالهگردهای پایتخت را تائید میکند و آن را معلول دو علت میداند؛ اول افزایش قیمت پسماندهای خشک و دوم، مشارکت ضعیف مردم در تفکیک زباله.
تصور این که جهش قیمت دلار به زبالهگردی هم دامن زده دشوار است؛ ولی شهرام فیروزی میگوید سال گذشته پسماندهایی مثل پلاستیک و قوطیهای رنگی تا کیلویی400 تومان خریده میشد و حالا به خاطر نوسانات دلار تا 600 تومان هم فروخته میشود. ربط این افزایش قیمت به تولد زبالهگردهای جدید در تهران این است که بیکارها و آسیبدیدگان اجتماعی را جمع کرده پای مخازن زباله تا رایگان از یک منبع ثروت استفاده کنند؛ اینها را فیروزی میگوید.
رایگان بودن زباله بیتعارف کسب وکار عدهای است؛ سالهاست، کسب وکاری که شهرداری میتوانست فرمانش را به دست بگیرد، به سرانجامش برساند و از آن برای خودش منبع درآمد پایدار بسازد. ولی سالهاست بهواسطه همه ضعفها، شهرداری تهران در این سفره با زبالهگردها شریک است، در رقابتی شبیه جنگ، آن هم با یک قانون که هر که زرنگتر و تیزتر است زبالهها برای اوست.
داستان بیتفکیکی
عدهای هنوز بر این باورند که داستان زبالههای تهران قصه پرغصه است، عدهای هم هنوز ماندهاند به روزی چند بار تخلیه شدن زبالههای پایتخت افتخار کنند یا از خجالت عرق شرم بریزند. برخی هم هنوز باور دارند زبالهگردها در تفکیک زباله از شهرداری موفق ترند.
محمدحقانی اردیبهشت پارسال هنوز رئیس کمیته محیطزیست شورای شهر تهران بود که میگفت حداکثر 4 درصد زبالههای شهر را شهروندان مسئول به کیوسکهای بازیافت تحویل میدهند در صورتی که 15 درصد آشغالها را زبالهگردها تفکیک میکنند و شهرداری عملکرد آنها را به حساب خودش مینویسد. او نقد داشت به این که 75 هزار مخزن جمعآوری زباله در پایتخت شده کانون تفکیک زباله از مبدا از سوی زبالهگردها. اما آنهایی که در شهرداری در مسند کار هستند ماجرای زبالهگردی را طور دیگری تفسیر میکنند مثل شهرام فیروزی که مشارکت ضعیف مردم در تفکیک زباله را هم یک نقص جدی در تهران میداند و هم یکی از دو دلیل افزایش روزافزون زبالهگردها در پایتخت.
او میگوید امکانات برای تفکیک زباله از مبدا مهیاست و بیش از 450 کانکس از 7 صبح تا 5 بعدازظهرآماده دریافت پسماندهای خشک و با ارزش مردم هستند که زبالهها را تحویل میگیرند و به مردم پول نقد، لوازمالتحریر یا موادشوینده میدهند. علاوه بر اینها وانتهای ملودیدار هم هفتهای یکبار به محلات میآیند، پسماندهای خشک را جمع میکنند و به مردم کیسههای زباله آبیرنگ میدهند. او میگوید اما با وجود این امکانات، مشارکت مردم در تفکیک زباله از مبدا ضعیف است. فیروزی در واقع اصرار دارد که در موضوع پسماندها همه چیز نباید گردن شهرداری بیفتد.
آن سوتر در مجلس، در فراکسیون مدیریت شهری، رئیس کمیته کلانشهرها اما نه مردم را مقصر کامل میداند و نه شهرداری را. حسن بهرامنیا در واقع میانه را میگیرد، یکی به نعل و یکی به میخ میکوبد و به ما میگوید در اداره امور شهر همه باید مشارکت فعال داشته باشند و مردم باید بدانند هزینههایی که برای تفکیک زباله صرف میشود نه از جیب شهرداری که از جیب خودشان میرود و بنابراین باید به تفکیک اهمیت دهند.
با این حال او از فراهم نشدن زیرساختها توسط شهرداریها گله دارد و میگوید درشهرها، جعبهها یا سطلهای مخصوص تفکیک زباله وجود ندارد و آموزشهای شهروندی که شرط اجرای تفکیک زباله از مبدا است نیز انجام نمیشود. او در واقع معتقد است اگر این زیرساختها مهیا باشد مردم نیز به تفکیک زباله روی میآورند و دست زبالهگردها نیز از پسماندهای تهران کوتاه میشود.
راز سر بار شدن آشغال
زباله همه جای دنیا نامش طلای کثیف است، ولی ما گرچه این را به زبان میآوریم ولی هنوز به طلا بودنش باور نداریم. آشغال هنوز برای ما دردسر است، نه منبع تولید ثروت و نه وسیله ایجاد شغل، همین است که رفتارمان با پسماندها سامان ندارد و حاکی از سردرگمی است. در شهرهای شمالی که زبالهها یا در جنگلها و حاشیه جادهها رهاست یا در سواحل ولوست، هرجا هم که رود و تالاب و دریایی هست زبالهها از آن سر در میآورند. اینها هم که نباشند پسماندها به بدترین شکل ممکن دفن شده و میشوند گزارش سازمان حفاظت محیطزیست کشور از این که در استانهای شمالی فقط 3 درصد و در کل کشور 7درصد زبالهها بهداشتی دفن میشوند.
سرنوشت تولید برق از زباله هم که درتهران کلید خورد روشن نیست و حتی مهدی حقانی درصحن شورای شهرگفت که درحال حاضر یک کارخانه چینی درجه 2 با ظرفیت روزانه 200 تن زباله درکهریزک وجود دارد که اغلب روزهای سال تعطیل است که اگر حتی 24 ساعته و با همه ظرفیت کار کند، قادر نیست 3 درصد از کل زباله شهرتهران را به برق تبدیل کند.
بهمن 96 نیز رئیس سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران با اشاره به تولید روزانه سه مگاوات برق از زبالههای پایتخت گفته بود سوزاندن 200 تن زباله در مقایسه با 9000 تن زباله تولیدی روزانه عدد قابل توجهی نیست که تائیدی بود بر نقد این عضو شورای شهر.
پیداست در این آشفته بازار، کسانی که سود میبرند زبالهگردهای بینام و نشان و سر باندهای آنان هستند که مثل یک سریال دنبالهدار هر روز پرتعدادتر ظاهر میشوند و در سفره بزرگ پسماند پایتخت دست میبرند. اینها گر چه نانشان را در زباله میزنند و میخورند، ولی به سودی فکر میکنند که با مهارت از دست شهرداری تهران میقاپند.
سود چند میلیاردی مافیای زباله
زبالهگردها بار اصلی تفکیک زباله را در شهرها بهعهده دارند؛ قبلا اگر شبها قبل از ماموران شهرداری از راه میرسیدند، حالا دیگر مدتهاست که روزها هم بیهیچ مزاحمی به کار و کاسبیشان میرسند! بازار این کار و کاسبی به نظر سکه است، شاهد این ادعا افزایش تعداد زبالهگردهاست. سکه بودن این بازار اما تغییری در سرنوشت زبالهگردها بهوجود نمیآورد، آنها همچنان به سبک و سیاق همیشه به کارشان ادامه میدهند و سود این زبالهگردی، در نهایت نصیب مافیایی میشود که میگویند تمامقد پشت زبالهگردها ایستاده است. اینجا هم چهره مافیای زبالهگردی مثل بقیه مافیاها در کسب و کارهای دیگر، چهرهای شناختهشده نیست، اما بازار حرف و حدیثها درباره رقمهایی که در این حوزه جابهجا میشود داغ است؛ حرف و حدیثهایی که از سود چند میلیاردی مافیای زباله در کشور خبر میدهند.
سرانه بالا در تولید زباله
در اینکه زباله یکی از اصلیترین تهدیدات زیستمحیطی این روزهای کشورمان است شکی نیست، اما قضیه وقتی جدیتر میشود که به سرانه تولید زباله در کشور میرسیم. به آماری که میگوید ایرانیها سالانه حدود 20 میلیون تن زباله تولید میکنند. از این رقم میلیونی، نصیب هر ایرانی تولید روزانه بیش از 700 گرم زباله است. آن هم در حالی که براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، متوسط تولید زباله در جهان روزانه 300 گرم است. این اختلاف 400 گرمی، وقتی بیشتر خودش را نشان میدهد که میبینیم حجم زیادی از زبالههای تولیدی ما را مواد خوراکی و غذایی تشکیل میدهد. همینجاست که غذا براحتی به زباله تبدیل میشود و منابع غذایی بدون استفاده هدر میرود.
همجواری عجیب یک سد و یک مرکز دپوی زباله
حکایت تولید زباله در شمال کشور اما آنقدر جدی شده که سرنوشت یک سد چند هزار میلیارد تومانی را مدتهاست معطل خود نگه داشته است، آنقدر که مسئولان مختلف کشورمان بارها و بارها آبگیری سد هراز را منوط به ساماندهی مرکز زباله آمل بدانند. سررشته این اتفاق اما به همجواری عجیب یک سد با یک مرکز دپوی زباله میرسد، مرکزی که از 35 سال پیش، زباله چند تنی آملیها را در خودش جای داده و بعد از جانمایی سد هراز در فاصلهای کمتر از پنج کیلومتریاش، این نگرانی را برای خیلیها به وجود آورده که نکند میلیونها متر مکعب آب شیرین سد هراز به خاطر این همجواری با شیرابه زبالهها آلوده شود.
آنقدر که محمد حاجرسولیها، مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران درباره این موضوع بگوید: آبگیری سد هراز منوط به ساماندهی مرکز دفن زباله آمل و پاکسازی حوضه آبریز است.
مریم خباز - جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد