نگاهی به فیلم لانه زنبور و ژانر کمدی در سینمای ایران

هرگز انگشتات رو تو لونه زنبور نکن‌!

سینمای کمدی ایران نزدیک به دو دهه است که با آن چه که طنز تلویزیونی می‌نامیم دچار یک اختلاط فرمی شده است.
کد خبر: ۱۱۳۸۷۱۰

این نکته به معنای ارزشگذاری برای هیچکدام از این گونههای نمایشی نیست چه بسا که بسیاری از سرمایهها و ستارههای فیلمهای کمدی این روزهای سینما از تلویزیون و سریالهای طنز شروع کردهاند. تفکیک این دو اتفاقا نکته بسیار مهمی است چرا که زمان 90 دقیقهای در سینما به فیلم ساز فرصت و امکان آثار طنز را نمیدهد و او نمیتواند باسرمایهگذاری روی یک کاراکتر و حتی تیپهای نمایشی مخاطب را با خود همراه کند. در گونه کمدی الزاما چیزی که میتواند بیننده را به سالن بکشاند و از همه مهمتر باعث ماندگاری یک فیلم شود موقعیتهای کمدی است و نه تکیه کلامها و تکرار آن درست مانند چیزی که این روزها در سینما شاهدیم نمیتواند یک فیلم را به نتیجه برساند.این که دو یا چند کاراکتر طنز با همان شکل و گفتار بر پرده سینما ظاهر شوند قطعا در دراز مدت حاصلی در پی نخواهد داشت.

ایدههایی که از دست میروند

لونه زنبور با آن که ایده دست اول و خلاقانهای ندارد اما از همان هم درست استفاده نمیکند. از جایی که مرتضی و صابر به عنوان سرباز قلابی وارد کلانتری میشوند گویی فیلم تمام میشود. از این ورود به بعد تمهیداتی هم که نویسنده برای پیش برد داستان مورد استفاده قرار میدهد دم دستی و تا حدود زیادی غیرمنطقی است. اوج این نکته در تاسیس یک کلانتری در فاصله زمانی چند روز پس از مخفی کردن عتیقهها در همان مکان است یا کندن کف بازداشتگاه بدون آن که اتفاقی بیفتد و کسی متوجه این موضوع شود و حتی جا زدن این دو نفر به جای دو سرباز در کلانتری است که در جهان واقع غیر ممکن به نظر میرسد. این اتفاقات هیچ ارتباطی به فانتزی ندارد و فیلم ساز برای آن نمیتواند منطق روایی را سر و سامان دهد همه چیز را با پیش فرضهایی غلط پیش میبرد و برای این که قصهاش را روایت کند یک قصه عاشقانه و تعدادی خرده داستان غیرمرتبط با داستان اصلی در فیلم میگنجاند که عموما این داستانکهای جانبی هم مانند کاراکترهای فرعی بیسرانجام به حال خود رها میشود.

لونه زنبور با یک فیلمنامه درست بر مبنای ایجاد موقعیتهای کمدی به جای شوخیهایی از جنس آثار طنز 90 شبی میتوانست یک کمدی مفرح باشد. این نکته بیش از هر چیز زمانی به چشم میآید که مخاطب پس از خروج از سالن، فیلم و از همه مهمتر شوخیهایش را فراموش میکند. درست مانند یک کالای فرهنگی یک بار مصرف و متاسفانه از این جنس فیلمهای گیشهای این روزها در سینمای ایران بسیار به چشم میخورد.

اهمیت زوج بودن و ماندن !

بسیاری از کمدیهای موفق دنیا بر اساس یک زوج کمدین با خصوصیات متفاوت ساخته میشوند. از استن لورل و الیور هاردی بی بدیل تا بود اسپنسر و ترنس هیل و نمونههای معاصر در سینمای دنیا.

در سینمای ایران اما این ترکیب عمدتا به صورت مقطعی اتفاق میافتد و هرگز به جز یکی دو مورد استثنا آن هم در تلویزیون با این شیوه در سینما روبهرو نمیشویم. زوج محسن کیایی و پژمان جمشیدی نشان دادهاند که میتوانند برای آثار کمدی ترکیب با مزهای باشند اما به روش و سیاق سینمای ایران امید چندانی به دوام این ترکیب نیست.

محسن کیایی بهعنوان یک بازیگر کمدی همواره بازی روان و صمیمانهای دارد و حتی در آثار غیرکمدی هم اجرایی حرفهای دارد. پژمان جمشیدی هم با آن که گام به گام وارد این حوزه شده اما نشان میدهد که میتواند به یکی از بازیگران خوب سینمای ایران تبدیل شود.

بازیگری که واکنش هوشمندانه و مودبانهاش در برابر کسانی که به کاندیدا شدن او در جشنواره فجر خندیدند میتواند مثال خوبی برای دیگران باشد. لونه زنبور از منظر بازیگری فیلم خوبی است و این نکته نشان میدهد بسیاری از تلاشهای سینمای ایران در حوزه بازیگری و حتی کارگردانی به دلیل نداشتن یک متن خوب هدر میرود.

تمام نکات گفته شده در متن حاضر دلیلی بر مخالفت با ساخته شدن فیلمهای کمدی در ایران نیست.

سینمای ایران به فیلمهایی همانند لونه زنبور بسیار احتیاج دارد تا اقتصاد سینما رونق داشته باشد، اما ای کاش دوستان فیلمساز اندکی هم به فیلمنامه و شیوههای ساخت کمدیهای موقعیت در سینما توجه کنند. تجربه نشان داده است گونه کمدی زمانی ماندگار میشود که به هوش و ذکاوت مخاطب احترام بگذارد و به هر وسیلهای برای خنداندن بیننده اش متوسل نشود .

مخاطبینی که هر کدامشان دنیایی از شوخی و طنازی هستند و طبق همان نظریه معروف خنداندن آنها کار بسیار سختی است. کافی است به تاریخ مکتوب طنز و شوخی در ایران نگاهی بیندازیم . باور کنیم ساخت فیلم کمدی در ایران از ساخت هر گونه دیگری مشکلتر است. اگر در گام اول این نکته اساسی را بپذیریم آن گاه میتوانیم لبخند را بر لبان این مردم شریف بنشانیم.

جایی برای بچهها نیست !

فیلمهای کمدی سینمای ایران در سالهای اخیر به شکل فزایندهای به سمت نمایش شوخیهای غیراخلاقی حرکت کرده است. این نکته تقریبا دارد به مرز هشدار نزدیک میشود و متاسفانه کسی هم فکری برای آن نمیکند. اگر بپذیریم که بسیاری از مخاطبان اینگونه فیلمها کودکان هستند پس باید برای شرایط کنونی عمیقا احساس نگرانی داشته باشیم. لونه زنبور با آن که از این نوع شوخیها کم استفاده میکند اما باز هم تکههای دو پهلوی کلامی دارد که قطعا مناسب بچهها نیست. متاسفانه این پیش فرض غلط در سینمای ایران وجود دارد که صرفا میتوان با این گونه کلمات و یا موقعیتها مخاطب را خنداند و با تاسف مجدد این نکته انگار آرام آرام از یک انگاره غلط به یک قانون نانوشته برای به دست آوردن گیشه تبدیل شده است. در همین صفحه و به مناسبت جشنواره فیلم فجر گذشته نوشتیم که باید فکری به حال این شرایط شود و شاید روزی که دوستان تصمیم گیرنده و حتی خود فیلمسازان به یک راهکار برسند دیگر خیلی دیر شده باشد.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها