صبح که از خواب همایونی بیدار گشتیم، هر چه با ماسماسک همراهمان ور رفتیم که تلگرام را واکرده مقادیری خبر بخوانیم و ببینیم بر احوالات ممالک محروسه و دیگر دول چه رفته است، هی کانکتینگ می‌زد و اعصاب همایونی‌مان را مگسی کرد. به اتاق خشایار شدیم، خواب بود. با لگدی قایم که بر گرده‌اش کوبیدیم، بیدار شد. از جا پریده عارض شده باز چه شده تصدقت گردم؟
کد خبر: ۱۱۳۸۵۵۳

فرمودیم: تو غلط میکنی نصفه شب که ما میخوابیم سراغ گوشی ما میروی. شاید ما سر بریده در گالری همایونیمان داشته باشیم تو بیجا کردهای سراغ همراه ما رفتهای!

عارض شد: تصدقت به پیر به پیغمبر ما اصلا دست به گوشی شما نزدیم. شما مگر گوشیتان رمز عبور ندارد من بدبخت چطوری سراغ گوشیتان بروم؟

فرمودیم: پس تلگرام ما چرا کار نمیکند؟

گفت: من چه میدانم؟

فرمودیم: حالا که بیدار شدی یک صبحانه تیار کن بخوریم تا ببینیم چه خاکی باید بر سرمان بکنیم؟

عرض کرد:چشم.

من بعد ذالک از جایی خبر رسید گویا ایراد تلگرام جهانی بوده و ربطی به خشایار مفلوک ندارد. صبحانه خورده بودیم که خشایار عارض شد تصدقت از روزنامه فخیمه جامجم کاغذ رسیده به مناسبت هجدهمین سالگرد انتشار اولین شماره روزنامه دعوت شدهاید به تحریریه. کفش و کلاه کنید، برویم هم با حضرات ژورنالیست نازنین این عمارت آشنا گشته هم از اخبار مطلع گردید.

دیدیم پر بیراه نمیگوید. ما عجالتا برویم کفش و کلاه کنیم حاضر شویم. ببینیم چه میشود ؟ یحتمل شرح ما وقع در لحظه بنگاریم فی الفور بدهیم عزیزان منتشر کنند در جوف همین شماره امروز به سمع و نظرتان خواهد رسید. زیاده فرمایش نداریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها