گفت‌وگوی جام‌جم با لاله اکبری، گوینده

رادیو رسانه‌ای نجیب و دوست‌داشتنی است

لاله اکبری کارش را از رادیو و تلویزیون مرکز اصفهان و بیشتر با تهیه برنامه‌های رادیویی آغاز کرد و سپس در تهران با گویندگی ادامه داد؛ شنوندگان رادیو اما صدایش را بیشتر با گویندگی در برنامه‌های شبکه رادیویی جوان می‌شناسند. «چهارسو»، «هزار پنجره»، «با من ورق بزن» و «رادیوچی» از جمله برنامه‌هایی است که اکبری تا امروز اجرا کرده است. با او که خوش صدا، شوخ طبع و صمیمی است، مفصل گفت‌وگو کردیم تا از تجربیات 20 ساله خود در گویندگی رادیو برایمان بگوید.
کد خبر: ۱۱۳۴۸۶۰

از مرکز اصفهان کارتان را شروع کردید، چه تجربههایی از کار در این مرکز بهدست آوردید؟

در شهرستان به دلیل محدودیتهایی که وجود داشت یک نفر گوینده صرف نبود و معمولا به کارهای دیگری نظیر گزارشگری، نوشتن متن و تهیه هم میپرداخت. البته این مربوط به دهه 70 است؛ الان را نمیدانم. احتمالا شرایط فرق کرده است. به هر حال میتوان گفت کسی که در مراکز سایر استانها کار میکرد همهفنحریف بود.

پس میشود گفت نسبت به همکارانتان در تهران تجربههای بیشتری داشتید.

به طور کلی میتوان گفت بین کسانی که در شهرستان کار میکنند و کسانی که در مرکز بزرگتری مثل تهران فعالیت دارند، تفاوت هست اما نمیشود گفت تجربیات بیشتری داشتم. آن زمان در حوزههای مختلف کار کرده بودم و بیشتر به عنوان تهیهکننده فعالیت داشتم. حتی سال 77، برنامهام با عنوان «جاودانهها» در جشنواره تولیدات مراکز استانها در آبادان مورد تقدیر قرار گرفت و بعدا به عنوان نمونه در کلاسهای تهیهکنندگی تدریس شد. وقتی سال 78 وارد تهران شدم تمام این تجارب به من کمک کرد، اما چون اینجا مرکز بزرگتری بود و شرایط متفاوتی داشت از تهیهکنندگی دور شدم و به سمت گویندگی رفتم.

یک گوینده موفق چه ویژگیهایی دارد؟

آن چیزی که فرد را در کار هنری موفق میکند داشتن کاراکتر هنری است. در گویندگی هم همینگونه است، یعنی بخش زیادی از آن ذاتی و درونی است. وقتی ذوق این کار را داشتی سپس میتوانی آن را از طریق دورههای آموزشی تربیت کنی. مرحوم مهران دوستی به ما میگفت شما باید کاراکتر گویندگی داشته باشید و بعد وارد این حرفه شوید؛ اگر ندارید بیخود وقتتان را تلف نکنید.

در این مسیر بیشترین تاثیر را چه کسی بر شما گذاشته است؟

من از همه بزرگترهایی که برنامههایشان را گوش میدادم، یاد گرفتهام. گویندههای قدیمی ما همگی خوب هستند و از هر لحظه در کنار آنها بودن میتوان نکتهای یاد گرفت؛ مهم این است من به عنوان گوینده حواسم را جمع کنم و گیرندههایم خوب کار کند، یعنی بیشتر از بقیه ببینم، بشنوم و درک کنم. پیشکسوتان ما همیشه میگفتند دانشآموز خوبی باشید و حواستان به اطراف باشد. از برخی از این بزرگان صمیمیت در اجرا، از بعضی متانت و وقار در صدای گوینده، از برخی احترام به مخاطب و از بعضی طراوت و شادابی در هنگام اجرا را آموختم. به یاد دارم مرحوم حسین باغی یک روز از موضوعی بسیار ناراحت بود ولی وقتی وارد استودیو شد، انگار همه حال بدشان را پشت در گذاشت و با انرژی تیزر را اجرا کرد؛ وقتی تمام شد همه برایش دست زدند. این افراد تکرار نشدنی هستند. از این عزیزان آموختم اگر لازم باشد، باید چندبار یک متن را اجرا کنی تا موردپسند گروه واقع شود ولی به بچههای الان اگر بگویی که یک چیز را دوبار بخوان، به آنها برمیخورد.

همین را میخواستم بپرسم که نسل جدید گویندگان چه تفاوتی با نسل شما دارند؟

این نسل یک مقدار عجول و شتابزده است. برای اینکه حرفهای شوند باید حوصله بیشتری به خرج دهند و بیشتر آموزش ببینند.

آموزش از چه طریقی؟

به نظرم آموزش چند وجه دارد، بخشی از آن درونی است. ما بر این باوریم گوینده بخشی از شخصیت خود را به مردم انتقال میدهد. مثلا اگر گویندهای میخواهد بگوید من مخاطبم را دوست دارم، واقعا باید مردمداری را یاد گرفته باشد. بخش دیگرش مطالعه، پرورش روح، روان، تمرکز و شرکت در کلاسهای بزرگان است که نیمی از آن آموزشهای فیزیکی مثل نفسگیری و تربیت اندامهای گفتاری را شامل میشود و نیم دیگر آن برمیگردد به دریافت تجربه پیشکسوتان. مثلا گوینده باید یاد بگیرد چگونه در برنامه زنده مدیریت بحران کند چون برنامه زنده، برنامه ثانیههاست و هزار و یک اتفاق ممکن است در حین آن بیفتد. باید سرعت عمل داشته باشی و در لحظه بهترین تصمیم را بگیری.

به مطالعه اشاره کردید. برنامه «با من ورق بزن» را اجرا میکنید که مربوط به کتاب و کتابخوانی است. خودتان چقدر اهل مطالعه هستید؟

به مطالعه بسیار علاقهمندم و هر فرصتی که داشته باشم، مطالعه میکنم.

بیشتر چه کتابهایی؟

علاقهام در دورههای مختلف فرق میکند. گاهی پیگیر یک نویسنده یا مترجم میشوم و تمام کتابهای او را تهیه میکنم و میخوانم و گاهی علاقهمند به یک موضوع و گونه خاص؛ اما در حال حاضر علاقهام بیشتر داستانهای کوتاه است و آن را زنگ تفریح ذهن میدانم.

تا به حال خودتان برای «با من ورق بزن» کتابی پیشنهاد کردهاید؟

این برنامه نویسنده دارد و طبق چارچوب خاصی پیش میرود. معمولا از قبل کتاب انتخاب میشود. به همین دلیل به یاد نمیآورم که پیشنهاد داده باشم، اما شرایط به گونهای است که اگر پیشنهاد هم بدهم کسی ممانعت نمیکند.

برنامههای متفاوتی را در این سالها اجرا کردهاید؛ ترجیح خودتان چه نوع برنامههایی است؟

تقریبا همه برنامههایی که میپذیرم به ذهنیت و باورهایم نزدیک است؛ اما برنامههایی که حول محور مسائل اجتماعی و خانوادگی بگذرد و همچنین برنامههای فرهنگی و هنری را ترجیح میدهم.

بیشتر با رادیو جوان همکاری میکنید. شبکه رادیوییای که لحن آن با دیگر شبکهها متفاوت است.

بله با توجه به مخاطب آن.

بسیاری از جمله قدیمیهای رادیو منتقد این لحن هستند.

در یک مقطعی در سالهای دور، لحن و ادبیات شبکه رادیویی جوان ساختارشکنانه بود ولی به مرور زمان به زبان معیار نزدیک و با توجه به مخاطبِ هدف بهتر شد. الان نمیتوان گفت که ادبیات آن خیلی عجیب و غریب و متفاوت است. با این که لحن همه را به طور کامل تائید نمیکنم، اما باید بپذیریم وقتی برای جوان یا کودک برنامه میسازیم باید با لحن خودشان با آنها حرف بزنیم. پس تا حد زیادی لحن را مخاطبِ هدف برای برنامهساز تعیین میکند.

شما سالهاست که با مخاطبان رادیو، بویژه شنوندگان جوان در ارتباط هستید. جایگاه رادیو را در میان رسانههای گوناگونی که امروز در دسترس عموم قرار دارد چگونه میبینید؟

دنیای ارتباطات خیلی وسیع شده، تعداد رسانهها زیاد شده است و در اختیار همگان، خصوصا جوانان قرار دارد ولی با این اوصاف همیشه جایگاه رادیو خاص، ویژه و محفوظ است. رادیو یک رسانه نجیب و دوستداشتنی است و همیشه مخاطبان خود را دارد و به نظر من یکی از مهمترین رسانههای حال حاضرِ دنیاست. رادیو همیشه مهم است به دلیل آن که در بهترین و بدترین شرایط میتواند پیام را منتقل کند و راحتتر از دیگر رسانهها قابل دسترس است. این به حدی است که حتی میگویند هنگام زلزله یک رادیو در کنار کیف کمکهای اولیه همراهتان باشد.

در این حرفه به آنچه میخواستید، رسیدهاید؟

میخواهید بدانید از مسیری که آمدهام پشیمانم یا نه؟

نه الزاما پشیمانی.

سوال خیلی سختی پرسیدید. من با اشتیاق زیادی وارد این حرفه شدم و به آخرش فکر نمیکردم؛ چشم بر هم گذاشتم و 20 سال گذشت. الان ماندهام که ببینم آخرش چه میشود...

میشود جور دیگری پرسید، از جایگاه امروزتان راضی هستید؟

میتوانست بهتر باشد ولی فکر میکنم هنوز فرصت هست چون برای گوینده هر روز یک فرصت تازه است. هر روز میتوانی چیزهای جدید یاد بگیری. واقعا از طراوت و تازگی روزهای نخست کاریام چیزی کم نشده است. هر روز که به استودیو میروم مثل روز اولی است که کارم را شروع کردم. تجربهام بیشتر شده اما اشتیاق و هیجانم همانقدر است.

استرس چطور؟

سالهای نخست استرس وجود داشت. میکروفن که باز میشد نفس کم میآوردم، اما امروز دیگر ابدا به آن مفهوم استرس ندارم. صرفا هیجان است که اگر روزی نباشد بهتر است دیگر کارم را ادامه ندهم.

نوشین مجلسی

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها