الیوم بیست و ششم اسفندماه است. هیچ کار زمین مانده نداریم. عمارت فوق النهایه مرتب و پاکیزه است. چند گلدان تازه داده‌ایم خشایار ابتیاع کرده بر هره‌های پنجره و دور حوض گذاشتیم که بسیار جمیل‌المنظر شده. چند نسخه ویژه‌نامه نوروز جراید معتبر و کثیرالانتشار هم سپرده‌ایم بخرد که در ایام نوروز بیکار نباشیم. در اثنای تورق احد از این ویژه‌نامه‌ها بودیم که دیدیم از اتاق بغل صدای خنده خشایار می‌آید. نهیب زدیم به خدمت برسد. در اندرونی حاضر شد. فرمودیم پدرسوخته مگر عروسی عمه جانت است که صدا ول داده‌ای توی عمارت!
کد خبر: ۱۱۳۰۳۳۰

عرض کرد: تصدقت علت دارد .

فرمودیم: به حی لایموت سوگند علت بگویی و نخندیم چپقت را چاق میکنیم. در اثنای خندیدن مجدد گفت: چشم چشم...! بعد یک ویدئو پلی کرد اسفندیار نامی بر جلوی عمارت سفارت بریطانی حاضر گشته عینهو پهلوان پنبههای زپرتی دور خودش گعده جمع کرده مقادیری لاطائلات میبافد و بعد یک دسته کاغذ اتش میزند و تمام ...

فرمودیم توله آهو این کجایش خنده داشت؟

عارض شد: در باغ نیستید تصدق ...!

فرمودیم: در باغ واکن راپورت بده بیاییم تو ببینیم خندهات از چیست؟

عرض کرد: میرزامحمود نامی هشت سال بر مسند دولت نشست و دو یار غار انتخاب کرد که در گرمابه و گلستان در معیت میرزا محمود بودند و قصد داشتند بعد از اتمام ایام محمود بر مسند وی تکیه زنند که تائیدشان نکردند!

فرمودیم: تائید عقل و قوه دارد که؟ عرض کرد نه مواردی دیگر هم به انضمام بود. طبق آنچه عدالتخانه میگوید مقادیری بیتالمال به حساب خویش ریختهاند و مقادیری عتیقه و سکه وا... اعلم. فرمودیم تا اینجایش که اشک داشت بیشتر!

عرض کرد: باقی مانده هنوز!

فرمودیم: بنال !

عارض شد: احد از این اشخاص، شخصی است به نام بقایی که فوقالنهایه با نمک است. فیالمثل در زندان غذا نمیخورد و همانطور سر و مر و گنده، گذران عمر میکند و با زنبیل به عدلیه میرود. کارهایی از این قبیل .

فرمودیم: اینجایش کمی خنده داشت اما بعد؟

عرض کرد: حکم زندان بقایی رفته به دادگاه تجدید نظر و تائید شده و بعد اسفندیارخان رفته جلوی سفارت بریطانی و در اعتراض به این حکم آن را آتش زده است .

فرمودیم: شقایق فراهانی چه ربط دارد به حمید گودرزی؟ عدالتخانه حکم را صادر کرده و این بابا رفته جلوی سفارت؟

عرض کرد: بلی! تازه یک جایی هم قبلا فرموده بودند من درختم و واگویههایی از این دست .

وضو گرفته سر به سجده گذاشتیم از حی لایزال برای این آقایان آرزوی عاقبت به خیری و بازگشت کرده و نیز خواستیم هرکجا محتمل شد که بر اثر کهولت سن خنگ و خرفت شویم و آسمان ریسمان ببافیم خودش ریق رحمت را در کاممان بریزد و فاتحه ... زیاده فرمایش نداریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها