در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جام جم آنلاین، سینا راستگو کارگردان این نمایش از انگیزهها و دغدغههای خود برای تولید چنین نمایش جسور و متفاوتی صحبت کرده است، نمایشنامهای که به قلم آریل دورفمن به نگارش در آمده و در این روزهایی که نگرش به همه چیز، مادیگرایانه و گیشهمحور است، کمتر کسی برای روی صحنه بردن آن رغبت دارد.
نمایش قبلی شما «دشمن مردم» که بهار سال جاری در سالن مولوی اجرا شد به لحاظ مضمون، پرالتهاب و بحث برانگیز بود. اساسا سر نترسی دارید و بگویید چرا؟
هدف هنر اساسا این است که تو بتوانی به تماشاگرت تلنگر بزنی. جدا از این که هنر میتواند نمایانگر درونیات انسان باشد، میتواند برای سایر افرادی که مخاطب این هنر شدهاند یک جور یادآوری باشد. هنر باید تماشاگر را به فکر کردن وا بدارد و از او بپرسد در چه مختصاتی از جهان به سر میبرد و دیگر آن که حرف این هنرمندی که به تماشای کارش نشستهای، جدای درست یا غلط بودنش، آیا به درد جامعه امروز تو میخورد؟ اگر به درد میخورد پس به آن گوش بده. یک دغدغه مهم من این است که چرا برخی از خود ما تئاتریها با به روی صحنه آوردن کارهای خنثی، سلیقه مخاطب را تنزل دادهایم؟ درصد زیادی از مخاطبان تئاتر ما به آن به چشم یک تفریح آخر هفته نگاه میکنند. به طور ضمنی تأکید دارم که نفس چنین علاقه و اشتیاقی نادرست نیست و اصلا یک ژانر در تئاتر داریم که کمدی نام دارد و در جای خودش با اهمیت است، اما به قول استاد مرحوممان آقای سمندریان، کارگردان میتواند بازیگر را لخت کند و از این طرف صحنه به آن طرف بکشاند و توجه مخاطب را هم تمام و کمال جلب کند و او را بخنداند اما آیا میتوانیم بگوییم کار تئاتر را به معنای زیبا و هنری آن انجام داده است؟
بنابراین معتقدید هنر باید حرفی برای گفتن داشته باشد.
قطعا. هنرمند باید ضربهای وارد کند، حرکتی انجام بدهد و اتفاقی را خلق کند که ذهنیت مخاطب را از یک نقطه به نقطه دیگر برساند. اگر غیر از این باشد، فایده تئاتر کار کردن چیست؟ من باور دارم که در ای جهان، هر کسی برای کاری آفریده شده و یک رسالتی دارد. من توی چنین بستری قرار گرفتهام و میتوانم با کار تئاتر حرفی را به گوش جامعهام برسانم و موضوعی را گوشزد کنم و نوعی از ناعدالتی را هشدار بدهم. در این جهان، همواره آدمهایی در معرض رنج و درد قرار میگیرند و اگر هنرمند نسبت به انعکاس آنها تلاش نکند، شاید حتی از لحاظ شرعی، خطاکار شده باشد، چراکه از استعداد یا امانتی که خداوند به او اعطا کرده استفاده درست را صورت نداده است.
در «مرگ و دوشیزه»ای که شما کارگردانی کردهاید کاراکتر دکتر یا به قولی فردی که احتمال متجاوز بودن در مورد او پررنگ است در قالب سه بازیگر مختلف در روایت تکرار شده است. درباره این ایده صحبت کنید.
هنگامی که این ایده به ذهنم رسید این را میدانستم که با دو گروه مخاطب طرف هستم، گروهی که نمایشنامه دورفمن را خواندهاند و گروهی که نخواندهاند اما من میخواستم کار خودم را به عنوان کارگردان انجام بدهم. این نمایشنامه 15 سال بعد از فروپاشی یک سیستم دیکتاتوری را روایت میکند و داستان زنی است که در دوره ظلم، زندانی سیاسی بوده و مورد آسیب و آزار قرار گرفته و بعد، آزاد شده است، اما واقعیت این است که چنین فردی هرگز به جریان عادی زندگی خود بازنمیگردد. او کابوس روزهای شکنجه را تا پایان عمر با خودش حمل میکند و از آنجا که چهره شکنجهگر خود را هرگز ندیده ممکن است به هر فردی که از کنار او عبور میکند شک داشته باشد، به یک نفر به خاطر بوی بدن او شک میکند و به یک نفر دیگر به خاطر حالت دستش و ... . دلیل دیگری هم وجود دارد. کاراکتر پائولینا، دیگر به لحاظ روانی آدم سالمی نیست و زندگی نرمالی ندارد. تعدد شخصیت دکتر آشفتگی ذهن این زن را بهتر نشان میدهد. از سوی دیگر ما سه بازیگر در نقش دکتر داریم و در عین حال سه سرنوشت مختلف را هم میبینیم. این موضوع این واقعیت را تداعی میکند که در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد و وقتی کسی، دیگری را آزار میدهد نباید غافل باشد از این که شاید روزی ورق برگشت و خود او در این وضعیت بغرنج قرار بگیرد.
خود را نسبت به اثر قبلی چقدر پیشرو و رشد یافته میدانید؟
«مرگ و دوشیزه» را بالاتر از «دشمن مردم» ارزیابی میکنم. همه گروه نمایش قبلی، در این نمایش هم دخیل بودند و از نگاه من همه ما به سختی از پختگی رسیدیم. سوای بازیگران، دوستان پشت صحنه نیز به یک پختگی رسیدهاند؛ محمد موسوی، طراح صحنه، بهار خلیلی فرد طراح لباس، امیر دوستی طراح موسیقی و دیگران. شاید ابتدا تصورم این بود که بعد از «دشمن مردم» دیگر سیاسی و اجتماعی کار نکنم، اما بعد فهمیدم اتفاقا نسبت به انجام این کار راغبتر هستم. «دشمن مردم» داشت یک اجتماع را روایت میکرد و فرمت خلاصه شده آن در «مرگ و دوشیزه» تکرار شده بود. هر انقلاب و زدوخوردی یک سری قربانی دارد که شاید لا به لای روزمرگی ما گم شوند و ما در این نمایش سعی کردیم آنها را نشان بدهیم.
و صحبت آخر؟
شاید بسیاری از مردم ندانند برای تولید یک نمایش چقدر زحمت کشیده میشود. این فشار زمانی بیشتر میشود که تو یک گروه جوان را جمع کرده باشی. تنها آرزوی ما دیده شدن کارمان به صورت هر چه بیشتر است. ما مانند بسیاری از نمایشهای گیشه محور از حضور سلبریتیها بهرهمند نیستیم اما حرفهای زیادی برای گفتن داریم و دلمان میخواهد این حرفها را به گوش مردم برسانیم. من به همین بهانه از همه مردم دعوت میکنم به تماشای «مرگ و دوشیزه» بیایند و باعث انگیزه گرفتن ما بشوند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه