در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش تسنیم، در بین علمای علم اقتصاد این اجماع وجود دارد که نخستین اصل برای اداره کشور و بهبود وضعیت اقتصادی، داشتن دکترین منسجم و مبتنی بر اصل بی جایگزین «خیر جمعی» به جای توجه به منافع جزیرههای قدرت است که از آنها به الیگارشها (Oligarchs) تعبیر میشود. سلطه این گروهها بر نظام قانونگذاری، اجرا و نظارت، معنایی جز استبداد خاندانی به جای سلطنت ندارد، حتی اگر ظاهر نظام سیاسی دموکراتیک باشد و اگر استبداد سلطنتی و خاندانهای الیگارشی با هم وجود داشته باشد، بدترین وضعیت ممکن اتفاق افتاده است.
سلطنت پهلوی غیر از دو حلقه مذکور، متنفذین خارجی ـ که عموماً ماموران امنیتی غربی بودند ـ که بعد از دوره خدمت در ایران وارد چرخه پرسود قراردادهای اقتصادی میشدند، چهرههای مرموزی مانند شاپور ریپورتر، زرتشتی هندی الاصل را نیز به جمع تصمیمگیران اقتصادی راه داده بود تا پیچیدگی منافع حلقههای قدرت به اوج برسد.
این حلقههای تو در توی قدرت، وضعیتی را ایجاد کرد که برنامههای اقتصادی رژیم پهلوی ثمری برای مردم نداشت و تنها به وسیله ارتزاق خاندانهای متصل به سلطنت از پول نفت منجر شد. رژیم پهلوی از سال 1327تا سال 1334 برنامههای هفت سالهای را برای توسعه اقتصادی ایران طراحی کرد. توسعه فعالیتهای تولیدی، عمرانی، کشاورزی و امور اجتماعی در شهرستانها و تهران از سرفصلهای برنامه پهلوی دوم بود. در سالهای 1334 تا 1341 برنامه دوم و از 1341 تا 1346 برنامه سوم. از این تاریخ زمان برنامهها به پنج سال محدود شد، برنامه چهارم از 1346 تا 1351، برنامه پنجم از 1351 تا 1356 سه دهه برنامهریزی پهلوی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بود که نتایج متفاوت و متناقضی به همراه داشت.
پیش از ورود به نتایج برنامههای توسعه پهلوی لازم است به درآمدهای واقعی نفتی نگاهی بیندازیم که مبنای برنامههای توسعه هفت ساله و پنجساله رژیم بود. معروف است که جهش درآمدهای نفتی از دهه 50 شروع شد. مبنای این قضاوت غلط، توجه به قیمتهای اسمی نفت خام بدون توجه به تنزیل تورم یا به عبارت سادهتر بدون توجه به قدرت خرید واقعی دلار در تمام دوره بعد از جنگ جهانی دوم است که پهلوی دوم به جای رضاخان تبعیدی بر مسند پادشاهی نشست.
در سال 1946 ارزش واقعی نفت خام (تعدیل شده بر حسب تورم سالانه) بیش از 20دلار در هر بشکه بوده است که این رقم بسرعت به حدود 28 دلار میرسد. از سال 1974 این رقم از 40 دلار فراتر رفته و تا 120 دلار در هر بشکه افزایش پیدا میکند. ضمن اینکه در دوره مذکور به دلیل اندک بودن جمعیت کشور، ناچیز بودن تعداد وسایل نقلیه و اندک بودن ضریب نفوذ انرژیهای فسیلی در بخشهای اقتصادی و خانگی و استفاده بیش از 60 درصد جمعیت کشور که در روستاها زندگی میکردند از فضولات حیوانی و هیزم برای تأمین نیازهای انرژی در کنار صادرات شش میلیون بشکه نفت خام، درآمد هنگفتی در اختیار حکومت قرار میگرفت تا خرج برنامههای خود کند.
ارزش واقعی درآمدهای نفتی دوره پهلوی دوم با وجود جمعیت اندک کشور و سایر واقعیات اقتصادی که به اختصار اشاره شد؛ با درآمدهای نفتی کشور در هزاره سوم برابری میکند، گرچه صادرات نفت خام در مقطع کنونی بسختی به یک سوم میزان آن در قبل از انقلاب میرسد. یعنی پهلوی دوم با کمتر از 30 میلیون جمعیت سه برابر دولتهای بعد از انقلاب درآمد نفتی بدون فشارهای جنگ و تحریم اقتصادی داشته است.
محاسبات برآوردی نشان میدهد، فقط طی پنج سال آخر دوره پهلوی، با فرض قیمت اسمی نفت بیش از 200 میلیارد دلار و با لحاظ قیمت واقعی نفت بیش از 800میلیارد دلار درآمد نصیب این رژیم شد.
در سال 1335 و در آغاز برنامههای توسعه رژیم پهلوی، جمعیت کشور کمتر از 19 میلیون نفر بود. این رقم در سال 1355 و دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به 33 میلیون نفر رسیده بود که معادل 35 درصد جمعیت کنونی کشور میشود. یعنی با 5/2برابر صادرات نفت بیشتر و جمعیت کمتر از نصف که به زبان ساده به معنی درآمد نفتی مؤثر به میزان بیش از شش برابر است، نتیجهای جز واردات و مانورهای تجملی و توهمات «به سوی تمدن بزرگ» (نام کتابی است که محمدرضا پهلوی در سال(1977) 1355 منتشر کرد) به بار نیامد. بزرگترین دلیل بر ناکارآمدی برنامههای توسعه اقتصادی رژیم که همان بریز و بپاش نفتی با لعاب توسعه و برنامهریزی بود، انقلاب سراسری ملت ایران است که از نابرابریهای بیپایان رژیم به ستوه آمدند و طومار آن را برای همیشه درهم پیچیدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور مطرح شد