راپورت‌های میرزا ادریس‌

حق‌الخواب و سید یحیی و باقی قضایا ...

الیوم در اندرونی همایونی نشسته و سودوکو حل می‌کردیم. الحق که عجایب سرگرمی محبوبی است و ما بغایت در آن استعداد داریم. چای و پولکی و تخمه جابونی هم ور دستمان بود میل می‌کردیم و خلاصه به نفسانیات حلال مشغول بودیم که خشایار دق‌الباب کرد و اذن ورود خواست. رخصت فرمودیم به حضور رسید بعد از عرض ارادت و دستبوسی دیدیم شلغم داغ بخارپز تیار کرده با نمک و فلفل سیاه که میل کنیم. با قبل که مقایسه‌اش می‌کنیم روز به روز بهتر می‌شود. آداب چاکری را نیکو بلد است.
کد خبر: ۱۱۰۶۶۴۵

فرمودیم کاغذ اخبار بیاورد سرخط خبرها را بخواند از احوال ممالک محروسه مطلع باشیم. عارض شد: خبر قابل عرضی نیست مملکت در امان و امان است؛ الا این که از وکیل‌الرعایای مجلس قانونگذاری با یکی از ژورنالیست‌های مملکت گفت‌وگو کرده و راجع به مواجب مقرری مجلس معترض بوده‌اند و افاضات فرموده‌اند که این پنج‌میلیون و خرده‌ای هزار تومان برای یک وکیل کم است و امورات نمی‌گذرد و در تتمه بیانات گهربار فرموده‌اند اگر فردا پس‌فردایی نماینده‌ای دزدی کرد نگویید چرا؟ همان‌گونه که دو لپمان از شلغم نمک زده پر بود فرمودیم: گفتیم خبر داغ و عجیب و تازه بیاور! نگفتیم از خودت لاطائلات بباف که! پشت سر مردم صفحه نگذار! قسم جلاله خورد که واقعا همین‌ها بوده و این جملات عین کلماتی است که مشار الیه افاضه فرموده‌اند.

عیش‌مان ناکار شد و به این اندیشیدیم که مگر مجلس جای کاسبی و پول درآوردن است؟ با این حساب عمله و کارگر و رعیت بدبخت و مفلوکی که یک پنجم ایشان مواجب می‌گیرند با پنج سر عائله چه خاک باید بر سر کنند؟ خشایار عارض شد: تصدق تازه کجایش را دیده‌اید؟ مدتی پیش همین جناب وکیل الرعایا جشن سالگرد افتتاح پیج اینستاگرام برای خود گرفته کیک یکسالگی فوت کرده‌اند که صد سال زنده باشند!

فرمودیم با این افاضات که عرض کرده جواز دزدی صادر کرد و می‌توان صغری کبری چید و به این نتیجه رسید که هر کس مواجبش کفاف زندگی و معونه‌اش را نداد دست در جیب رعیب و دوست و رفیق کند و امورات بگذراند. در ثانی مگر این بشر دوپای لامذهب خندق بلایش سیرمانی دارد! هرچه داشته باشد باز هم دلش بیشتر می‌خواهد. این گونه باشد که همین سید یحیی رفتگر نجیب محله‌مان که 800 هزار تومان حقوق می‌گیرد و دو دختر دم بخت هم دارد، باید تمام محله را تاراج کند تا امورات بگذراند. مگر همین سیدیحیی ماه رمضان پارسال 17میلیون پول بی‌زبان لای شمشادهای جلوی درمانگاه محل پیدا نکرد؟ مستحق نبود؟ نیاز نداشت؟ داشت ولی برگرداند. شیرینی و دستخوش هم تعارفش کردند، نگرفت. خشایار عارض شد البته تا حدودی هم حق دارند حضرت وکیل‌الرعایا چون خودشان فرموده‌اند قبل از نمایندگی در خانه می‌خوابیده‌اند و هشت میلیون می‌گرفتند. فرمودیم مواجبی که از خوابیدن در منزل به دست می‌آید برکت ندارد. شلغم زهرمارمان شد. چشم وا کردیم دیدیم با نوک قلم جدول سودوکو را جرواجر کرده‌ایم. خشایار را مرخص کردیم قدری خلوت کنیم. خشایار که می‌رفت صدایش کردیم، عرض کرد: جانم . فرمودیم راستی از کارگران معدن یورت چه خبر؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها