ترامپ و چالش‌های پیش رو در ساختار قدرت

ایالات متحده آمریکا یک ساختار قدرتمند سیاسی دارد که این ساختار قدرتمند بر کنشگران حاکم است و در عین حال این کنش‌ورزان و بازیگران صحنه سیاست در آمریکا هستند که در این ساختار با یکدیگر در تعامل معنا‌دار قرار دارند.
کد خبر: ۱۱۰۱۲۹۹

رقابت در ساختار این قدرت در این ساختار جدی است. به بیان دیگر از منظر جامعه شناسی سیاسی می‌توان گفت که در ایالات متحده آمریکا نظریه پارسون بی یا نظریه ساختارگرایی ـ کارکردگرایی حاکم است. اما در عین حال نقش کنشگران، کنش ورزان و بازیگران و رقابت میان آنها نیز بسیار اهمیت پیدا می‌کند. در چنین وضعیتی باید نگاه به این پدیده یعنی مطرح شدن اتهاماتی نسبت به دولت ترامپ و کنش‌ورزان موجود در این دولت را در عین حالی که جدی ارزیابی کنیم در ایجاد اختلالات ساختاری در سیاست ایالات متحده آمریکا بزرگنمایی نکنیم. آنچه که در ارتباط با این اتهامات مطرح است در درون بافتار قدرت ایالات متحده آمریکا و ایجاد اختلال در بافت قدرت و نه ساختار قدرت صورت می‌گیرد. ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکاست. وی به عنوان رئیس‌جمهور جایگاه خود را داراست، فرامین خود را صادر می‌کند و کارکردهای رئیس‌جمهور را دارد. نقش رئیس‌جمهور در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا روشن و براساس فرهنگ سیاسی حاکم بر آمریکایی‌ها، کاملا مبرهن و آشکار است و مردم به عنوان تابعین دولت فدرال آمریکا در چارچوپ قوانین موجود و به دور از سیاست بازی‌های مصطلح در چارچوب این ساختار کنش نشان می‌دهند. ولی در عین حال این موضوع در بافتار قدرت بسیار جدی است. به این معنا که حزب مخالف و ژنرال‌های زخم خورده حزب جمهوریخواه از ترامپ در عین حمایت از رئیس‌جمهور در پی ایجاد فضایی هستند که بتوانند به محدودسازی قدرت ترامپ در کاخ سفید نائل آیند. نه حتی در انتخابات آینده که حتی با استفاده از این مبنا زمینه‌های حرکت واترگیتیستی را برای ترامپ دنبال کنند تا با پیدا کردن مدارک و اسنادی مبنی بردروغگویی او و تیم او در ارتباط با انتخابات گذشته زمینه‌های خلع ید او را حتی فراهم کنند. این رقابت هم بسیار جدی است. لذا باید از این دو زاویه موضوع را مورد توجه قرار داد.

در حوزه رسانه‌ای و نحوه پرداختن به این موضوعات از منظر رسانه‌های آمریکایی باید به این نکته توجه داشت که رسانه در ایالات متحده آمریکا چه در جناح دموکرات و چه در جناح جمهوریخواه چندان روی خوشی را به ترامپ نشان نمی‌دهند. ترامپ به آنها به عنوان فردی ضدرسانه‌های رسمی چهره نشان داده است. او رسانه‌ها را در کمپین انتخاباتی خود و در چارچوب شعارهای برتافته از پوپولیسم بدخیمی که به کار برد در دایره نفی رساند. او حتی انگشت اشاره خود را در چشم دموکراسی آمریکا فروکرد و با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، زمینه‌ساز ایجاد یک فضای مثبت برای تامین آرای مورد نیاز و پیروزی در انتخابات در چارچوب جنگ کارت‌های الکترال برآمد. اکنون رسانه‌ها آن پیامد را در خود ذخیره کردند و در پی ایجاد یک عکس‌العمل معنادار و با قدرت در برابر کنشی هستند که وی در کمپین انتخاباتی خود و بعد از آن نشان داد. فراموش نکنیم که وقتی کاخ سفید نشست سالانه با رسانه‌ها را راه اندازی کرد، غایب بزرگ این نشست شخص رئیس‌جمهور بود و در همان زمان و در محل دیگری او رسانه‌ها را بار دیگر به مسخره گرفت. او تلاش داشته است با استفاده از تجارب خود در بنگاه‌داری سیاسی و سیاست بنگاهی که آموخته است از تبلیغات غیر رسمی و شیوه‌های تبلیغاتی اقتصادی در حوزه تبلیغ سیاسی استفاده کند و چون او در این زمینه متبحر بوده است تا حدودی در این زمینه موفق بود و بیش از اندازه‌ای که از او توقع می‌رفت، توانست رسانه‌ها را تحت الشعاع قرار دهد. درست است که هیلاری کلینتون تعداد آرای بیشتری را از ترامپ داشت، اما در نهایت این ترامپ بود که در نبرد کارت‌های الکترال با استفاده از همین ریز رسانه‌ها و کلان رسانه‌های بین‌المللی مانند توییتر زمینه‌هایی را ایجاد کند که نشان دهد فردی است که می‌تواند در این مجموعه به تحریک جامعه مخاطب خود اقدام ورزد و با وجود بسیاری از پیش‌بینی‌ها در دو هفته یا سه هفته منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گوی سبقت را از رقیبش برباید.

از سویی دیگر جامعه ایالات متحده آمریکا عوام سیاست ورزی را دارا نیست. یک ساختار حزبی بسیار پیچیده و در عین حال کارآمد در ایالات متحده آمریکا که تنها صد حزب سیاسی به عنوان جمهوری و دموکرات در پنجاه ایالت در کنار احزاب دیگری که نه دموکرات‌اند و نه جمهوریخواه وجود دارند که به صورت مستقل عمل می‌کنند. در این سازوکار حزبی در آمریکا آنچه که اهمیت پیدا می‌کند ساختار قدرت و نحوه تعامل آن با بافتار درهم تنیده و پیچیده‌ای که درون این بافتار در سیلان است. بنابراین مردم ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر احزاب قرار دارند چیزی که تا حدودی این فرآیند را تحت تاثیر قرار داده و موجب فراهم آمدن فضای جدیدی شده است که تا حدودی امپراتوری احزاب در آمریکا را با چالش روبه‌رو ساخته وجود شبکه‌های اجتماعی است که بسیار پیشرو و در عین حال تاثیرگذار بر روی افکار عمومی وارد عمل می‌شوند. با وجود این بواسطه عملکرد نامیمون ترامپ برای مردم ایالات متحده آمریکا او با این‌که توانست برخلاف توقعات موجود رئیس جمهور آمریکا شود، اما او در میان 45 روسای جمهور آمریکا کم‌نظیرترین فرد از منظر جذابیت‌های افکار عمومی بوده است. جذابیت نه به معنای عدم تاثیرگذاری، بلکه به این معنا که مردم ایالات متحده آمریکا در نظرسنجی تاکنون حداقل نشان می‌دهند کم‌ارزش‌ترین رئیس‌جمهوری است که به او اعتقاد دارند. بنابراین او وضعیت خوبی از منظر افکار عمومی ندارد. اما در عین حال مردم آمریکا به دلیل سیاسی نبودنشان چندان وارد نبردهای قدرت نمی‌شوند و در عین حال ترامپ می‌تواند یک غشای اطمینان‌بخشی را برای خود فراهم کند، اما تا کی خواهد توانست این غشا را مدیریت کرده و این لایه را حفظ کند موضوعی است که محل تردید است.

دکتر مهدی مطهرنیا / استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سیمرغ شعر معاصر

علی‌اصغر شعردوست معتقد است شهریار با آفرینش غزل‌های نو، تحولی بی‌سابقه در شعر فارسی ایجاد کرده است

سیمرغ شعر معاصر

نیازمندی ها