تحلیلی بر تاریخچه جنبش دانشجویی در بیرون از ایران در گفت‌وگو با دکتر علی بیگدلی

خیزش خیابانی دانشجویان

جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ایران جایگاه ویژه‌ای داشته است؛ در سال 32 و پس از آن و بویژه در کوران انقلاب اسلامی؛ هرچند سال‌هاست که دانشجویان کمتر جریان‌ساز بوده‌اند.
کد خبر: ۱۰۹۹۷۱۸

آیا دانشجویان در دیگر کشورها هم به خصوص کشورهای اروپایی، جریان‌ساز بوده‌اند؟ برخی به پرسش پاسخ مثبت می‌دهند و نقطه عطف جنبش دانشجویی را سال 1968 و در فرانسه می‌خوانند.

با دکتر علی بیگدلی، استاد تار یخ روابط بین‌الملل در این زمینه گفت‌وگو کردیم که آن زمان در دانشگاه سوربن تحصیل می‌کرد و به گفته خودش اگر او را می‌گرفتند به دلیل این‌که شهروند فرانسه نبود او را اخراج می‌کردند.

پیش از جنبش دانشجویی 1968، آیا سابقه داشت که حرکت‌ها و فعالیت‌های دانشجویی به یک جنبش بدل ‌شوند؟

نخستین جنبش دانشجویی،‌ سال 1818 و در دانشگاه ینا در آلمان امروزی اتفاق افتاد که نقطه شکل‌گیری وحدت آلمان بود که سرانجام توانست تحت رهبری بیسمارک در سال 1871 عملی شود و امپراتوری آلمان پا به عرصه وجود گذاشت. پس از جنبش دانشجویی ینا، نسل دانشجو اعتبار و اهمیت ویژه‌ای یافت. آنها پس از دانشگاه متصدی امور حساس و مهم مملکتی می‌شدند، هم دولت به آنها رسیدگی می‌کرد و توجه ویژه‌ای به امور رفاهی آنها داشت که همین امر به جایگاه اجتماعی و اعتبار سیاسی آنها می‌افزود. پیش از جنگ جهانی اول، شاهد دوره‌ای با عنوان «صلح مسلح» هستیم که برای نخستین‌بار مبادله دانشجو و استاد بین کشورهای غربی اتفاق افتاد و این امر اعتبار بیشتری به دانشجویان و دانشگاه بخشید.

دانشجویان که تا این اندازه در جامعه جایگاه کسب کرده بودند چرا نتوانستند مانع جنگ‌های جهانی شوند؟

پیش از شروع جنگ جهانی اول و در فاصله بین دو جنگ جهانی، اروپا دچار بحران‌های سیاسی پیچیده‌ای شد که دو جنگ اول و دوم جهانی از دل آنها زاده شد. در این دوره نقش دانشجو کمرنگ و محدود می‌شود و دانشجویان نیز سوار بر موج ملی‌گرایی و ایدئولوژی‌های مختلف می‌شوند.

چه شد دانشجویان دوباره در جامعه نقش‌آفرین شدند و دست به اعتراضات گسترده زدند؟

سال‌های پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه با آغاز جنگ سرد در سال 1947 رفته‌رفته دانشجویان به سبب بحران‌های اقتصادی که اروپا و بویژه فرانسه را درگیر کرده بود، دوباره پا به عرصه سیاست گذاشتند و توجه‌ها به دانشگاه جلب شد. سقوط پی‌درپی کابینه‌ها در فرانسه و موضوع الجزایر و دیگر بحران‌های سیاسی سبب شد دانشجویان به یک گروه تأثیرگذار و تعیین‌کننده در فرانسه تبدیل شوند که سندیکاهای کارگری نیز در مواقعی آنها را همراهی می‌کردند.

آیا این عوامل، زمینه پیدایش جنبش دانشجویی سال 1968 را به وجود آورد یا رویداد خاصی سبب خیزش دانشجویان شد؟

درواقع جنبش دانشجویی سال 1968 فرانسه نقطه اوج جنبش دانشجویی در اروپا به شمار می‌رود که زمان زیادی نیز به طول انجامید و اهمیت تاریخی پیدا کرد. در این سال دولت فرانسه قانونی را در مجمع ملی تصویب کرد، مبنی بر این‌که فارغ‌التحصیلان دبیرستان‌ها پیش از رفتن به دانشگاه باید دوره خدمت سربازی را بگذرانند. آن زمان تقاضای زیادی برای ورود به دانشگاه در فرانسه وجود داشت و از آنجا که در این کشور کنکور برگزار نمی‌شد و دانشگاه‌ها دولتی بود، فشار زیادی بر دولت فرانسه برای هزینه‌های آموزش عالی وارد می‌شد. آنها با این قانون می‌خواستند از تعداد این متقاضیان بکاهند تا برخی از فارغ‌التحصیلان دبیرستان پس از سربازی جذب بازار کار شوند و این‌گونه هزینه‌های دولت نیز کاهش یابد. این موضوع سبب واکنش دبیرستانی‌ها شد و اعتراضات به دانشگاه‌ها کشیده شد و با برخورد خشن پلیس فرانسه، واکنش‌ها گسترده‌تر شد. شاید خشن‌ترین پلیس اروپا را فرانسوی‌ها دارند. حدود 10 روز این اعتراضات ادامه پیدا کرد.

آیا صرفا برخورد خشن پلیس فرانسه سبب افزایش اعتراضات شد یا جوی به وجود آمد که ناگهان تمام جامعه فرانسه و حتی اروپا را تحت تأثیر قرار داد؟

فرانسه در دهه 60 با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کرد. در ویتنام شکست خورده و مجبور شده بود با فشار آمریکا استقلال الجزایر را به رسمیت بشناسد. همین مسأله سبب شد که دوگل از آمریکا کینه به دل بگیرد و با خروج از ناتو، به مسکو نزدیک شود. این مشکلات بر دوش فرانسوی‌ها سنگینی می‌کرد. هیچ ملتی مانند فرانسوی‌ها نسبت به قانون حساس نیست و حتی برای ژنرال دوگل استثنا قائل نشد که او را ناجی فرانسه و قهرمان ملی می‌دانستند. او تقاضا کرده بود به جای دوره هفت‌ساله ریاست‌جمهوری به او فرصتی 10 ساله داده شود تا مشکلات فرانسه را برطرف کند، اما این خواسته او در همه‌پرسی رأی نیاورد و او از سیاست کناره‌گیری کرد. با وجود این، برخورد شدید پلیس فرانسه با معترضان، شگفتی دنیا را برانگیخت. همه می‌پرسیدند فرانسه که ادعای تمدن و دموکراسی دارد، چرا این‌گونه با دانشجویان برخورد می‌کند. برای همین در واکنش به رفتار پلیس فرانسه و حمایت از دانشجویان فرانسوی، اعتراضات به دیگر دانشگاه‌های اروپا نیز سرایت کرد.

آیا فقط جوانان در این اعتراضات شرکت داشتند یا افراد میانسال جامعه هم از این جنبش حمایت می‌کردند؟

در فرانسه برخی گروه‌ها و سندیکاها به دانشجویان پیوستند و اعتصاب کردند. با خشونت پلیس، دانشجویان هم دست به خشونت زدند و به اماکن عمومی و مغازه‌ها آسیب زدند. چند ماشین پلیس را به آتش کشیدند و تعدادی دانشجو کشته شد. درنهایت دولت ژرژ پمپیدو پذیرفت تا با دانشجویان مذاکره کند. سه نماینده از طرف دولت، دانشجویان و دانش‌آموزان در برنامه زنده تلویزیونی به مذاکره پرداختند و وزیر علوم که از طرف دولت شرکت کرده بود، استدلالات یک نوجوان
16، 17 ساله و یک جوان 22 ساله را پذیرفت و در برنامه زنده تلویزیونی با قبول اشتباه، استعفا داد و قائله ختم شد.

جالب‌ترین خاطره‌ای که از آن دوران دارید چیست؟

من در آن زمان در دانشکده سوربن تحصیل می‌کردم و خانه کوچکی در منطقه پاریس 7 اجاره کردم بودم که مأمن بسیاری از وقایع و اتفاقات بود. من برای این‌که از دستگیری و اخراج از فرانسه می‌ترسیدم کمتر به خیابان می‌رفتم. یک روز برای خرید غذا مجبور شدم از خانه خارج شوم. به سمت میدان رفتم. ناگهان شلوغ شد و همه پا به فرار گذاشتند. من هم با سیل جمعیت فرار کردم. پلیس مرا گرفت ضربه‌ای با باتوم برقی به من زد. آنقدر ترسیده بودم که فکر می‌کردم همین الان مرا از فرانسه اخراج می‌کنند. تنها راهی که به فکرم رسید این بود که فرار کنم. در یک آن با تمام وجود فرار کردم و به سمت خانه رفتم. نمی‌دانم چطور خودم را به خانه رساندم. آنقدر ترسیده بودم که تشنج کردم.

گفت‌وگو: کمیل انتظاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها