این پیروزی، بسیاری از کسانی را که متولی پیدایش داعش و بروز شرایط فعلی در منطقه بودند، ناامید کرده است، بویژه رژیم سلفی و وهابی سعودی را که آتشبیار معرکه بود و با تنگنظری، بسیاری از درآمدهای نفتی عربستان را صرف هزینههای این جنگ نیابتی با همکاری ایالات متحده آمریکا کرده بود.
آمریکاییها عمدتا طراح و استراتژیست جنگهای نیابتی بودند. آنها طالبان را در افغانستان برای جنگهای نیابتی علیه کمونیستها طراحی و همان استراتژی را در قالب جنگهای نیابتی در خاورمیانه دنبال کردند، اما در مواجهه با جبهه مقاومت بخصوص در لبنان و همچنین در محاصره کردن جمهوری اسلامی ایران شکست خوردند. تنها راهکار آنها عربهای پترودلار منطقه است تا از طریق آنها بر جبهه مقاومت فشار وارد سازند که هم تجهیزات نظامی خود را در آتش جنگ منطقه به فروش رسانند و هم سیاست قدمی خود را مبنی بر حمایت از منافع اسرائیل در منطقه پیش ببرند. در این زمینه، لابیهای اسلحه در آمریکا فعال هستند و لابیهای صهیونیستی نیز بحث ایرانهراسی را بزرگ میکنند.
در حالی که داعش در بسیاری از جبهههای سوریه عقب رانده شده، آنها از طریق نیروهای غیرداعشی بر طبل جنگ و خشونت در سوریه میکوبند و همان سیاست نظامیگری را دنبال میکنند. راهحل پیشنهادی جمهوری اسلامی مبنی بر این که مردم سوریه، خود باید برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند، از منظر آنها حائز اهمیت نیست. حضور آنها تمسک به حقوق بینالملل و اصل مسئولیت حمایت (responsibility protect) را توجیه میکند و با نقابی مردمسالارانه، بحث دموکراسی تحمیلی را در سوریه بدون داعش دنبال خواهند کرد.
با وجود این، بازماندههای داعش به بلایی بدل میشوند که گریبان آنها را نیز میگیرد. زمانی که آنها با حمایت لجستیک، مالی و دیپلماتیک، صدام را در منطقه علیه جمهوری اسلامی بزرگ کردند، هیولایی را ساختند که بعدها در قضیه کویت به جان خودشان افتاد. سرمایهگذاری روی داعش و تربیت نیروهای تروریستی نیز امروز برای خود آنها به یک مخاطره امنیتی بدل شده است. خاستگاه بسیاری از این نیروها اروپاست و اکنون در اتحادیه اروپا هشدارهای جدی درخصوص بازگشت این افراد و در خطر افتادن امنیت اروپا به گوش میرسد. ایران باید هوشیاری لازم را در این زمینه داشته باشد. این نیروها کنشگرانی نیستند که عقلانی رفتار کنند و متأسفانه از حمایت ابزاری رژیمهای مرتجع منطقه برخوردارند.
در شرایطی که سیاست آمریکا و متحدانش در منطقه با شکست مواجه شده و برخی سخن از جنگ به میان میآورند، بحث انرژی همچنان برای آمریکاییها حائزاهمیت است و بر این اساس، خطر جنگ را به جان نخواهند خرید. با توجه به توانمندی حال حاضر ایران در منطقه بعید است آمریکاییها بخواهند سیاست رویارویی نظامی مستقیم با جمهوری اسلامی یا نیروهای مقاومت را در منطقه دنبال کنند یا برای پیشبرد سیاستهای خود چنین گزینهای را پیش روی رژیم صهیونیستی بگذارند. به نظر میرسد، آنها عمدتا از حربه ایرانهراسی به وسیله رژیم سعودی سیاستهای خود را دنبال کنند.
رژیم سعودی از زمانی که در انزوا قرار گرفته و راه دیگری برای گشودن مسائل غامض و پیچیده خود نمیبیند، به حربه ایرانهراسی متوسل شده که یکی از نمونههای آن در موضوع لبنان و استعفای نخستوزیرش پدیدار شد. متأسفانه سعودیها و متحدانشان در این دوره که طعم شکست را چشیدهاند، عقلانی عمل نمیکنند. بنابراین باید هوشیاری لازم را داشته باشیم. بر این اساس، ایران در موقعیت حساسی قرار دارد. اکنون ما که از نظر تحولات منطقهای در موضع برنده قرار گرفتهایم، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و دفاعی و نظامی ما باید هوشیار باشند. باید آمادگی رزمی و دفاعی خود را بالا ببریم و دستگاه دیپلماسی ما نیز با رصد حرکات کسانی که به دنبال ایرانهراسی هستند، به آنها گوشزد کند ما هرگز جنگطلب و به دنبال خشونتطلبی نیستیم، اما در صورت حمله و تجاوز به ایران به هیچ وجه کوتاه نخواهیم آمد و در مقابل دشمنان خواهیم ایستاد. این پیام باید به صورت روشن از جانب دستگاه دیپلماسی به آنها منتقل شود.
دکتر رضا سیمبر
استاد روابط بینالملل دانشگاه گیلان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران: