
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به این ترتیب نام قاره آتلانتیس برای نخستینبار بر قلم افلاطون جاری شد و بزودی برسر زبانها افتاد. وی در رساله دیگری به نام کریتیاس شرح بیشتری از قاره آتلانتیس و تمدن آن نوشت «آتلانتها افزون بر 20 میلیون نفر بودند که در جزیرهای خوش آب و هوا به وسعت 154 هزار مایل مربع زندگی میکردند که در جنگلهای انبوه آتلانتیس انواع جانوران بزرگ و کوچک میزیستند و شهرهای آباد آن با ساختمانهای عظیم به شکل هرم درخشش نور بود و مرمر. بر این سرزمین اطلس حکومت میراند که مردم او را ستون آسمان میدانستند و در مرکز جزیره در بزرگداشت اطلس معبدی با شکوه ساخته بودند که دیوارهای عظیم داشت و درهای آن تزئین یافته بود از سنگها و فلزات قیمتی که در زیر تابش نور خورشید همچون الماس میدرخشید.»
در فرهنگ مغرب زمین پیدا کردن سرزمین آتلانتیس یک رویای بزرگ بهشمار میآید. فیلم «شهرگمشده زد» در واقع رویدادی واقعی برای دست یافتن به این سرزمین افسانهای است که شخصیت اصلی فیلم آن را شهر زد نامیده است.
در فیلم شهرگمشده زد کلنل پرسیوال فاوسِت (چارلی هانون) افسر عالیرتبه و پژوهشگر آشنا به فنون نقشهبرداری، ماموریت دارد مرزهای دو کشور بولیوی و برزیل را تعیین کند. او درحین این ماموریت، هنگام تعیین نقشه مرزی، شهری مرموز و تاریخی را در جنگلهای آمازون کشف میکند. محققان در انجمن سلطنتی بریتانیا نظریه فاوست را در مورد وجود شهرگمشده زِد افسانه میپندارند، اما فاوست به اطلاعاتی که از منطقه مکشوفه بهدست آورده بود، ایمان دارد. در واقع فیلم تلاش بیوقفه یک جستوجوگر را نشان میدهد برای یافتن چیزی که بدان ایمان دارد.
«شهر گمشده زد» فیلمی حادثهای ـ تجاری مثل ایندیاناجونز نیست، اما فیلمی است که به شخصیت و افسانه ایندیاجونز جنبهای واقعی میبخشد. با این حال قهرمان جستوجوگر فیلم شهرگمشده زِد ناکام میماند و محتوای اثر درباره جستوجویی است که به سرانجامی نمیرسد و از این منظر اصل روایت باطل است. حتی پایان انتزاعی و رویاگونه فیلم در آینه (مثل شیطنتهای تارکوفسکی) هیچ کمکی به درام جستوجوگرانه انگلیسی نمیکند.
مشکلات این فیلم بیشتر از آنچیزی است که در سطور پیشین بدان اشاره شد. شهرگمشدهزد مشخص نیست درباره یک شخصیت تاریخی است یا یک پدیده باستانشناختی. اگر منطق بر جهان فیلمنامه اثر حاکم بود ظاهر فیلم باید در لایه نخست درباره پرسیوال فاوست میبود و در لایه دوم در مورد جستوجو. اما «شهرگمشده زِد» در باطن فیلمی است درباره وسواس و جستوجوی ناممکن. پرسیوال سهبار، هربار سختتر از قبل، به سفر اکتشافی بیسرانجامی میرود و در نهایت بیهیچ حاصلی، در آمازون مفقود میشود. ما نه شخصیت پرسیوال را بخوبی میشناسیم و نه حتی تاریخ انگلستان را، نه حتی تاریخ دقیق جستوجو را.
به سیاق روشنفکری فیلم ساختن درباره هر پدیده و هر شخصیت تاریخی بالاخره کار دست سازنده خواهد داد. تم جستوجوی بدون سرانجام فیلم به آثار شبه روشنفکری و آمازونی «ورنرهرتزوگ»، «آگیر؛ خشم خدا» و «فیتزکرارلدو» شباهت دارد. این فیلم ها، مثل «شهر گمشده زد» تم جستوجوی وسواسآمیز اما بیسرانجام را دنبال میکند و اپراخانهای را که در میان جنگلهای آمازون ساخته شده و در «فیتزکرارلدو» دیدهایم، در شهر گمشده زد دوباره نمایش دادهمیشود.
چون شخصیت محوری انگلیسی است، این سوال پیش میآید این درام بیسرانجام چه هدفی را دنبال میکند؟! از ماموریت اکتشافی فاوست بوی اکتشاف استعماری به مشام میرسد. مواجهه رخ به رخ فاوست با بومیان آمازون، با اروپاییان همدورهاش متفاوت نمایش داده میشود که این مسأله با ذات استعماری کلنلهای انگلیسی در تعارض است و بوی تطهیر استعمارگر از متن فیلم به مشام میرسد.
یکی از دروغهای بزرگ فیلم این است که افسر عالیرتبه انگلیسی در مقابل انجمن سلطنتی محققان که نماینده طرز فکر بریتانیای کبیر بودند، میایستد تا ثابت کند بومیهای آمازون برخلاف طرز تفکر آنها وحشی و جاهل نیستند، بلکه انسانهایی متفکر و دارای تمدنی پیشرفتهتر به مراتب قدیمیتر از تمدن غرب و بریتانیا هستند.
به تاریخ که مراجعه کنیم حقیقت را درخواهیم یافت که فاوست قربانی طرز برخورد متکبرانه بود. او برخلاف افسران همقطارش که از خانوادههای سطح بالای بریتانیا بودند، در خانوادهای فقیر به دنیا آمده بود و احترام لازم را در ارتش بریتانیا نداشت، به این جهت داستانسرایی از تمدن گمشده زد فرصت خوبی برای مطرح شدن بود.
جیمزگری، کارگردان فیلم شهر گمشده زد، فیلمساز مورد توجهی در آمریکا نیست و محبوبیتی نزد منتقدان آمریکایی ندارد، در عوض در اروپا و مخصوصا فرانسه شدیدا ستایش میشود. با این اوصاف تکلیف با شیوه ملالآور فیلمساز به سبک زمخت و کند فرانسوی کاملا مشخص است. فیلمسازی که آثارش از محله بروکلین نیویورک بیرون نمیرفته، چگونه میتواند از آمازون تصاویر خوبی بسازد. فیلم یک لانگ شات هوایی زیبا از آمازون ندارد و مثل سایر آثار روشنفکر پسند فرانسوی حس و روح ندارد. فیلم از نیمه که میگذرد، مثل سینمای دهه 60 ایران، شاعرانه و عرفانی میشود، در حالی که تصاویری را ازآمازون و بومیانش میبینیم. اغلب مواقع به جای تصویر، حواس مخاطب مجذوب موسیقی فیلم میشود، یعنی موسیقی فیلم از تصاویرش بسیار جلوتر است.
لیلا مودت
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد