او در کتاب سیاست خارجی در غرب آسیا؛ روابط عراق و عربستان، سندهای دقیقی را ذکر کرده که نشان میدهد، سعودیها آگاهانه و عامدانه با استفاده از فتاوای انگیزشی علمای وهابی، عده زیادی را با پول و اسلحه بسیج کردند و آنها را از مرز مشترکشان به عراق گسیل داشتند و این گونه موج تروریسم از سال 2004 در جنوب و مناطق مرکزی عراق حاکم و به شهادت هزاران مسلمان بویژه شیعیان عراق منجر شد.
* اندیشههای وهابی تا چه اندازه در شکلگیری گروههای افراطی چون القاعده و پس از آن گروههای تروریستی تکفیری چون داعش تأثیر داشته است؟
آنچه به طور رسمی در گزارشها و منابع وجود دارد، نشان میدهد گرایشهای سلفی افراطی خاستگاه گروههای عرب - افغان و پس از آن گروههای القاعده و داعش بوده است. اندیشههای سلفی اسلامی قرابت زیادی با روایت وهابی از اسلام دارد که ابتدا در عربهای افغان انسجام یافت؛ گروههایی که برای مقابله با اشغال افغانستان توسط شوروی از سوی دولتهای آمریکا، عربستان سعودی و امارات مورد حمایت قرار گرفتند. بازگشت عربهای افغان به سرزمینهای افغان، حلقه دومی را در این مسیر ایجاد میکند که به جای جنگ با کفار روسی، شعار مبارزه با کفار نزدیک و دور را مطرح میکند و در القاعده متبلور میشود و پس از آن به عراق و سوریه میرود و نهایتا به صورت دولت اسلامی عراق و شام (داعش) متجلی میشود.
* این گروههای سلفی افراطی چه شباهتی با وهابیت دارند؟
نقطه مشترک وهابیت و سلفیت افراطی، بحث تکفیر است، آن هم تکفیر مسلمین. در میان عربهای افغان و حتی القاعده، بودند افرادی که وارد مقوله تکفیر مسلمین یا شیعیان نمیشدند، اما در حلقه سوم، یعنی القاعده عراق و سوریه شاهد تکفیر فراگیر مسلمین توسط همه اعضای این گروهها هستیم. در واقع، تکفیر مسلمین حتی مسلمین اهل سنت، نقطه اشتراک وهابیت با گروههای افراطی تکفیری است؛ تروریسم تکفیری که در قالب داعش، النصره و جیشالاسلام در سوریه و عراق مانند وهابیت،کسی غیر از خود را مسلمان نمیداند و بر این اساس، ریختن خون غیرخود را مباح میشمارد. تکفیر مسلمین بارها در فتاوای علمای وهابی صادر شده و حتی پیش از تشکیل عربستان، قبایل وهابی مانند آلسعود هزاران مسلمان اهل سنت را به قتل رساندند.
امروز نیز ما شاهد فتاوای انگیزشی فراوان علمای وهابی مستقر در عربستان هستیم برای برانگیختن افراد به عضویت در القاعده، النصره و جیشالاسلام. این موضوع در فضای مجازی آکنده است و این علما به صورت رسمی در عربستان چنین فتاوایی را صادر کردهاند. این افراد همچنین مقوله کثیف جهاد نکاح را فتوا دادند که با همه مسلمات اسلامی مغایرت دارد. چهرههای شناختهشده وهابی همچنین وارد سوریه شدند و سخنرانیهای مفصلی بر اساس روایت وهابی و برای پشتیبانی فکری و معنوی نیروهای خود به منظور جهاد با مسلمانان دیگر اعم از شیعه و سنی ایراد کردند.
* پرسشی که شاید ذهنهای بسیاری را به خود مشغول داشته، این است که چرا پس از افغانستان اندیشه سلفی افراطی شمشیرش به سمت اسرائیل نرفت که دشمن نخست مسلمانان تلقی میشود؟
در القاعده اندیشههای فردی مانند عبدالله عظام که فلسطینیالاصل بود، مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستی پررنگ میشود، اما اندیشههای او به حاشیه رانده شد و مبارزه با ارتش آمریکا به حملات تروریستی با عنوان مبارزه با آمریکا مانند حمله به سفارت آمریکا در کنیا تبدیل میشود. این امر یکی از نشانههای نفوذ سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در جریانهای سلفی افراطی است، اما جالب است که با ورود القاعده به عراق درسال 2004 میلادی، همین امر هم به حرکتهای تروریستی ضد مسلمانان بویژه ضد شیعیان بدل میشود.
* حمایت عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس از این گروهها پس از خروج شوروی از افغانستان نیز ادامه داشت؟
آنها پس از بازگشت از افغانستان همچنان مورد حمایت سعودیها بودند و در عربستان دفتر داشتند. بخشی از عربهای افغان که بیشتر در حاشیه بودند، آمریکا را به عنوان مظهر کفر میشناختند. در واقع اینها ساختار القاعده را شکل میدهند. آنها حتی به عربستان برمیگردند و در اطراف فقیرنشین شهرهایی مانند جده مستقر میشوند و از دیدگاههای خاص برخی علمای وهابی پیروی میکنند که فتوای آنها مبارزه با آمریکا بود. آنها در سودان، سومالی و یمن پایگاه داشتند و حتی در مناطقی مانند یمن از سعودیها کمک دریافت میکردند. کمکم گرایش آنها به جای ضد آمریکایی به ضد مسلمین و تکفیر مسلمانان و شیعیان تبدیل میشود. اسناد و مدارک منابع آمریکایی نشان میدهد، سعودیها در گسیل داشتن این افراد با افکار افراطی تکفیری به سمت عراق در سال 2004 نقش داشتند.
* آیا حمله به شیعیان که از دهه 80 میلادی در پاکستان آغاز میشود، حاصل اندیشههای همین علمای وهابی بود؟
در پاکستان، نحلههای افراطی تکفیری مانند لشکر جهنگوی یا سپاه صحابه دست به کشتار شیعیان میزدند. ظهور مدارس وهابی که از سوی سعودیها به صورت رسمی و علنی حمایت میشدند و با جذابیت مالی افراد فقیر را در پاکستان جذب میکردند، سبب شد که افراطیگری از نوع تکفیر مسلمین و فتوای کشتن آنها ده پانزده سال زودتر از عراق مطرح شود.
* آیا رویکرد عملی وهابیت در قبال رژیم صهیونیستی مانند گروههای تروریستی تکفیری است؟
هیچگاه وهابیت علیه صهیونیسم وارد عمل نشده است. در مقطع کوتاهی در جنگهای اعراب و اسرائیل، دولت سعودی تعدادی نیروی نظامی را به همراه ارتشهای عربی اعزام میکند که عملا وارد جنگ با اسرائیل نمیشوند. سال 1981 در اجلاس فاس مراکش نیز طرح فهد مبنی بر پذیرش دو دولت اسرائیل و فلسطین در یک سرزمین توسط سعودیها مطرح میشود. البته شعارهای ضد یهودی از دولت سعودی تا قبل از دهه 90 میلادی شنیده میشد اما پس از آن، این شعارها کمرنگ و کمرنگتر میشود و اخبار ملاقات پنهانی مقامات سعودی و صهیونیستی برای عادیسازی روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی منشتر میشود تا جایی که سال 2006 در جنگ 33 روزه حزبالله با رژیم صهیونیستی، سعودیها طف اسرائیل را میگیرند و حتی به صورت کلامی حاضر به محکوم کردن تهاجم ارتش صهیونیستی به جنوب لبنان نمیشوند.
سعودیها آن زمان هم که مخالفت گفتاری با رژیم صیهونیستی داشتند، آن را به صورت مخالفت با یهود مطرح میکردند و از مخالفت با رژیم صهیونیستی ابا داشتند.
از سوی دیگر، در نیروهایی که با عنوان عربهای افغان جمع شدند تا گروههای تروریستی تکفیری درسوریه و عراق مسیر انحراف کاملا مشهود است، به صورتیکه هیچ فتوایی از علمای وهابی و سلفی افراطی علیه صهیونیستها یا به تعبیر خودشان یهودیها نداریم. اهداف آنها نخست بر شهروندان غیرنظامی آمریکایی و اروپایی و پس از آن بر مسلمانان اعم از سنی و شیعه متمرکز میشود و این نشاندهنده تأثیر سرویسهای امنیتی آمریکایی و صهیونیستهاست.
* آیا متمرکز شدن این تروریستهای تکفیری وهابی در سوریه که دشمن اصلی رژیم صهیونیستی به شمار میرفت، نشانی از تأثیر سرویسهای امنیتی صهیونیستی نیست؟
کشور سوریه، تنها کشور عربی است که با رژیم صهیونیستی در حالت جنگ به سر میبرد و برخلاف مصر و اردن، پیمان صلح امضا نکرده است و از سال 1973 در حالت آتشبس به سر میبرد. سوریه، پایگاه پشتیبانی محور مقاومت بود و صهیونیستها به طور جدی از این نظر احساس خطر میکردند. نابودی توان نظامی و امنیت سوریه و تجزیه این کشور، مهمترین هدیه امنیتی بود که به اسرائیل داده شد. از سال 2011 میلادی که شاهد بروز جن در سوریه بودیم، مرزهای شمالی فلسطین اشغالی عملا امن شد، در حالی که پیش از آن صهیونیستها هر لحظه احساس خطر میکردند.
برنده اصلی آنچه در عراق و سوریه با عنوان تروریسم تکفیری به وجود آمد و حتی طراح آن، رژیم صهیونیستی بود. گروههای فلسطینی مانند حماس به دلیل مداخله در بحران سوریه، عملا چندپاره شدند. نوک پیکان حزبالله به جای اسرائیل، متوجه تحولات سوریه شد و عملا افکار عمومی جهان عرب مسأله فلسطین را فراموش کرد و درگیر وقایعی شد که در عراق و سوریه میگذشت.
کمیل انتظاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: