یک فیلم کوتاه چند دقیقه‌ای؛ یک فیلم باورنکردنی با عنوانی عجیب: «صحبت‌های دو دختر اصفهانی لحظاتی قبل از خودکشی!» از شنبه 29 مهر که دو دختر اصفهانی با خودکشی‌شان در صدر اخبار حوادث رسانه‌ها قرار گرفتند حدود 16 روز می‌گذرد و حالا با انتشار این فیلم، بسیاری از فرضیه‌ها درباره دلایل خودکشی این دونفر به‌هم ریخته است.
کد خبر: ۱۰۹۰۳۷۵

حالا خیلی‌ها خواسته یا ناخواسته این فیلم را دیده‌اند. وصیت تصویری این دو دختر نوجوان، سه روز است کانال‌های تلگرامی، اینستاگرام و دنیای مجازی را قرق کرده؛ فیلمی کوتاه که نقش اولش هر دو دختری هستند که چند روز پیش بین زندگی و مرگ، مرگ را انتخاب کردند. نوجوان‌هایی که در این فیلم با آب و تاب با لبی خندان و چشم‌هایی پر از شیطنت، به همه آنها که بعد از مرگشان قرار است این فیلم را ببیند، سلام می‌کنند.

تماشای این فیلم شوکه‌کننده است. خیلی‌ها با ناباوری لحظات خداحافظی دو دختر دهه هشتادی را از دنیا تماشا کرده‌اند؛ لحظاتی که آنها نزدیکان‌شان را خطاب قرار می‌دهند و خودشان را آرام و آهسته می‌رسانند به بلندترین ارتفاعی که برای خودکشی به ذهنشان آمده یعنی پل شهید چمران اصفهان و در این مسیر هیچ عاملی و هیچ دلیلی نیست که دست دلشان را بگیرد و پشیمانشان کند برای رفتن. این‌که قدم‌هایشان آهسته‌تر شود و پاهایشان سنگین‌تر و تردید کنند حتی چند لحظه برای استقبال از مرگ.

این فیلم می تواند گویای یک بحران در نسل جدید یعنی دهه هشتادی‌ها باشد؛ نسلی که قبلا هم حرکات دیگری برای خودنمایی از خود بروز داده بودند، ازجمله جمع شدن مجازی در یک پاساژ تهران که خیلی هم سروصدا کرد.

از انتشار این فیلم در دنیای مجازی مدت زیادی نمی‌گذرد؛ فیلمی که خیلی‌ها را شوکه کرده است. ما به بهانه انتشار این فیلم، با دکتر فاطمه قاسم‌زاده، دکترای روان‌شناسی کودک و نوجوان و استاد دانشگاه، به تحلیل اتفاقی می‌نشینیم که یکی از قربانی‌هایش حالا زیر خروارها خاک خوابیده است و دیگری، روی تخت بیمارستان به زندگی سنجاق شده است .

خانم دکتر! چه دلیلی باعث می‌شود دو دختر نوجوان شاد و خندان از خودشان فیلم بگیرند و بعد هم خودشان را از بالای پل به پایین پرت کنند؟

همان‌طور که می‌دانید اول بحثی درباره چالش نهنگ آبی مطرح شد، اما حالا که چند روز از این اتفاق گذشته و این فیلم هم از آنها منتشر شده، می‌بینیم تضادی در این رابطه وجود دارد و باید با بررسی‌های بیشتر به دنبال دلایل واقعی این اتفاق بود. در حالت کلی می توانیم بگوییم افسردگی یکی از عوامل منجر به خودکشی است، اما نکته اینجاست حداقل در فیلمی که ما در این چند روز از این دو دختر دیده‌ایم، شواهدی از افسردگی حداقل در ظاهر مشاهده نمی‌شود و حالت‌هایی دارند که در حالت معمولِ خودکشی‌هایی که در جامعه اتفاق می‌افتد، مرسوم نیست.

یعنی همین رفتار شاد و سرحالی که دارند؟

بله همین‌طور است. هر دو نفر آنها خیلی شاد و با انرژی به استقبال مرگ می‌روند. از نظر روان‌شناسی این موضوع با وقوع افسردگی در تضاد است. البته باز هم نمی‌توانیم حکم قطعی صادر کنیم، چون شاید در بررسی‌های بیشتر مشخص شود این سرخوشی، عاملی خارجی داشته مانند مصرف مواد. البته این فقط یک احتمال است، چون همان‌طور که می‌دانیم یکی از نشانه‌های مصرف مواد، شادی کاذب و موقتی است که به انسان دست می‌دهد. عامل بعدی‌ای که از تماشای فیلم می‌توان نتیجه گرفت، همراهی این دو نفر با همدیگر است، چرا؟ چون هر کدام در فیلم جوری صحبت می‌کنند که مبادا دیگری در تصمیمی که گرفته شک کند. پس خودِ این همراهی و دوستی نزدیک را می‌توانیم جزو یکی از دلایل گرفتن این تصمیم بدانیم.

یعنی این دو دختر نوجوان تحت تاثیر هم قرار گرفته‌اند؟

بله به خاطر دوستی. به خاطر رابطه نزدیک، کاملا در تصمیمی که گرفته‌اند مشارکت دارند. البته از بعد هیجانی هم می‌توانیم به دلایل وقوع این اتفاق نگاه کنیم. همین وصیت تصویری و فیلمی که اینها از خودشان گرفته‌اند یعنی به عاقبت کار حداقل از نگاه خودشان فکر کرده‌اند. آنها می‌دانند در حال انجام کاری هستند که باعث جلب توجه دیگران می‌شود و از این موضوع هیجان‌زده هستند و ما این شتاب‌زدگی و هیجان را در رفتارشان می‌بینیم.

با این‌که می‌دانند آخر و عاقبتشان مرگ است؟

بله، دقیقا و همینجاست که پای عامل‌های دیگر هم مثل خانواده، مدرسه و... به موضوع باز می‌شود. درحقیقت اینجا ما باید ببینیم اینها در چه خانواده‌ای رشد کرده‌اند و در چه محیطی درحال درس خواندن بوده‌اند. خودکشی، آن هم به این شکل با ضبط فیلم و...، رفتاری نیست که یکدفعه و ناگهانی رخ بدهد. پشت این رفتار، مدت‌ها فکر بوده. پس باید هم محیط خانوادگی‌شان بررسی شود، هم محیط مدرسه و هم دوستان دیگر. درحقیقت یک مقطعی از زندگی این افراد و اتفاق‌هایی که رخ داده باعث رسیدن آنها به اینجا شده، یعنی ما هم باید دنبال عوامل تشدیدکننده این آسیب اجتماعی بگردیم.

چه عواملی می‌توانند باشند؟

من فکر می‌کنم جواب اصلی و حلقه مفقوده این اتفاق برمی‌گردد به این‌که ما تا چه اندازه، نوجوانان را توانمند کرده‌ایم. ببینید نوجوانی، یک سن بحرانی است. یک دوران گذار است. همان‌طور که جامعه وقتی در دوران گذار قرار دارد، آسیب‌هایش بیشتر نمود پیدا می‌کند، ‌دوره نوجوانی هم همین حالت را دارد. نوجوانی هم دوره گذر از کودکی به بزرگسالی است. یعنی مسئولیت‌ها، ‌اهداف، وظایف و... همه چیز یک فرد تحت تاثیر این دوره قرار می‌گیرد. بنابراین فرد نوجوان نیازمند برخی مراقبت‌ها، توجهات و آموزش‌های ویژه است که به توانمندسازی او کمک کند و دقیقا همین‌جاست که اگر توانمند نشده باشد ممکن است یا خودش آسیب ببیند یا به دیگران آسیب بزند. نوجوانان ما برای این‌که درگیر آسیب‌های اجتماعی نشوند، باید مهارت‌های زندگی را آموخته باشند، اما بحث مهارت‌های زندگی متاسفانه در کشور ما جدی گرفته نمی‌شود. نوجوان ما یاد نمی‌گیرد چطور مشکلش را حل کند، چون توانایی حل مساله ندارد. نوجوان ما یاد نمی‌گیرد خشمش را کنترل کند و عواطف و احساساتش را بشناسد. نتیجه این می‌شود به مسائلی رو می‌آورد که اصلا اقتضای سن‌اش نیست.

مثل همین رابطه دوستی با جنس مخالف که در این فیلم هم دیده می‌شود؟

دقیقا. یکی از مهارت های دهگانه زندگی، مهارت ارتباط برقرار کردن است، آن هم ارتباط درست. بحث مهارت‌های ارتباطی همین‌جا مطرح می‌شود، نوجوان ما وقتی هنوز اصول اولیه یک ارتباط درست را یاد نگرفته با جنس مخالف هم وارد ارتباط می‌شود و همین‌جا به مشکل می‌خورد، چون چیزی از هدایت این رابطه نیاموخته. بعد عوامل دیگری مثل پنهان‌سازی از خانواده و مدرسه و عناصر کنترل‌کننده دیگر هم دست به دست هم می‌دهند و او را به سمت آسیب اجتماعی سوق می‌دهند. نکته مهم اینجاست نوجوانی که آموزش نبیند، خودش کنجکاوی می‌کند. خودش دنبال چیزهایی می‌رود که برایش پر از علامت سوال است. متاسفانه بحث روابط دختر و پسر هنوز در جامعه ما تعریف نشده و ما فکر می‌کنیم وقتی دختر و پسر در یک محیط اجتماعی کنار هم نباشند، مشکل ارتباطی‌شان را حل کرده‌ایم، اما نمی‌دانیم با این کار بازار روابط پنهانی‌شان داغ شده است.

این آسیب‌های اجتماعی، نسل نوجوان ما را تهدید می کند؟

نمی‌توانیم به طور قطعی بگوییم همه نوجوان‌ها را، چون تعمیم کار غلطی است. ما نمی‌توانیم رفتار یک تعداد محدود و خاص را به کل یک گروه تعمیم بدهیم. همان‌طور که می‌بینید بخش زیادی از همین نسل نوجوان ما دارند خیلی عادی زندگی می‌کنند. ما افراد هم‌سن و سال این دو نفر را زیاد می‌بینیم که خیلی هم آدم‌های معقول و مسئولیت‌پذیری هستند و این‌که ما بخواهیم پدیده‌ای را که در جامعه رخ می‌دهد به بقیه هم تعمیم بدهیم، خودش یک خطای شناختی است، اما این موضوع می‌تواند مثل یک زنگ هشدار باشد، هم برای خانواده‌ها، هم برای مسئولان و هم کارشناسان مختلف. این که ببینند این نوع از آسیب‌های اجتماعی هم در جامعه وجود دارد و هرچند الان زیاد نیست، اما ممکن است در آینده بیشتر شود.

مینا مولایی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها