با توجه به قیمت تکشمارهای نشریات و میزان درآمد اقشار متوسط جامعه، انتظار میرود شاهد توسعه مطبوعات و افزایش شمارگان (تیراژ) آنها باشیم، ولی در عمل اینگونه نیست، چرا؟ در این نوشتار تلاش خواهیم کرد برخی از جوانب توسعهنیافتگی مطبوعات کشور را بازخوانی کنیم.
نخستین مساله که به عنوان مانع توسعه مطبوعات مطرح میشود، عدم توجه اکثر مطبوعات به نیازهای واقعی مخاطبان است. وقتی 120 میلیون گوشی هوشمند برای جمعیت 80 میلیون نفری کشورمان شبانهروز در حال ارسال و دریافت اخبار رسمی و غیررسمی و حتی شایعات است، جای تعجب است که بیش از 70 درصد مطالب روزنامهها، خبرگزاریها و رادیو و تلویزیون ما اخبار است که آن هم عموما شامل اخبار سیاسی و اقتصادی میشود!
براساس پژوهشی که نویسنده این مقاله انجام داده است در دو سال اخیر نزدیک به 90 درصد مطالب روزنامههای کشور شامل اخبار داخلی و خارجی بوده که در این میان حدود 95 درصد اخبار منتشر شده در روزنامهها، برگرفته از خبرگزاریها بوده است.
از میان 10درصد مطالب دیگر روزنامهها، 3 درصد مصاحبه، 4 درصد گزارش خبری و غیرخبری و فقط 2 درصد شامل مقاله، تحلیل و تفسیر بوده است؛ یک درصد باقیمانده هم به مطالبی چون ترجمه و اقتباس اختصاص دارد. با چنین تصویری از تولیدات روزنامهها در برابر نیازی که خوانندگان دارند، بدیهی است که آنها به پرداخت پول برای خرید روزنامه تمایل چندانی نداشته باشند.
صرفنظر از این موضوع، اصولا یکی از عوامل توسعهنیافتگی فرهنگی ما عدمتوجه به مطالعه کتاب و روزنامه است. به نظر میرسد مردم بیشتر علاقهمند به استفاده از رادیو، تلویزیون، سینما و فضای مجازی هستند.
از سوی دیگر، روزنامهها و خبرگزاریهای آنلاین به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و مخاطبان هم برای دستیابی به آنها نیاز به طی مسافت تا دکه و خرید آن ندارند. پس یکی از مشکلات اساسی مطبوعات ما، مشکل توزیع است.
در قبال هزینه هنگفت (حدود 40 درصد قیمت روزنامه) به شبکه توزیع، به دلیل نامناسب بودن این شبکه و عدم توزیع اشتراکی برای مشترکان، معمولا دسترسی مشتریان نشریات به دشواری اتفاق میافتد.
مشکل دیگر مطبوعات ما، نگاه سیاسی و حزبی به مسائل است؛ در حالی که نیازهای مخاطبان بسیار متنوعتر از آن چیزی است که روزنامههای شبهحزبی در کشور منتشر میکنند. مسائل اجتماعی، فرهنگی، حزبی و ... تحتالشعاع مسائل سیاسی و اقتصای قرار گرفته و صدای مردم در روزنامهها کمتر شنیده میشود.
بحث دیگر، مساله پژوهش و آموزش است که میتواند نگاه تجربهگرایانه مدیران و خبرنگاران نشریات را به سوی حرفهایگرایی سوق دهد.
روزنامهنگاران دنیا با آموزشهای استادان ارتباطات، خود را مجهز به دانش روز در حرفهشان میکنند و با پژوهش برای شناخت مخاطبان و نیازشان، سمتوسوی بهتری در جذب آنها برمیگزینند.
در بسیاری از نشریات دولتی مشکل مدیران انتصابی که برخی از آنها از میان روزنامهنگاران برنخاستهاند و با این حرفه آشنایی لازم را ندارند، اغلب مانع توسعه و گسترش کار حرفهای خبرنگاران و گزارشگران میشوند. البته در برخی تحریریهها هم روزنامهنگاران حرفهای کمتر به چشم میآیند.
مسائل و مشکلات صنف خبرنگاران هم متغیر مستقلی است که دل و دماغی برای آنان نگذاشته است. آنها فاقد تشکیلات صنفی (و نه صنفی – سیاسی) بوده و اغلب در پیچ و خم مبهم پرداخت بیمه و ... گرفتارند و همین مسائل، فرصت خلاقیت را از آنان میگیرد.
بر این مشکلات باید دستمزد پایین روزنامهنگاران و عدم امنیت شغلی را هم افزود. به دلیل تعطیلی ناخواسته روزنامهها به دلایل مختلف، آنها معمولا در دو نشریه کار میکنند و قلم میزنند. شوربختانه برخی از این دوستان مجبورند در دو نشریه که از نظر سیاسی باهم مخالفند، کار کنند. مانند آن مدیرمسئولی که دو روزنامه قرمز و آبی را برای فوتبالدوستان متشر میکرد!
چرا نمیفروشیم؟ این رشته سر دراز دارد و فعلا همین دلایل برای اینکه بدانیم چرا روزنامهها کمتیراژ هستند،کافی است. استاندارد یونسکو، انتشار یک روزنامه برای ده نفر است که با احتساب جمعیت 80 میلیونی کشورمان، حداقل نیازمند انتشار هشت میلیون شمارگان مطبوعات هستیم که این اصلا با شمارگان دو تا سه میلیونی امروز قابل مقایسه نیست؛ شمارگانی که فقط یک سوم شمارگان روزنامه یومیوری شیمبون در کشور ژاپن است. کشوری که هر شهروندی در روز دو روزنامه را مطالعه میکند و کمتر کسی پیدا میشود که از اوضاع و احوال کشورش و دنیا بیخبر باشد. نمیفروشیم، چون مخاطبانمان در جامعه نیاز به خواندن کتاب و روزنامه را کمتر درنظر میگیرند.
دکتر امیدعلی مسعودی - عضو هیات علمی دانشگاه سوره
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد