سه‌شنبه‌های شعر

اضطراب موسی

محمدرضا ترکی
کد خبر: ۱۰۷۷۰۴۶

خدا، انسان، زمین و آسمان، گویی تبانی کرده‌اند این‌جا

تمام هرچه هست و نیست، گویا هم‌زبانی کرده‌اند این‌جا

خدا در زیر لب بر خود تبارک خواند، چون دید این‌چنین زیبا

طبایع، چار عنصر، هفت کوکب، مهربانی کرده‌اند این‌جا!

همان شیطان که از کفرش به پیش عالم و آدم نمی‌شد خم

مسلمان گشت، چون دید این‌همه معجزفشانی کرده‌اند این‌جا

نهان از چشم‌های آفرینش، هرچه خوبی بود و زیبایی

نثار مقدمت ای ماه کنعانی ثانی کرده‌اند این‌جا

نه عقل و عشق را در تو نزاعی هست، نه دنیا و عقبی را

که اضداد جهان، در کار تو پادرمیانی کرده‌اند این‌جا

تو می‌گویی: خدایی را پرستش کرده‌ام که دیده‌ام، وقتی

که موسی را دچار اضطراب لن‌ترانی کرده‌اند این‌جا!

نمی‌دانم چه باید گفت، این‌جا وادی حیرانی محض است

رسولان خدا هم در طلب، عمری شبانی کرده‌اند این‌جا...

یک آسمان ابر

دکتر محمود اکرامی‌فر

گفتند این خاک دیگر سرو و صنوبر ندارد

اینجا زمین‌ها عقیم‌اند، اینجا دلاور ندارد

گفتند خوب است خوب است در گوشه‌ای دفن سازیم

این آسمان را که بوی بال کبوتر ندارد

از سرخی شمعدانی تعریف کردند، هر چند

دیدند این باغ عاشق از لاله بهتر ندارد

بر شانه‌های خیابان بردند دل‌های ما را

بردند و بردند انگار این کوچه آخر ندارد

یک آسمان ابر دارم در سینه از سوگ یاران

یک شب بیاید ببیند هر کس که باور ندارد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها