روزگاری برای خودم کسی بودم و در یکی از چاپخانه‌های مشهور کار تعمیر دستگاه‌های چاپ را انجام می‌دادم، اما اعتیاد تمام زندگیم را نابود کرد و حالا دچار بیماری خطرناکی شده‌ام و چند سالی بیشتر زنده نیستم... .
کد خبر: ۱۰۶۸۳۹۵
مرگ تدریجی

مرد جوان حدودا 35سال داشت با چهره‌ای افسرده و ناراحت و سر و رویی آشفته و لباس‌های مندرس وارد اتاق مشاوره شد و بعد روی صندلی نشست و گفت: من دیگر کارم تمام است فقط اینجا آمدم کمی درد دل کنم تا آرام شوم.

در حالی که سرش را پایین انداخته بود و انگشتانش را به هم می‌فشرد، گفت: من روزگاری برای خودم کسی بودم و در یکی از چاپخانه‌های مشهور کار می‌کردم، حقوق خوبی هم می‌گرفتم تا این‌که حدود هشت سال پیش توسط یکی از دوستانم که به صورت قراردادی در آنجا کار می‌کرد با مواد مخدر آشنا شدم، من که تا آن روز حتی لب به سیگار هم نزده بودم یک روز که به منزلش رفته بودم با تعارف و اصرار او شروع به کشیدن تریاک کردم، او برای این‌که من با او همراه شوم می‌گفت، با یک بار کشیدن کسی معتاد نمی‌شود، تازه تریاک که دیگر یک مسکن و آرامبخش است و همه جا از آن استفاده می‌کنند و با این حرف‌ها مرا خام کرد.

کم‌کم پای من به محل‌های مصرف مواد مخدر باز شد و شروع به مصرف مواد از تریاک و حشیش گرفته تا شیشه کردم .

اعتیادم به جایی رسید که از محل کارم اخراج شدم و به یک آدم بیکار تبدیل شدم، اما باز هم از اعتیاد دست برنداشتم، زندگی‌ام نابود شده بود، همسرم از من طلاق گرفت و پدر و مادرم هم مرا دیگر به خانه راه نمی‌دادند، تنها جای من حضور در پاتوق‌های مصرف مواد بود. یکی از همین جاها بود که با زنی به نام محبوبه که او هم به مواد مخدر اعتیاد داشت آشنا شدم و چند وقتی با او در ارتباط بودم . یک روز که برای شنا به استخر رفته بودم سنگینی عجیبی در خود حس کردم، انگار که داشتم خفه می‌شدم ناگهان از هوش رفتم و توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شدم، آنجا بود که پزشک بیمارستان پس از انجام آزمایشات متعدد به من گفت که مبتلا به هپاتیت c شدم، فهمیدم هرچه هست زیر سر محبوبه بوده و رابطه با او مرا به اینجا کشانده است.

فوری به گوشی‌‌اش زنگ زدم، خاموش بود به محل همیشگی‌اش رفتم، اما ناگهان با دیدن اعلامیه‌ای که بر دیوار چسبیده بود خشکم زد. محبوبه یک هفته پیش بر اثر بیماری فوت کرده بود. نمی‌دانستم چه کنم. دیگر کاری از من بر نمی‌آمد، او بیماری‌اش را به من منتقل کرده بود و من هم در حال حاضر بر اثر این بیماری دستم قطع شده و چند سالی بیشتر زنده نیستم.

ذره‌ذره دارم مرگ را در مقابل چشمانم می‌بینم و کاری هم نمی‌توانم انجام دهم. ای کاش فریب آن دوست معتادم را نخورده بودم و پایم هرگز به محل‌های مصرف مواد کشیده نمی‌شد و اینچنین زندگی‌ام را از هم نمی‌پاشید، چه نقشه‌ها و برنامه‌هایی برای آینده خود و همسرم داشتم اما حالا باید شاهد مرگ تدریجی خودم باشم ....

اقدامات مشاوره‌ای

با توجه به ضربه روحی و روانی سختی که در اثر وقوع این اتفاق به مرد جوان وارد شده و وی در شرایط بحرانی به سر می‌برد احتمال این‌که وی اقدام به خودکشی کند وجود دارد، بنابر‌این توسط مشاوره از وی خواسته شد احساسات خودرا به صورت صادقانه بیان نماید وخود را از نظرهیجانی تخلیه کند.

ایجاد انگیزه در وی برای ادامه زندگی و پیگیری روند درمان بیماری که به آن گرفتار شده و همچنین معرفی به مراکز حمایتی ازقبیل بهزیستی و اورژانس اجتماعی جهت پیگیری مباحث درمان بیماری خود از دیگر اقدامات صورت گرفته برای فرد مراجعه‌کننده بود.

شقاوت و سعادت انسان در ارتباط با دوستان خوب و بد است

کارشناس ارشد مشاوره آرامش پلیس اصفهان درباره این پرونده می‌گوید: ارتباط با دوست خوب یا بد به حدی در زندگی و آینده انسان موثر است که باید گفت در اصل شقاوت و سعادت انسان در همین ارتباط‌ها رقم می‌خورد. بررسی‌های صورت گرفته از زندگی افرادی که به سعادت رسیده اند نشان می‌دهد که آنها با افراد باتقوا، عالم و سالم حشر و نشر داشته اند و به همین علت از کشیده شدن به ورطه نابودی و هلاکت در امان مانده‌اند. براساس یک ضرب‌المثل قدیمی که می‌گوید دوست دانا بلندت می‌کند و بر زمینت می‌زند دوست نادان، همان‌طور که در داستان زندگی این مرد نیز ملاحظه کردید وی از طریق رابطه با دوست ناباب گرفتار بلای خانمان برانداز اعتیاد می‌شود و در اثر رفتار مخاطره آمیز خود نه تنها شغل، مال و آبرو و همسرش را از دست می‌دهد بلکه سلامتی‌اش را نیز بر باد می‌دهد. وی با بیان این‌که متاسفانه با فقدان مهارت‌های اجتماعی بویژه مهارت نه گفتن در جامعه مواجه هستیم، گفت: توصیه ما به خانواده‌ها این است که از کودکی به فرزندانشان مهارت نه گفتن را یاد بدهند تا بتوانند در شرایط خاص در مقابل تعارف‌ها و اصرار‌های نابجای دوستان خود بهترین تصمیم را بگیرند و خود را از گرفتار شدن به آسیب‌های اجتماعی مصون نگه دارند.

ضمیمه تپش جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها