قتل‌های هیجانی

کنترل هیجان نقش مهمی در پیشگیری از وقوع جرایم دارد. مرور پرونده‌های جنایی نشان می‌دهد بسیاری از مجرمان در یک لحظه اسیر هیجان‌های کاذب شده و سرنوشت خود را با میله‌های زندان یا چوبه دار گره زده‌اند.
کد خبر: ۱۰۶۴۰۹۲
قتل‌های هیجانی

توانایی تبدیل هیجانات به رفتار معقولانه و کارا، ریشه در خانواده و سیستم آموزشی جامعه دارد. هومن نامور، روان‌شناس، در برنامه رادیویی «یک پرونده، یک روایت» به بررسی جنبه‌های مختلف این موضوع پرداخته است. او با تاکید بر اهمیت سبک زندگی، وجود هیجانات را الزام زندگی بشر می‌داند و می‌گوید: «هیچ هیجانی را نمی‌توان از زندگی انسان‌ها دور کرد. خشم و شادی هر کدام کارکردهای خاص خود را دارند و آن چیزی که مهم است چگونگی به فعل رسیدن آنهاست.»

کنترل هیجان نقش مهمی در پیشگیری از وقوع جرایم دارد. مرور پرونده‌های جنایی نشان می‌دهد بسیاری از مجرمان در یک لحظه اسیر هیجان‌های کاذب شده و سرنوشت خود را با میله‌های زندان یا چوبه دار گره زده‌اند. توانایی تبدیل هیجانات به رفتار معقولانه و کارا، ریشه در خانواده و سیستم آموزشی جامعه دارد. هومن نامور، روان‌شناس، در برنامه رادیویی «یک پرونده، یک روایت» به بررسی جنبه‌های مختلف این موضوع پرداخته است. او با تاکید بر اهمیت سبک زندگی، وجود هیجانات را الزام زندگی بشر می‌داند و می‌گوید: «هیچ هیجانی را نمی‌توان از زندگی انسان‌ها دور کرد. خشم و شادی هر کدام کارکردهای خاص خود را دارند و آن چیزی که مهم است چگونگی به فعل رسیدن آنهاست.»

هیجان چیز بدی است؟

به هیچ وجه این طور نیست. هیجان برای انسان لازم است و ترس، غم، شادی و خشم، نیاز زندگی روانی انسان‌هاست. نکته مهم، نحوه بروز آنها و چگونگی تبدیل شدنشان به رفتار مناسب است. اگر خشم به پرخاشگری و شادی به سرخوشی تبدیل شود و دیگران را آزار دهد، بد است.

هیجانات ما چطور به رفتار مناسب ختم می‌شود؟

ما هیجان مثبت و منفی داریم. بعضی‌ها گمان می‌کنند هیجان مثبت همان شادی و عشق است و خشم و ترس جزو هیجانات منفی محسوب می‌شود، در حالی که این طور نیست. هیجان مثبت، هیجانی است که کارایی انسان را افزایش دهد. مثلا اگر من در جنگلی گیر کرده‌ام و با حمله حیوانات وحشی روبه‌رو هستم، باید بترسم تا بتوانم خودم را نجات بدهم. این ترس چون عملکرد مناسب مرا افزایش داده، مثبت است یا وقتی از عاقبت نزاع و درگیری بترسم، می‌توانم با واکنش‌های مناسب دیگر، از کنارش عبور کنم. این نمونه‌ها برای شادی و عشق نیز مصداق دارد؛ بنابراین هیجانات براساس افزایش یا کاهش کارکرد انسان، معنای مثبت و منفی به خود می‌گیرد.

مهم‌ترین نکته در بررسی نقش هیجان در بروز جرایم چیست؟

برای بررسی نقش هیجان در بروز رفتارهای مختلف، ابتدا باید هوش هیجانی را تعریف کرد. این مفهوم از چهار بخش شناسایی، کنترل، بروز و شناخت هیجان دیگران تشکیل شده است. هر فردی باید در وهله نخست، هیجانات خود را بشناسد. این که در ایستگاه اتوبوس، صف نان، هنگام مشاجره و شرایط مشابه چه رفتاری از خود نشان دهیم، ارتباط مستقیم با شناخت هیجاناتمان دارد. نکته مهم این است نوع رفتار ما بر کاهش یا افزایش هیجانات مثبت و منفی دیگران هم تاثیر می‌گذارد.

مرور پرونده‌های جنایی نشان می‌دهد بیشتر مجرمان در لحظه وقوع حادثه کنترل هیجانات خود را از دست داده‌اند. علت این اتفاق چیست؟

چون پیش از آن به بودن در موقعیت مشابه فکر نکرده بودند تا بتوانند در لحظه قرار گرفتن در ماجرا، واکنش مناسب داشته باشند. اینجا مفهوم سخت‌رویی روان‌شناختی به میان می‌آید. به این معنا که فرد، در ذهنش، خودش را در حالات و موقعیت‌های مختلف قرار دهد تا واکنش متناسب با یک رخداد را قبل از وقوع، پیش‌بینی کند.

چه نهادهایی در آموزش افراد جامعه دخیل هستند؟

شناخت این هیجانات و آموزش نحوه به کارگیری صحیح آنها در وهله اول وظیفه خانواده و سپس اجتماع است. والدین باید با تربیت مناسب، فرزندان را با هیجانات مختلف و چگونگی بروز آنها آشنا کنند. مثلا اگر می‌خواهیم با بچه‌هایمان کشتی بگیریم، از ده بار، هفت بار ببریم. بگذاریم فرزندانمان حس غمگین شدن را درک کنند. او خواهد فهمید زورآزمایی با فردی که جثه بزرگ تری نسبت به خودش دارد به شکست می‌انجامد. از این تجربه استفاده خواهد کرد و بعد‌ها اگر در موقعیت نزاع قرار گرفت از درگیری فیزیکی خودداری خواهد کرد. مثال دیگر، کودکان و نوجوانانی هستند که اگر ببینند احتمال باختنشان در یک بازی رایانه‌ای هست، از شرکت در آن انصراف می‌دهند یا آن را نیمه‌کاره رها می‌کنند. یعنی نمی‌خواهند شکست را تجربه کنند و دوست دارند از اول برنده باشند. باید ترس کودکان را ریخت تا کودکان از تجربه شکست‌هایشان در آینده بهره ببرند. همچنین خانواده‌ها نباید فرزندانشان را به حال خود رها کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها