آتشنشانان در حال بررسی خانه برای پیدا کردن منشأ آتش سوزی بودند که با جسد دختر جوانی در اتاق خواب روبهرو شدند. به نظر میرسید دختر جوان بر اثر خفگی ناشی از دود جان باخته است. امدادگران موضوع را به ماموران کلانتری که در محل حضور داشتند اطلاع دادند. آنها معتقد بودند آتشسوزی مشکوک است، به همین دلیل ماجرا را به بازپرس جنایی اطلاع دادند و با دستور او تیم بررسی صحنه جرم و کارآگاه جنایی در محل حاضر شدند.
سروان میری پس از ورود به خانه سراغ فرمانده آتشنشانان را گرفت و از او گزارش حادثه خواست. آتشنشان میانسال وقتی خود را به سروان رساند، گفت: امروز ساعت 4 بعدازظهر این آتشسوزی به ما گزارش شد. سریع خود را به محل رساندیم و قبل از گسترش آتش، آن را خاموش کردیم.
در بررسی محل با جسد زن میانسال و دختر جوانی روبهرو شدیم که دچار دودگرفتگی شده بودند. به نظر میرسید نشت گاز علت حادثه بوده و شعلههای آتش از آشپزخانه ـ که در ضلع غربی سالن است ـ شروع شده و با توجه به نوساز بودن ساختمان پوسیدگی شلنگ و اتصالات بعید به نظر میرسد. حالا باید شلنگ گاز و اتصالات به آزمایشگاه برود تا بررسیهای تخصصی انجام شود.
کارآگاه میری سپس به بررسی داخل آپارتمان پرداخت. بخشی از وسایل که در ضلع غربی سالن بود، در آتش سوخته و بقیه خانه را دود سیاه کرده بود. جسد قربانیان هم داخل کاور مخصوص پزشکی قانونی در گوشهای از سالن قرار داشت.
افسر کلانتری با دیدن سروان سراغ او رفت و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: قربانیان مادر و دختر بودند که در این آتشسوزی به طرز دلخراشی جان خود را از دست دادند. آنها بعد از فوت پدر خانواده در این خانه زندگی میکردند و با اجارهای که از مستاجر طبقه پایین و اداره بازنشستگی میگرفتند، روزگار میگذراندند. وضع مالی بدی نداشتند. امروز پسر جوانی که در طبقه پایین زندگی میکند، متوجه دود شده و به آتشنشانی خبر میدهد. مادربزرگ خانواده مدعی است که طلاهای دختر و نوهاش همراهشان نیست. البته این دلیلی برای سرقت نیست و باید بررسی بیشتری انجام شود.
کارآگاه از افسر کلانتری خواست پسر مستاجر را برای تحقیقات نزد او بیاورد. دقایقی بعد مامور همراه پسری وارد ساختمان شدند. پسر جوان با دیدن کاور جسدها بغضش ترکید و شروع به گریه کرد. کارآگاه او را آرام کرد و گفت: تا حالا ندیده بودم مستاجری به صاحبخانه اینقدر تعلق خاطر داشته باشد.
پسر جوان در حالی که اشکهایش را پاک میکرد در پاسخ گفت: من به لیلا علاقه داشتم، اما مادرش مخالف بود و تهدید کرد اگر به این عشق و عاشقی پایان ندهم مرا از خانه بیرون میکند.
چطور متوجه ماجرا شدی؟
در حال تماشای تلویزیون بودم که متوجه بوی دود شدم از آپارتمان بیرون آمدم. بو از طبقه بالا میآمد. خودم را به طبقه دوم رساندم. خانه لیلا و مادرش در حال سوختن بود. هرچه در زدم که آنها را باخبر یا در را باز کنم و مادر و دختر را نجات دهم بیفایده بود. به طبقه پایین برگشتم و با آتشنشانی تماس گرفتم. آنها وقتی آمدند در را شکستند که دیگر دیر شده بود.
شغلت چیست؟
مدتی است بیکار شدهام. دنبال کار بودم و از پساندازم خرج میکردم.
کارآگاه یک بار دیگر صحنه آتشسوزی را بررسی کرد و رو به افسر کلانتری و فرمانده آتشنشانان گفت: آتشسوزی عمدی است و مادر و دختر به قتل رسیدهاند.
تنها مظنون حادثه هم مستاجر قربانیان بود که بازداشت شد.
پاسخ معمای پلیسی قتل در گاوداری
سروان میری با اشاره به دو دلیل راز قتل را فاش کرد:
1 ـ براساس گزارش پزشکی قانونی گلولهها از فاصلهای نزدیک شلیک شده بود، اما پوکهها با فاصله پیدا شد که نشان میداد بعد از قتل محل پوکهها تغییر کرده است. اگر انگیزه سرقت بود سارق دلیلی برای این صحنهسازی نداشت.
2 ـ کارگر گاوداری مدعی بود جرات نکرده وارد گاوداری شود، پس چطور متوجه شلیک دو گلوله به سر و سینه صاحبکارش شده است.
در مسابقه شماره گذشته 1926 نفر شرکت کرده بودند که 718 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخهای صحیح کمیل ناصری از الیگودرز و سامان صابرزاده از طبس به قید قرعه برنده شدهاند.
شما خوانندگان گرامی با اشاره به یک دلیل مشخص کنید کارآگاه چطور به قاتل سهیل رسیده است. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.
وحید شکری
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد