همزمان با روز خبرنگار، تنی چند از خبرنگاران جام‌جم از اقصی‌ نقاط کشور از این روز و سختی‌های روزنامه‌نگاری در شهرستان‌ها و انگیزه‌هایشان نوشته‌اند:
کد خبر: ۱۰۵۹۸۴۸

یک جای کار می‌لنگید

نگارنخلی

جام‌جم خوزستان

چند سالی می‌شود که وارد حرفه پردردسر خبرنگاری شده‌ام؛ شغلی که علی‌رغم مشکلات و سختی‌های بسیار، همواره مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار می‌گیرد.

حالا یکی از ماجراهای مرا بشنوید:

پاییز95در دفتری که همزمان نمایندگی سه روزنامه پرتیراژ کشور را در اختیار داشت برای نوشتن گزارش با حقوقی ناچیز و بیمه‌ای که بود و نبودش فرقی نداشت، استخدام شدم .چندماهی گذشت و من با تمام وجود برای تولید محتوا و تهیه گزارش تلاش می‌کردم؛ اما پس از گذشت شش هفت ماه چون سرپرست مجموعه دغدغه تولید محتوا نداشت و با هدف کاهش هزینه‌ها زیرکانه عذر مرا خواستند
و من بی‌هیچ دلیلی بیکار شدم؛ اتفاقی نگران‌کننده که قطعا بسیاری از اهالی رسانه تجربه‌اش کرده‌اند. بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم نوشتن را رها کنم و به دنبال شغل دیگری بگردم که هم درآمد بهتری داشته باشد و هم بهتر بتوانم برای آینده‌ام برنامه‌ریزی کنم. لذاجذب شرکتی ساختمانی شدم،‌ اما طولی نکشید که متوجه شدم یک جای کار می‌لنگد. همه از این که به خیالشان بر سر عقل آمده بودم ابراز خرسندی می‌کردند، ولی آن دفتر برای من حکم قفسی داشت که دست و پایم را می‌بست و نفسم را می‌گرفت.... حالا من برگشته ام به شغلی که خود خود من است و می‌دانم خبرنگاری پول ندارد، امنیت ندارد، زندگی راحت ندارد... اما عشق به مردم دارد که هیچ چیز جایش را نمی‌گیرد و من بازگشتم.

 

به بهانه روز خبرنگار

مهتاب مظفری سوادکوهی

جام‌جم مازندران

تکراری بیهوده

سرش را به باد داده بود

و سایه به سایه

به دنبالش بود

حرف‌هایی که

صدای همه را درمی‌آورد

از آزارهای کوچه و بازار بگیر

تا فرمانروایی ریش‌سفیدان قبیله

باید روزی را برای خود نگه می‌داشت

روزی که چشم‌هایش

به روی دفترش بسته می‌ماند

و دستی که دیگر آرزویی نداشت

و این...

همه داستانی بود که

امروز در خبرها آورده بودند..

روز خبرنگار بر شما مبارک باد

 

سختی‌ها شیرین می‌شود

علیرضا برازجانی

جام‌جم بوشهر

برای ما خبرنگارها نه تنها 17 مرداد بلکه همه 365 روز سال، روز خبرنگار است. بهترین دلیل آن هم می‌تواند تحمل نامهربانی‌ها، خلف وعده‌ها، محرومیت‌ها، محدودیت‌ها و... باشد؛ ولی همه اینها شیرین است و قابل تحمل، چون وقتی با مردم مواجه می‌شوی و برق امید را در چشمانشان می‌بینی، ادامه راه برایت آسان‌تر می‌شود. شاید اینها هم هزینه‌هایی است که باید ما بدهیم به دلیل همدل شدن با دغدغه مردم .به امید روزی که سفیر اخبار خوب و رفع محرومیت‌ها باشم برای اهالی دیار نخل و آفتاب و دریا با این همه ثروت خدادادی ولی فقر امکانات.
همکاران روزتان مبارک!

 

راهی که می‌نویسیم

حکمت قاسم‌خانی

جام‌جم کرمان

روز خبرنگار برای من و دیگر همکاران خبرنگارم سرود ماندن در ورطه نوشتن، حکایت پابرجایی در دنیای کلمات و واژه‌ها و عامل تابندگی دگر باره اندیشه‌های انسانی است. روزی که با طلوع خورشید آن
فرا گرفته‌ایم باید همچنان در عرصه قلم پابرجا باشیم و همچنان به رغم همه دشواری‌ها و سختی‌ها و همه موانع در راه پر تکاپوی روزنامه‌نگاری، خود را از این عرصه مردمی کنار نکشیم. برای ما خبرنگاران که هر روز باید در کوچه پس کوچه‌های خبر بدویم و برای انعکاس یک رویداد یا بیان مشکلات و دردهای مردم جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم قلم بزنیم، خبر و خبرنگاری یعنی گاهی احساساتی شدن و چشم به روی همه چیز بستن و خود را مصلح جامعه دانستن و با تمام وجود نوشتن، و گاه مغرور و سرمست از تاثیر نوشته‌ات که گره‌ای را باز کرده، در پوست خود نگنجیدن و به دنبال جرعه‌ای آرامش بودن است.

برای من که بیش از 16 سال است خبرنگار هستم خبرنگاری شغلی است پر از مخاطره، پر از تنش و التهاب و تحمل بار مسئولیتی که روی دوشم سنگینی می‌کند. من در این سال‌ها از رویدادهای زیادی خبر تهیه کردم و از درد‌ها و مشکلات مردمی نوشتم که کسی صدای آنها را نمی‌شنید و در این مدت خاطرات زیادی در ذهنم نقش بست. از خاطره روزی که برای تهیه گزارش به میل فرهاد، یکی از محروم‌ترین نقاط ایران رفتم و کودکان آنجا که از دیدن دوربین عکاسی ترسیده بودند. از آرزوی بهره بردن از نعمت برق گفتند و مدتی پس از چاپ گزارش آرزوی آنها برآورده شد گرفته تا روزی که پس از انتشار گزارشی از مشکل پوستی صورت رعنا، دختر فقیر ساکن جنوب کرمان در سایت جام‌جم آنلاین کمک‌های نقدی مردم از سراسر ایران باعث شد تا این دختر خردسال صورتش عمل شود و دوباره به ادامه زندگی و آینده امیدوار شود. روز خبرنگار همچنین برای من یادآور روزهای تلاش پدربزرگ پیرم حاج علی‌اصغر شکوهیان است. کسی که 70 سال از بهترین روزهای عمرش را به‌عنوان خبرنگار در راهی سپری کرد که من امروز در میانه مسیر آن ناتوان شده‌ام. پدر بزرگی که حدود ده سال روی تخت گوشه خانه‌اش مریض خوابیده بود و کمتر کسی از او که سال‌ها از مشکلات مردم نوشته بود و عملکرد مدیران را انعکاس داده بود یادی کرد تا سرانجام یک سال پیش درگذشت.

آری خبرنگاری مملو از خاطرات و تجربیات تلخ و شیرین بسیار است، اما ما خبرنگاران یاد گرفته‌ایم در حالی که خود مشکلات بسیار مادی، صنفی و شغلی داریم، هرگز رسالت اصلی‌مان را فراموش نکنیم و چشم بینا و گوش شنوای جامعه باشیم و راهمان را بنویسیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها