بحران «سرمایه» در کاخ سفید

قرار داشتن در جایگاه سکاندار هدایت یک جامعه مستلزم به صحنه آوردن «سرمایه » است. سرمایه روشنفکرانه، فردی را که در بالاترین مقام تصمیم‌گیری قرار دارد بهره‌مند از ظرفیت مفهومی می‌کند و این امکان را میسر می‌سازد که منطق ارزشی(ایدئولوژیک)، هویت بخش سیاست‌ها و توجیه‌کننده عملکردها شود. سرمایه سیاسی، بهینه‌سازی اهرم‌های قانونگذاری، اجرایی و بروکراتیک را براساس تحقق خط‌مشی‌ها فرصت تجلی‌یافتن می‌دهد.
کد خبر: ۱۰۵۷۹۸۵
بحران «سرمایه» در کاخ سفید

سرمایه فردی دربرگیرنده ویژگی‌های شخصیتی، مدیریتی، رفتاری و کلامی شخص صاحب قدرت و تصمیم‌گیرنده است.

پیروزی دونالد جان ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 در عین ناباوری مطلق شکل گرفت چرا که بسیاری از مولفه‌های سازمانی، تشکیلاتی، مالی، فردی، سیاسی، آرمانی و جغرافیایی که تعیین‌کننده نتایج مبارزات انتخاباتی در عصر مدرن دموکراتیک حزب محور هستند اساسا قابل رویت نبودند.

با توجه به این واقعیات در دو سوی گسل سیاسی آمریکا به دنبال تعیین نتایج انتخابات، این اجماع نظر شکل گرفت که شرایطی را در معادلات قدرت و تصمیم‌گیری در واشنگتن شاهد خواهیم بود که از دیدگاه ماهیت و میزان کاملا متمایز با حیات سیاسی در قبل از سال 2016 باشد.

چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا فاقد سرمایه روشنفکرانه است. قلمروی کاری و پیشینه فعالیت‌های او در حیطه‌هایی بوده که کمترین توجیه را برای داشتن گرایش‌های ارزشی و وابستگی‌ های ایدئولوژیک طلب می‌کرده و به همین روی کسب ثروت و انباشت مادی منطقی‌ترین شاخص ارزیابی موفقیت و ارتقا بود و ضرورتی برای صحبت و توسل به مولفه‌های معنایی برای برجستگی یافتن حس نشد. ساکن کنونی کاخ سفید نه تنها فاقد سرمایه روشنفکرانه بوده بلکه بی‌بهره از سرمایه سیاسی هم است.

به عنوان یک فعال اقتصادی در نیویورک او متوجه بود برای ترقی و موفقیت می‌بایست در محافل لیبرل حضور داشته و ارتباطات وسیع و عمیق با نخبگان سیاسی و فعالان حزبی را که طبیعتا دموکرات هستند، در کارنامه اجتماعی خود داشته باشد اما او هیچ‌گاه فعال سیاسی به معنای وسیع و عمیق کلمه نبوده و فاقد هرگونه وابستگی تشکیلاتی با دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در طول سال‌هایی است که به کسب ثروت در یکی از لیبرال‌ترین شهرهای آمریکا مشغول بوده است.

از دیدگاه روشنفکرانه و سیاسی پرواضح است که براحتی می‌توان او را فاقد هر دو دانست و با چندان چالشی در این رابطه مواجه نشد. اما در خصوص سرمایه شخصیتی و اعتبار فردی محققا ترسیم یک تصویر مشخص، معین و یکپارچه امکان‌پذیر نیست.

با در نظر گرفتن نوع کسب و کار و فعالیت‌های اقتصادی بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی دونالد جان ترامپ نافذ و کارآمد جلوه کردند.

در حیطه ساخت‌وساز و اداره کازینو بی‌توجهی به نظرات دیگران، دوری از مشورت و خود را سرتر از دیگران قلمداد کردن ویژگی‌هایی است که دونالد جان ترامپ در طول دهه‌ها به صحنه آورد که موفقیت مالی او را تضمین کردند. اما محققا در گستره کلامی و رفتاری با توجه به حجم ثروت و نوع کسب‌و‌کار در طول این دهه‌ها، جنبه‌هایی به صحنه آمدند که برازندگی و اعتبار را به وجود نمی‌آوردند و البته مانعی جدی در سر راه کسب ثروت و انباشت اعتبار اقتصادی نیز محسوب نشدند.

برخلاف کسب و کار، در حیطه سیاست مولفه‌هایی که در تحلیل نهایی تعیین‌کننده توفیق در کسب اهداف و انباشت اعتبار هستند بشدت متاثر از مولفه‌های معنایی و مفهومی است. دونالد جان ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید در مواجهه با محدودیت‌های فراوان در مسیر ترسیم، توجیه و پیاده‌سازی خط‌مشی‌ها و اهداف بوده است.

او به هیچ روی از این امکان برخوردار نیست که مبانی ارزشی محافظه‌کارانه را موتور حیات‌بخش برنامه‌های خود قرار دهد چرا که فاقد ریشه ایدئولوژیک و حمایت مکتبی است.

از سوی دیگر از همان آغاز انتخابات تشکیلات حزبی و «استخوان دارهای» حزبی در سطوح فرمانداری و قانونگذاری محرز ساختند که از نظر حزبی هیچ‌گونه وفاداری و تعلق خاطری به کاندیدای پیروز جمهوریخواه ندارند و از سرمایه سیاسی خود برای او هزینه نخواهند کرد.

از نظر سرمایه شخصیتی او عملا نیمی از کشور را در تعارض با خود می‌یابد و نیم دیگر هم خواهان پیروزی‌های قانونگذاری است تا حمایت خود را ادامه دهد.

این که امروزه کاخ سفید با بحران مدیریتی و سیاسی روبه‌رو شده است به‌وضوح قابل فهم است چرا که از همان آغاز دوران ریاست جمهوری فقدان سرمایه‌های ضروری در برابر بودند.

دکتر حسین دهشیار - استاد دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها