گفت‌وگو با نگین معتضدی، بازیگر فیلم «ساعت 5 عصر»

شخصیت‌های طنز باید گل‌درشت باشند

نگین معتضدی بعد از مدت‌ها در سینما با ایفای نقش یک پرستار در فیلم «ساعت 5 عصر» به کارگردانی مهران مدیری احیا شده است. او که البته می‌توان گفت از کشفیات خود مدیری در بازیگری است، خواهر طلا معتضدی فیلمنامه نویس و نمایشنامه‌نویس صاحب نامی است که تا به حال آثار شاخصی را در این حوزه به رشته تحریر درآورده و به گفته نگین، از منتقدان سرسخت آثارش هم محسوب می‌شود. گفت‌وگوی زیر به مناسبت اکران ساعت 5 عصر انجام گرفته که در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۱۰۵۷۸۵۵
شخصیت‌های طنز باید گل‌درشت باشند

با توجه به سابقه همکاری با مهران مدیری، روند انتخاب شما در ساعت‌5‌عصر چگونه اتفاق افتاد؟ از شما برای بازی در این نقش تست هم گرفتند یا نه؟

شروع همکاری من با آقای مدیری برمی‌گردد به مجموعه «ویلای من» که برای شبکه نمایش خانگی آماده شده بود. من هیچ وقت ندیدم آقای مدیری از بازیگری حتی برای اولین همکاریشان تست بگیرند. ایشان معمولا با بازیگر چند جلسه راجع به خود نقش، نگاهی که یک بازیگر به بازیگری دارد و کلا چارچوب کار صحبت و بعد با او همکاری‌اش را آغاز می‌کند. برای بازی در ساعت 5 عصر هم خاطرم هست اواسط کار بود که در بعدازظهری ایشان با من تماس گرفتند و گفتند نقشی در کارم دارم. می‌خواهی آن را بازی کنی؟ و من خوشحال شدم و گفتم خیلی هم خوشحال می‌شوم در کار سینمایی‌تان نقشی داشته باشم. روز اولی که سر کار رفتم راجع به خود نقش صحبت کردیم و چند روز بعد از آن جلوی دوربین حاضر شدم.

آیا خواهری شما با خانم طلا معتضدی (فیلمنامه‌نویس) تاثیری در انتخاب شما داشت؟

نه، اصلا. خاطرم هست با فرهاد عطویان، دستیار آقای مدیری در جنوب کشور سر کاری بودیم و ایشان من را به دفتر آقای مدیری معرفی کردند و کارمان شروع شد تا بعدها که یک روز آقای مدیری از من پرسیدند طلا معتضدی خواهرت است؟ و درباره این قضیه با هم صحبت کردیم.

وقتی برای کاری دعوت به همکاری می‌شوید با خواهرتان هم راجع به حضور در آن مشورت می‌کنید؟

اوایل کارم بشدت با طلا مشورت می‌کردم. بعد از دعوت به پروژه‌ای، اولین کاری که می‌کردم این بود به طلا زنگ می‌زدم و از او راجع به فیلمنامه، کارگردان، تهیه‌کننده و... می‌پرسیدم. اما الان با گذشت ده سال از حضورم در این حوزه، به شناختی کلی از آن رسیده‌ام که همین، مشورت با طلا را کمرنگ‌تر کرده است. طلا با وجود مشغله زیادی که دارد، اما تمام کارهای من را می‌بیند و از بی‌رحم‌ترین منتقدان من است. حتی از سکانس‌هایم هم نمی‌گذرد. من هم حرفش را گوش می‌کنم؛ چون او یک فیلمنامه‌نویس موفق است و می‌دانم نقدی بی‌غرض راجع به کارهایم دارد.

در ساعت 5 عصر، چقدر با کاراکتر یک خانم پرستار همذات‌پنداری داشتید؟

فکر می‌کنم اساسا قرار نیست با نقشی که بازی می‌کنیم همذات‌پنداری داشته باشیم. بازیگر باید نقشش را طوری ایفا کند که بیننده با آن همذات‌پنداری داشته باشد. بنابراین همذات پنداری باید از طرف مخاطب صورت بگیرد.

حتی در نقش‌های منفی اگر بازیگر بتواند بدرستی از عهده نقش برآید، مخاطب آن را باور می‌کند و احساس همذات‌پنداری‌اش به حدی می‌رسد که فکر می‌کند حتی اگر خودش هم در چنین شرایطی قرار می‌گرفت همین کار را می‌کرد. من شاید در موارد مختلف سعی کرده‌ام نقشم را دوست داشته باشم و آن را درک کنم، اما هیچ‌وقت با آن همذات‌پنداری نکرده‌ام.

یعنی هیچ نقطه مشترکی با این کاراکتر نداشتید؟

نقطه مشترک من و این نقش جمله‌ای است که این پرستار می‌گوید. این که «من فکر نمی‌کنم چیزی جز این مهم باشه که در هر سمتی که هستی کارت رو درست انجام دهی.» من خودم همین‌طور هستم که در هر جایی که قرار دارم (دختر یک خانواده، بازیگر، عضوی از یک جامعه و...) سعی می‌کنم وظیفه‌ام را بدرستی انجام دهم.

بازی در مقابل سیامک انصاری چطور بود؟

من قبلا هم در «ویلای من» مقابل آقای انصاری بازی کرده بودم و بازی با ایشان را بشدت دوست دارم؛ چون موقعیت‌های طنز را خیلی درست درمی‌آورند و همین باعث می‌شود از همکاری با ایشان بشدت لذت ببری. در این کار هم همین‌طور بود و خوشبختانه کمک‌ها و لطف‌های ایشان در بازی همیشه شامل من بوده و هست.

دلتان نمی‌خواست برای بازی در نقش دیگری (مثل نقش خانم آزاده صمدی) انتخاب می‌شدید؟

گرچه نقش و بازی خانم صمدی مثل همیشه عالی بود و نقش‌اش را بسیار خوب درآورده بود، اما من نقش خودم را خیلی دوست داشتم. در بین آن‌همه هیاهویی که همه عصبی و بداخلاق‌اند و هیچ‌کس کارش را درست انجام نمی‌داد، این پرستار انسان درست و مهربانی بود و اتفاقا به دلیل همین درستی (در بین آن همه آدم غلط) بود که حالتی رویاگونه به خود گرفته بود.

قبل از بازی چقدر راجع به خود نقش و جغرافیای نقش تحقیق می‌کنید؟

خیلی. در مورد این فیلم باید بگویم من سابقه بازی در نقش‌های درمانگر مانند پزشک و پرستار را زیاد دارم و در مورد نحوه کار و رفتار این دوستان بسیار تحقیق کرده‌ام و از نزدیک با روند کارشان آشنا هستم.

در طراحی کاراکتر این پرستار، جسارت و محبت افراط‌گونه‌ای را می‌بینیم که به نظرم کمی در آن اغراق شده! چرا؟

فکر می‌کنم خاصیت فیلم طنز اغراق‌گونگی است؛ اغراق در بیان صفات مثبت و صفات منفی. وقتی در فیلمی نکات منفی شخصیت‌ها آنقدر گل درشت می‌شود برای بیان نکات مثبت هم این اغراق لازم می‌شود. مثلا وقتی مدیر ساختمان آنقدر بی‌منطق و پول دوست و... می‌شود، خانم پرستار هم آنقدر مهربان و فداکار و از خودگذشته می‌شود!

پیش‌بینی می‌کنید «ساعت‌5‌عصر» در گیشه به چه موقعیتی برسد؟

طـی روزهـــای گذشـــته «ساعت‌5‌عصر» ثابت کرد توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند و این فیلم در گیشه به موفقیتی تمام و کمال رسیده است. به نظرم نه تنها مردم، که خود آقای مدیری هم این فیلم را بسیار دوست دارد و از اتفاق‌هایی که برای آن می‌افتد
راضی است.

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

الان بـرای
سریالی قرارداد بسـتم کــــه فیلمبرداری‌اش از حدود ده روز آینده شروع می‌شود و هفته گذشته هم فیلم سینمایی «دم‌سرخ‌ها» به کارگردانی آرش معیریان را به پایان رساندم که فیلم طنز بسیار خوبی است.

ساناز قنبری

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها