نگاهی به متن پیام انداخت. فرستنده ناشناس بود، اما محتوای آن بسیار جذاب و فریبنده «من در کوههای اطراف استان... چوپانی میکنم. تعداد زیادی سکه عتیقه و مجسمه طلا پیدا کردهام، اما نمیدانم باید با آنها چه کار کنم. با قرآن استخاره کردهام و شماره شما را گرفتهام. اگر در فروش سکهها کمکم کنید یا این که خودتان آنها را بخرید، حاضرم آنها را با قیمت بسیار مناسب به شما بفروشم. شما را به قرآن قسم اگر قصد خرید ندارید، این موضوع را با کسی در میان نگذارید و بگذارید مخفی بماند.»
ابتدا باورش نشد. کمی با خود فکر کرد و بعد در پاسخ فرستاد: «چقدر سکه داری و چند میفروشی؟» ساعتی طول کشید که به اندازه یک سال به نظرش آمد. پیام جدید این طور نوشته شده بود: «حدود 1700 سکه برنجی قدیمی به مبلغ 20 میلیون تومان».
دوباره پیام فرستاد: «لطفا عکس واضحی از این سکهها برایم بفرست.»
عکس بعد از چند دقیقه ارسال شد. مرد سادهلوح آن عکس را نزد چند عتیقه فروشی برد و قیمت تقریبی گرفت. اگر این معامله سرمیگرفت، میتوانست بیش از 20 برابر قیمت اصلی سود کند، اما باز هم نمیتوانست به این راحتی اعتماد کند. با چوپان قرار گذاشت و به شهرستان رفت و چند سکه نمونه از او گرفت. این معامله به قدری برایش ارزش داشت که حتی حاضر نبود یکی از دوستان کارشناسش را با خود ببرد.
سکهها را به یکی از شهرهای نزدیک و همجوار برد و به چند عتیقهفروش نشان داد. همه قدمت آن سکهها را تائید کردند. حالا وقت تهیه پول بود. 20 میلیون تومان مبلغ کمی نبود. به تهران برگشت و چند روز از صبح تا شب دنبال دوست و آشنا و غریبه راه افتاد و با هزار جور قرض و وام توانست پول مورد نیازش را جمع کند.
به چوپان زنگ زد تا قرار بگذارند، اما او یکی دو روزی معطلش کرد. کم مانده بود ناامید شود. چوپان میگفت ازطرف پلیس یا افراد خاصی تحت تعقیب است و در این شرایط ناامن صلاح نیست سکهها را دست بگیرد و در شهر کوچکی که هر آن احتمال شناساییاش میرود، بچرخد.
سرانجام هر دو به این نتیجه رسیدند که در یک ساعت مشخص وارد منطقهای خلوت و دور از دسترس شوند. چوپان مدام به او سفارش میکرد. «یادت نره که به محض دریافت سکهها، فرار کنی. اگه کسی همراه تو باشد، خیلی بهتر است. دزدان اینجا خیلی بیرحم هستند. اگر شما را با این گنج پیدا کنند، ممکن است هر بلایی سرتان بیاورند.»
بالاخره در گوشه خلوتی از شهرستان با هم ملاقات کردند. چوپان با عجله کیف پول را از او گرفت و خیلی سریع اسکناسها را سرانگشتی شمرد. بعد هم کیسه سکهها را به طرفش گرفت و گفت: «فقط عجله کن برادر. وقت خیلی کم است!» مرد خیلی سریع دستش را در کیسه فرو برد و چند سکه بیرون آورد. هنوز درست و حسابی به آنها نگاه نکرده بود که مرد چوپان گازی به موتورش داد و از آنجا رفت.
فردای آن روز، مرد سادهلوح با خوشحالی چند سکه را برای فروش به عتیقه فروشی برد، اما آه از نهادش درآمد. سکهها همه تقلبی بودند. بعد از شکایت، فهمید اولین شکار این چوپان نیست و افراد زیادی طعمه این چوپان دروغگو شدهاند. کارشناس به او گفت: «این سکهها از فلز سیم کابلهای دزدی ساخته شده است.»
هشدار پلیسی درباره چوپان دروغگو
چوپانهای دروغگو سالهاست با ارسال پیامک مدعی پیدا کردن گنج میشوند. آنها خود را افراد بیسواد و ناتوان نشان میدهند و سعی میکنند با پیشنهاد فروش ارزانقیمت عتیقهها، شهروندان را به دام بیندازند. پلیس و رسانهها درباره کلاهبرداری این افراد هشدارهای متعددی دادهاند، اما باز هم افرادی هستند که با وسوسه دستیابی به ثروت بادآورده، در دام این نقشه نخنما شده میافتند.
چوپانهای دروغگو، با باندهای ضرب سکههای تقلبی همدست هستند. آنها با ادعای فروش ارزان سکههای عتیقه، مالباختهها را سر قرار میکشند. اگر آنها متوجه تقلبی بودن عتیقهها نشوند، معامله سر میگیرد، اما اگر متوجه نقشه شوند درگیری رخ میدهد و گاه به قتل نیز میکشد. چوپانهای دروغگو محل ملاقات خود را نیز حساب شده تعیین میکنند و مالباختهها را به جایی میکشند که ظن پلیس برای انجام معامله در آنجا کمتر باشد. پلیس همواره از شهروندان خواسته به پیامکهای این افراد توجه نکنند و در صورت دریافت آنها، پلیس را در جریان قرار دهند. به گفته پلیس، در این روش، پیامکی به طور اتفاقی برای افراد ارسال میشود مبنی بر این که من از روستایی در یکی از استانهای کشور پیام میدهم. شغلم کشاورزی و دامداری است و هنگام کار روی زمین، سکههای باارزشی پیدا کردهام که برای فروش آنها به کمک شما احتیاج دارم. شماره شما را هم با استخاره به دست آوردهام. مخاطب نیز بدون اطلاع، از روی طمع در دام این کلاهبردارها میافتد، اما پس از معامله متوجه میشود سکهها تقلبی بودهاند. چوپانهای دروغگو برای از بین بردن هر گونه سوءظن، از احساسات مذهبی افراد هم استفاده میکنند و حتی کلمات را نیز اشتباه تایپ میکنند تا خود را بی سواد نشان دهند. شهروندان نباید به این پیامکها اعتنا کنند و باید پس از دریافت، بلافاصله پلیس را در جریان قرار دهند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم