در موسم پخش سریال «میکائیل» مطلبی نوشتم و با تشبیه سکانسی که رشید (با بازی کامران تفتی) در مقابل آقا عبدالله (پرویز پورحسینی) ایستاده بود با نمایی از فیلم قیصر که هنرپیشه نقش اولش روبهروی خاندایی (جمشید مشایخی) دیالوگ میگفت و حرفهای رد و بدل شده میان آنها، گفتم که جنس این دیالوگها یکی است؛ با این تفاوت که قیصر فرزند زمان خودش بود و رشید، غریبهای افتاده در میانه دهه 90 شمسی. اگر «خلیل» و «نفر» در دیالوگهایشان فلسفه به هم میبافند و واژه به واژه پیچ میدهند، آتنه و رخساره هم از آنها کم نمیآورند و در گفتمان روزمرهشان، کلمه روی کلمه هوار میکنند.
در روزگاری که بسیاری از فیلمنامههای تلویزیونی از فقدان دیالوگهای جذاب و گیرا رنج میبرند، ظهور و بروز فیلمنامهنویسی چون سعید نعمتالله میتواند یک غنیمت باشد، به شرط آنکه برای هر شخصیت، دیالوگهایی مناسب با خاستگاه اجتماعی و خانوادگی و متناسب با خصوصیات فردی و اخلاقیاش طراحی و نوشته شود و از طرفی، از یک قاعده منطقی تبعیت کند. برای مثال، وقتی خلیل با ممانعت برادرش برای برخورد با آتنه در بیمارستان مواجه میشود، دیالوگی سنگین و شبه مونولوگ را به مدت چند دقیقه بدون تپق زدن و پس و پیش گفتن حتی یک کلمه، خطاب به او بر زبان میآورد، آن هم در اوج عصبانیت و استیصال. و نتیجه کار، نه تنها دلچسب و دلخواسته برای مخاطب نمیشود که چه بسا به مضحکه و کاریکاتور هم پهلو بزند. چنین دیالوگهای سنگین و ثقیلی ممکن است در مرتبههای اول برای مخاطب جذاب باشد اما در دفعات بعد رنگ و بوی تکرار به خود میگیرد و بیننده را یکسره ملول و آزرده میسازد.
محسن محمدی
دبیر گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد