پای حرف آنهایی که رمضانشان را متفاوت گذراندند

یک پذیرایی ساده

کد خبر: ۱۰۴۴۶۶۴

چشمانتان را روی افطاری های چند ده و البته چند صدمیلیونی که ببندید لا به لای اخبار می توانید افرادی را پیدا کنید که بی ادعا و صمیمی ماه مبارک رمضان را جور دیگری گذراندند. از جوان محیط بان قمی گرفته که سفره افطارش را نذر طبیعت کرده و همسفره آهوان دشت های ایران شده گرفته تا روحانی 37 ساله یزدی که حالا 15 سال است ماه مبارک رمضان چمدان کوچکش را می بندد و همراه خانواده اش با همه مشکلات بیماری به مناطق محروم می رود تا همبازی کودکان این مناطق شود. اگر زل زده‌اید به عکس سفره های رنگین افطار در شبکه‌های مجازی، اگر چند نوع غذا روی این سفره ها چیده شده تا دکوری باشد برای سلفی های بانیانش کمی آنطرف تر صاحبان یک مغازه کوچک در خیابانی در تهران دو قطعه فرش کوچک پهن کرده‌اند تا زمان افطار در حاشیه خیابان سفره کوچکی پهن کرده و رهگذران و کسبه را با چای و خرما میزبانی کنند.

حامی یابی برای کودکان یتیم

نعمت‌الله جوزک، کارمند ساده کمیته امداد است. خودش را این طور معرفی می‌کند. کارش حامی‌یابی ‌است برای بچه‌های یتیم. حالا 15 سال است که در ماه مبارک رمضان نیت ده روزه می‌کند، چمدانش را می‌بندد و راهی شلوغی‌های پایتخت می‌شود تا بلکه بتواند برای بچه‌های یتیم استان کرمان حامی پیدا کند. ابزارش یک میز کوچک و شکیل است و یک دسته شناسنامه که مختصات بچه‌های یتیم شهرهای مختلف کرمان به همراه عکس‌هایی روی آن درج شده است. می‌گوید کمک حامیان از 30 هزار تومان آغاز می‌شود تا رقم‌های بالاتر. شیوه کار چنین است که او مکان‌هایی را شناسایی می‌کند و راهی آنجا می‌شود تا بتواند حامیانی برای کودکان یتیم بیابد. از امامزاده صالح تجریش گرفته تا اداره‌های مختلف سراسر شهر می‌شود رد او را پیدا کرد. همین چند روزه که در هوای گرم تهرانِ این روزها مشغول است، توانسته برای نزدیک به 250 کودک حامی پیدا کند. خودش می‌گوید نزدیک به 1200 کودک یتیم تنها در شهر جیرفت هستند و حدود 8 تا 9 هزار کودک یتیم در استان کرمان. از پرداخت ماهی 10 هزار تومان داشته‌ایم تا حامی خیری که وقتی آمده خانه کودکی را دیده، خانه را تعمیر و تجهیز کرده و تحویل کودک داده است. ‌بسیاری هم هستند که تنها تقبل می‌کنند در ماه، لباس این بچه‌ها را تامین کنند و هیچ محدودیتی در این طرح وجود ندارد.

یک میز کوچک که شناسنامه کودکان یتیم به همراه مختصات آنها روی آن درج شده است . این تمام ابزار کار نعمت‌الله جوزک است که امروز در منطقه 4 جنب پارک شهر در حال پیدا کردن حامیانی برای این کودکان یتیم است. ما به صورت میدانی در سراسر تهران فعالیت می‌کنیم. یک میز همراهمان داریم که به عنوان مثال در اداره‌ها با همکاری حراست آن اداره جلوی در ورود و خروج می‌ایستیم و شناسنامه کودکان یتیم را روی آن می‌چینیم. استقبال مردم از این طرح معمولا در همه جای تهران خوب بوده است، در اداره‌ها و اماکن مذهبی البته میزان استقبال بیشتر به چشم می‌خورد.

خیرانی بوده‌اند که حتی هر دو ماه یکبار به این کودکان کمک می‌کنند. خیلی‌ها هم در همین بین که با نعمت‌الله جوزک حرف می‌زنیم، سر میز او می‌آیند و شناسنامه‌ها را زیر و رو می‌کنند تا یکی را برای کمک انتخاب کنند. خیلی‌ها می‌آیند و عکس‌ها و شناسنامه‌ها را می‌بینند و انتخاب می‌کنند. یتیم با یتیم تفاوتی نمی‌کند، اما برخی عکس‌ها در دل برخی بینندگان جا باز می‌کند و آنها ترجیح می‌دهند حامی آن کودک یتیم شوند. ‌

کار اصلی را خیرانی انجام می‌دهند که برای کمک، فرزند یتیمی را تحت پوشش خود قرار می‌دهند. این تواضع نعمت‌الله جوزک، شهروند کرمانی است که در گرمای تهران همچنان پر انرژی سعی در جذب حامیان این طرح دارد.

سفره افطار بهار

یک مراسم افطاری ساده؛ این بهترین صفتی است که می‌شود به مراسم افطاری آقای باقری و دوستانش داد؛‌ یکی از کارکنان یک مغازه کوچک در ابتدای خیابان بهار که شب‌های ماه مبارک رمضان به رهگذران و کسبه محل افطاری می‌دهد. دو قطعه فرش کوچک رو به روی مغازه آبمیوه‌گیری کوچکش در حاشیه خیابان پهن می‌کند. آقای باقری پیش نماز می‌ایستد و کسبه محل همراه برخی رهگذران پشت او نماز می‌خوانند. ‌بعد از آن پذیرایی ساده‌ای آغاز می‌شود. سفره کوچکی پهن می‌شود و هر رهگذری برای خود جا باز می‌کند. ظرف‌های آماده شامل یک قالب پنیر کوچک، خرما و چند بامیه به همراه چای تازه دم شده مهمانی بی‌ریای این محل را تشکیل می‌دهد. اسماعیل باقری، یکی از چند نفری است که به همراه آقای منتظرالقائم، صاحب مغازه این مهمانی صمیمی را شکل داده‌اند. نزدیک به ده سال است آنها همین محل کوچک را برای افطار رهگذران و کسبه محل بر پا کرده‌اند. خودش می‌گوید، استقبال از این مهمانی در سال‌های گذشته بیش از اینها بوده و البته حالا هم ادامه دارد. شب‌های ابتدایی ماه مبارک را با افطاری دادن به 90 نفر آغاز کرده‌اند و حالا 140 نفر را میزبانی می‌کنند. از او می‌پرسم، آیا محلات دیگری هم بوده که دست به چنین کاری زده باشند؟ پیگیر ادامه این برنامه در محلات دیگر هستم، اما هنوز شرایط اجرای آن پیش نیامده است. در بسیاری از محلات دیگر بحث مکان که در این محله داریم، وجود نداشته است. خیابان بهار یکی از خیابان‌های شلوغ تهران است و بافتی جالب توجه دارد. به دلیل مغازه‌های بسیار و البته بورس لباس کودک، این خیابان محل خرید خانواده‌های بسیاری است؛ خانواده‌هایی که بسیار شان یک بار هم که شده،‌ سر سفره افطاری ساده این افراد نشسته‌اند. بارها بوده که خانواده‌های رهگذر سر سفره افطار این مکان نشسته‌اند. یادم هست، یک بار خانمی به همراه سه دخترش که از ظاهرشان معلوم بود افراد متمولی هستند، سر سفره افطار ما نشستند. اتفاقا شب شلوغی بود و خانم‌ها کمی مهربان‌تر نشستند تا جا برای آنها باز شود. بعد از مراسم به شکل عجیبی این خانم‌ها تشکر می‌کردند و احساساتی شده بودند. این اجری بود که ما از این سفره گرفتیم و خستگی از تنمان بیرون رفت.

بسیاری از خانواده‌ها هم بعد از این مراسم غذاهای نذری خود را به این مغازه می‌دهند تا به روزه داران داده شود؛‌ اتفاقی که هیچ برنامه‌ریزی برای آن صورت نمی‌گیرد و استقبال خانواده‌ها از این سفره، دلیل انجام این کار است.

همسفره با آهوان دشت

احمد بحری، اهل قم چهره دیگر رمضان امسال ماست؛ محیط‌بان منطقه تالاب حوض سلطان قم. محیط‌بان جوانی که با راه‌اندازی طرحی از سال گذشته توانسته کمک‌های بسیاری به محیط‌زیست و حیات وحش ایران بکند. در این طرح که عنوان زیبای نذر طبیعت را دارد، بسیاری از افراد می‌توانند برای حیات وحش غذا نذر کنند. در ماه مبارک هم از این طرح استقبال خوبی شده است. همین الان یک نفر تماس گرفته بود برای آبشخور حیات وحش؛‌ آن هم دو منبع بزرگ که حدود 7-8 میلیون تومان هزینه‌‌اش است. برای دخترش که چند وقت پیش فوت کرده بود و برای خیر امواتش می‌خواهد این کار را بکند. جالب این که این فرد خودش شکارچی بوده و حالا می‌گوید که می‌خواهد جبران کند.

احمد بحری معتقد است، باید این فرهنگ میان مردم عادی شود: کاش این فرهنگ جا بیفتد که برای خیرات اموات به جای خرید دسته گل‌های 500 هزار تومانی نذر طبیعت کنند و علوفه و آب به حیوانات هدیه بدهند.

در فصل گرما و در مناطق کم آب و کویری، چشمه‌ها معمولا کم‌آب و در برخی مناطق خشک می‌شوند. حیوانات حیات وحش هم برای یافتن آب مجبور می‌شوند در مسیرهای طولانی جابه‌جا شوند که مخاطرات بسیاری به همراه دارد؛‌ از نزدیکی به سکونتگاه‌های انسانی گرفته تا خطر شکار و البته تصادف‌های جاده‌ای که موارد بسیاری داشته‌ایم.

برای جلوگیری از این کار، مردم می‌توانند در طرح نذر طبیعت حیوانات را سیراب کنند. روشی وجود دارد که کنار چشمه یک منبع ذخیره آب تعبیه می‌کنند یا به صورت سنگ و سیمان یا به صورت منبع پلاستیکی در زمین کار می‌گذارند. به این شکل آب‌های قنات ذخیره‌سازی می‌شود برای فصل گرما تا حیوانات حیات وحش استفاده کنند. این مورد در چند استان و به کمک مردم صورت گرفته و خیلی هم خوب استقبال شده و جواب گرفته‌ایم. سال گذشته در اردکان یک فراخوان برای انجام این کار دادیم که حدود 70 نفر برای این کار کمک‌های ریز و درشت کردند تا هزینه این کار تامین شد و توانستیم این کار را انجام بدهیم. اتفاقا این چشمه خیلی حیاتی بود و در منطقه‌ای امن که زیستگاه یوزپلنگ است، احداث شد. بعد از احداث این چشمه درست هفته بعد از آن دوربین‌های تله‌ای همکاران ما تصاویری از یوزپلنگی را ثبت کرد که از این چشمه آب استفاده می‌کرد. همین اتفاق باعث شد تا این گونه در خطر انقراض برای یافتن آب از جاده‌ها عبور نکند و خطر تلف شدنش کاهش پیدا کند.

نذر طبیعت حالا یکساله شده است. دقیقا سال پیش این عنوان را روی این کار گذاشتند و فعالیتشان را آغاز کردند. پیش از این که به این نام هم باشد کمک‌هایی از سوی افراد می‌شد. به عنوان مثال کشاورزانی بوده‌اند که قسمتی از علوفه و یونجه محصولات خود را به محیط‌بانان می‌دادند تا در مناطقی برای حیواناتی مثل آهو، بز کوهی یا قوچ و میش بگذاریم. این کار هر چند خلاقانه است اما ریشه‌ای در فرهنگ ایران دارد. بسیاری برای خیرات اموات سر قبور یک کاسه آب و ارزن و دانه می‌گذاشتند تا کبوترها و گنجشک‌ها از آن استفاده کنند، اما ما می‌خواستیم این فرهنگ را تسری بدهیم به بیرون از مناطق شهری که با اطلاق نذر طبیعت این کار را از سال گذشته آغاز کردیم و نتایج خوبی هم گرفتیم.

معلم قرآن؛ همبازی بچه‌ها

محمدرضا میرزاده اردکانی، روحانی جوانی که حالا نزدیک به 15 سال است در ایام ماه مبارک رمضان با همه مشکلات شخصی‌‌اش راهی مناطق محروم می‌شود تا با عنوان مبلغ فعالیت کند. اهل یزد است و هنوز در شهر قم مشغول تحصیل اما این سال‌ها هر رمضان را در گوشه‌ای از این سرزمین بوده است؛ از روستاهای خراسان شمالی بگیرید تا نقاط دورافتاده در سیستان. رمضان امسال را او به همراه خانواده‌‌اش در روستای اینجه علیا از توابع شهر مانه و سملقان در صدکیلومتری شهر بجنورد سر کرده است؛‌ روستایی که حدود 1300 نفر در آن زندگی می‌کنند و خیلی زود با روحانی جوانشان صمیمی شده‌اند. همسر محمدرضا میرزاده اردکانی هم پا به پای او در روستا مشغول فعالیت است: همسرم به عنوان استاد تجوید دو جلسه با خانم‌های روستا کار می‌کند و دخترم هم به بچه‌ها صنایع دستی آموزش می‌دهد.

شاید مبلغان قبلی در این روستا آن‌طور که باید نبودند. شاید هم روحانی جوان یزدی آن‌قدر صمیمی شده که بسیاری از جوان‌های روستا خواستار اقامت دائم او در این منطقه هستند، هر چند به واسطه تحصیل در قم امکان این کار برای او وجود ندارد.

هرچند این روحانی در سفر به مناطق مختلف حق انتخاب داشته است، اما سختی راه و مشکلات شخصی‌‌اش مانع سفرهای طولانی به مناطق محروم نشده است. او خودش مشکل قلبی داشته که با آنژیو این بیماری را تا حدودی رفع کرده، اما همسرش حالا 15 سال است که با بیماری سخت روده به نام کولیت اورسلوز، دست به گریبان است. همچنین فرزند کوچک او دچار بیماری تورم غده لنفاوی است، اما هیچ‌کدام اینها باعث نشده او در این راه قدم برندارد. جالب این که اصرار خانواده برای سفر به این مناطق، یکی از دلایلی است که او را در این راه ثابت قدم‌تر کرده است.

چهره آبی عشق

یک تصمیم متفاوت می تواند تا مدت‌ها لذتبخش بماند. می تواند تاثیرش را تا مدت‌ها روی تصمیم گیرندگانش بگذارد، می‌تواند تا مدت ها نقل محافل دوستانه آنها باشد، می تواند حتی خبر شود بیاید بنشیند روی همین صفحه، در همین ستون کوتاه تا دیده شود، می شود عکس باشد و تا مدت‌ها در شبکه های مجازی دست به دست شود، می تواند ذخیره شود روی تلفن همراه بیشمار آدم هایی که از همین تصمیم خلاقانه لذت برده اند. نمونه اش تصمیم بانوان محله خزانه بخارایی تهران است. بانوانی که منتظر تصمیم هیچ مسئولی نمانده اند، نامه نگاری به هیچ ارگانی نکردند و تنها با پس انداز معمولی خودشان رنگ و قلم مو خریده اند و به استقبال ماه مبارک رمضان دیوارهای خاکستری محله‌شان را رنگ آبی پاشیدند.

یک افطاری ساده

دلارهای نفتی اماراتی ها کنار سفره‌های افطار در مسجد زاید این کشور مدت‌ها دست به دست می چرخید،‌هر چند بعدها حتی مقامات محلی این کشور صحت آن تصویر را تکذیب کردند اما فرقی با سفره‌های رنگین افطاری شان نداشت که خود آنها در کادر عکس ها بودند و تکذیب کاری از پیش نمی برد، اما صمیمیت این تصویر که در یکی از مساجد شهر یزد ثبت شده است به اندازه تمام آن دلارها تکذیب شده است!

مسجد کوچکی در شهر یزد که برای پذیرایی از نمازگزارانش هندوانه و خربزه می دهد.

میثم اسماعیلی

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها