شهرهای کوچک در انتظار حمایت‌های بزرگ

کاش نهادی مستقل، نظرسنجی به راه می‌انداخت و از ساکنان کلانشهرها می‌پرسید در صورت تامین امکانات و زیرساخت‌ها در زادگاهشان، چند هزار نفر حاضرند از شهرهای بزرگ دل بکنند و به زادگاهشان برگردند. شک نکنید در این صورت، خیلی‌ها حاضر بودند از شلوغی کلانشهرها رها شوند و به زادگاهشان برگردند.
کد خبر: ۱۰۳۸۵۹۸
شهرهای کوچک در انتظار حمایت‌های بزرگ

برای بسیاری از ساکنان کلانشهرها، مسائلی چون شغل و آینده اقتصادی، آنها را در شهرهای بزرگ نگه می‌دارد، وگرنه اگر شرایط را مهیا کنند و امکانات زندگی در شهرهای کوچک هم فراهم باشد، خیلی از ساکنان کلانشهرها به زادگاه آبا و اجدادی خود برمی‌گردند و مهاجرت معکوس اتفاق خواهد افتاد. مهاجرت معکوس با شعار و وعده اتفاق نمی‌افتد، بلکه اگر حداقل‌های زندگی در شهرهای کوچک برقرار شود و فرد احساس کند به همان امکانات زندگی در کلانشهرها دسترسی دارد، در آن صورت کمتر کسی است که دلش بخواهد در کلانشهرها بماند، در ترافیک اسیر شود، هوای آلوده استشمام کند و در آپارتمان‌های نقلی، روزگارش را بگذراند.

مهاجرت کردم چون نمی‌خواستم کولبر شوم

زندگی در تهران و سایر شهرهای بزرگ، ایده‌آل خیلی از ساکنان این شهرها نیست. اگر پای حرف آنها بنشینید، خیلی‌هایشان از سر ناچاری به حاشیه شهرهای بزرگ پناه آورده‌اند تا بتوانند نیازهای روزمره‌شان را برطرف کنند.

محمد مرادخانی، یکی از همین افراد است که در حاشیه مهرشهر کرج زندگی می‌کند، اما همچنان به قول خودش، دلش با سرزمین مادری‌اش می‌تپد: «ما در شهر مرزی مریوان زندگی می‌کردیم و پدرم هم کشاورز بود. وقتی بزرگ‌تر شدیم واقعا دیگر شغلی وجود نداشت که به آن دلگرم باشیم. حتی عده‌ای از آشنایان ما مجبور شدند کولبری را تجربه کنند تا خرج زن و بچه‌هایشان را درآورند، اما من نمی‌خواستم کولبر شوم.»

محمد در یک شرکت ساختمانی به عنوان کارگر ساده مشغول کار است و به گفته خودش، کرج برای او فقط حکم خوابگاهی را دارد که شب‌ها سرش را روی بالین بگذارد تا فردا دوباره راهی شرکت شود.

از نگاه محمد، اگر هزار سال هم در کرج و تهران زندگی کند، اما هیچ وقت تهرانی نمی‌شود: «من نمی‌خواهم تهرانی باشم و فرهنگ گذشته‌ام را فراموش کنم. هنوز به آیین‌ها، زبان و سنت‌های شهرمان پایبند هستم و اگر مجبور شده ام در کرج و تهران بمانم، فقط از ترس بیکاری است.»

عباس بیرانوند هم اهل شهر ازناست که به عنوان نگهبان یک مجتمع نیمه کاره ساختمانی در تهران کار می‌کند. سعید 45 ساله، دو پسر دارد و در منطقه رباط کریم تهران زندگی می‌کند.

عباس هم دلش با زندگی در تهران نیست و به جام‌جم می‌گوید: اگر سری به زادگاه و شهر کوچک ما بزنید، خانواده‌های فقیری را می‌بینید که خیلی‌هایشان فقط با همان پول یارانه زندگی می‌کنند. اگر به خاطر آینده بچه‌هایم نبود، هرطور شده یک لقمه نان در شهر خودمان درمی‌آوردم، اما نمی‌خواهم بچه‌هایم مثل خودم، این همه سختی را در زندگی‌شان تجربه کنند.

او خیلی امید دارد بچه‌هایش ادامه تحصیل بدهند تا بتوانند گلیم خودشان را از آب دربیاورند و به قول خودش با دست پر به شهرشان برگردند.

فقط تصویب قوانین، دردی دوا نمی‌کند

یکی از عمده مشکلات توسعه شهرهای کوچک، روند خیلی کند توسعه این شهرهاست. به دلیل تخصیص ندادن اعتبارات لازم و در اولویت نبودن توسعه شهرهای کوچک شاهد هستیم طی چند دهه اخیر، چهره بسیاری از شهرهای کوچک تغییری نکرده است، مثلا اگر شما در یک بازه سه ساله به یک شهر کوچک سفر کنید، تغییر جدی در ظاهر شهر، زیرساخت‌های آن و فرصت‌های شغلی موجود در این مناطق مشاهده نمی‌کنید.

حسین افضلی، عضو کمیسیون عمران مجلس و عضو هیات علمی دانشگاه شیراز در گفت‌وگو با جام‌جم، یکی دیگر از مشکلات پیش روی توسعه شهرهای کوچک را نبود مدیریت واحد در شهرهای کوچک می‌داند و می‌گوید: اگر می‌خواهیم شهرهای کوچک توسعه پیدا کند، باید مدیریت واحد را در این شهرها پیاده کنیم، نه این که مسئولیت هر بخشی از توسعه این شهرها در دست یک نهاد خاص باشد؛ نهادهایی که با همدیگر تعامل جدی ندارد.

این استاد دانشگاه معتقد است به منظور توسعه شهرهای کوچک، معمولا سرمایه‌های بزرگ و تخصیص وام‌های هنگفت برای تولید اشتغال جواب نمی‌دهد، زیرا با وجود شرایط فعلی اقتصاد کشور، افراد اگر به وام‌های کلان دسترسی داشته باشند، خیلی‌هایشان ترجیح می‌دهند آن مبلغ را به شکل سپرده در بانک‌ها ذخیره کنند و سود بانکی بگیرند، اما با اعطای وام‌های کوچک به افراد جویای کار می‌توان تاثیر جدی در افزایش اشتغال در شهرهای کوچک بر جای گذاشت، زیرا دیگر برای دریافت‌کننده این وام‌های کوچک، به صرفه نیست که بخواهند این مبالغ اندک را در بانک‌ها سپرده‌گذاری کند و در نتیجه، همین مبالغ صرف افزایش اشتغال در شهرهای کوچک می‌شود.

او به مفاد برنامه ششم توسعه و تکالیف قانونی برای توسعه شهرهای کوچک هم اشاره می‌کند و می‌گوید: در برنامه ششم توسعه، قوانین جدی برای توسعه شهرهای کوچک اندیشیده شده است، اما صرف وجود قوانین کافی نیست، بلکه علاوه بر تصویب قوانین عملی و کاربردی باید مجری قانون، یعنی دولت نیز همت به خرج دهد و با کمک نیروهای مردمی و بخش خصوصی، اقدام جهادی برای توسعه شهرهای کوچک انجام دهد.

تحقق اقتصاد مقاومتی و افزایش مهاجرت معکوس به شهرهای کوچک، دستاوردهایی است که به قول افضلی می‌تواند توسعه شهرهای کوچک به بار بیاورد.

همدلی و همراهی مردم رمز توسعه شهرهای کوچک

هیچ برنامه دولتی برای توسعه مناطق بدون همکاری و همدلی مردم آن مناطق موفق نخواهد شد.

محمدکاظم حجازی، عضو سابق کمیسیون عمران مجلس و مدرس دانشگاه بوعلی سینای همدان هم در گفت‌وگو با جام‌جم، بر این باور است که باید در مسیر توسعه روستاها و شهرهای کوچک و کم‌جمعیت، از توان نیروهای بومی نیز استفاده کرد و بخش عمده‌ای از مدیریت این مناطق را به افراد توانمند در همان منطقه سپرد.

به باور حجازی، این کار باعث می‌شود افراد برای توسعه شهرشان انگیزه بیشتری داشته باشند و خودشان را بازوی اجرایی توسعه محل زندگی‌شان بدانند، اما اگر فقط قوانین و دستورالعمل‌ها از بالا به پایین صادر و مدیران غیربومی برای توسعه روستاها و شهرهای کوچک انتخاب شود، همدلی مردمی برای توسعه این مناطق ایجاد نخواهد شد.

البته نباید از خاطر برد که توسعه شهرهای کوچک نباید به بهای تخریب منابع طبیعی و بافت فرهنگی این شهرها تمام شود، اما گاه شاهد هستیم مثلا در شهرهای کوچک استان یزد، توسعه این شهرها به بهای از دست رفتن بافت فرهنگی و حتی هوای سالم شده است. در اطراف برخی از این شهرهای کوچک، کارخانه‌های صنعتی حضور دارند که هوای سالم را از ساکنان این شهرهای کوچک دریغ کرده‌اند. بنابراین اگر قرار است توسعه‌ای در شهرهای کوچک انجام شود، این توسعه باید پایدار باشد و منابع طبیعی و زیست‌محیطی شهرهای کوچک را برای نسل‌های آینده حفظ کند.

همچنین نمی‌توان برای توسعه همه شهرهای کوچک، نسخه‌ای واحد پیچید، چون در مناطق مختلف کشور، شاخص‌های فرهنگ، منطقه جغرافیایی، آیین‌ها و سبک زندگی با یکدیگر کاملا متفاوت است و به همین دلیل، فرآیند توسعه هر شهری با شهر دیگر متفاوت خواهد بود.

این فرآیند توسعه در شهرهای کوچک به هر شکلی هم که اجرا شود اگر به این نتیجه ختم شود که همه ساکنان شهرهای کوچک به امکانات آموزشی، فرهنگی و رفاهی دسترسی داشته باشند و هیچ کودکی هم به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم از رشد و پیشرفت محروم نماند، در آن صورت، این توسعه کاملا متوازن و پایدار خواهد بود که جذابیت شهرهای کوچک را برای زندگی دائم در آنها چند برابر خواهد کرد.

توسعه شهرهای کوچک، زنجیره‌ای به هم پیوسته

نیاز ساکنان شهرهای کوچک در چند بخش مجزا قابل تقسیم است. یک بخش مهم از این نیازها، تامین زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی در شهرهای کوچک است. بی‌شک اگر شهری کوچک برای زندگی کاملا جذاب باشد، اما مردم در صورت نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی نتوانند براحتی به این خدمات دسترسی پیدا کنند، در این شرایط بسیار بعید است این شهر کوچک بتواند مردم را برای سکونت دائم در این مناطق به خودش جذب کند.

نبود امکانات بهداشتی و درمانی در شهرهای کوچک، تاریخی، سرسبز و پرجاذبه، گردشگران را هم از حضور چند روزه در این مناطق پشیمان می‌کند و به همین راحتی می‌بینیم بخش مهمی از توان اقتصادی شهرهای کوچک، سوخت خواهد شد.

با اجرای طرح تحول سلامت، آمار ماندگاری پزشکان در این مناطق افزایش پیدا کرد و با افتتاح مراکز جامع سلامت و کلینیک‌های ویژه خدمات سرپایی، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در مناطق کم جمعیت کشور متحول شد.

تداوم این شرایط و افزایش زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی در شهرهای کوچک، منوط به تداوم طرح تحول سلامت و توجه جدی‌تر به بهداشت و سلامت ساکنان شهرهای کوچک است.

به هر حال اگرچه در چند سال اخیر، اوضاع بهداشت و درمان در مناطق کم جمعیت کشور دچار یک تغییر اساسی شده است، اما صرفا تغییر در زیرساخت‌های نظام سلامت نمی‌تواند منجر به افزایش مهاجرت معکوس به شهرهای کوچک شود، بلکه باید در کنار افزایش حمایت‌های بهداشتی و درمانی، مباحث رفاه و اشتغال ساکنان شهرهای کوچک هم دیده شود.

روند توسعه در شهرهای کوچک، مثل یک زنجیره است که اختلال در عملکرد هر‌کدام از این زنجیره‌ها، زحمات دیگر بخش‌ها را هم تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. مثلا اگر در یک شهر کوچک، مردم به خدمات بهداشتی مطلوب دسترسی داشته باشند، ولی شغلی برای امرار معاش نداشته باشند، آن وقت نمی‌توان انتظار داشت صرفا به دلیل در دسترس بودن خدمات بهداشتی، افراد برای سکونت دائم در شهرهای کوچک، انگیزه کافی داشته باشند.

امین جلالوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها