به گزارش جامجم، امیر 35 ساله، چهار سال پیش به همسرش مشکوک شد و با انگیزه مسائل اخلاقی، مردی را با ضربه چاقو در کرج به قتل رساند. او در بازجوییها گفت: «مدتی قبل از حادثه به همسرم مشکوک شدم. فکر میکردم با مردی ارتباط دارد. سر همین موضوع به اختلاف خوردیم و از هم جدا شدیم. چند ماه پس از طلاق، فهمیدم آن مردی که به او مشکوک هستم، در یکی از خیابانهای کرج است. به آنجا رفتم اما تا با هم روبهرو شدیم، بین ما درگیری رخ داد. او با چاقویش ضربهای به سمتم پرتاب کرد و من هم با میلهای که روی زمین بود ضربهای به او زدم. وقتی چاقو از دستش افتاد، یک ضربه با چاقو به او زدم و فرار کردم. همان شب فهمیدم فوت کرده، عذابوجدان گرفتم و خودم را به پلیس معرفی کردم.»
با ثبت این اعتراف، پرونده به دادگاه ارسال و امیر به قصاص محکوم شد. او دو ماه پیش تا پای چوبه دار رفت، اما موفق شد یک ماه از اولیای دم فرصت بگیرد. مادر مقتول پذیرفت در ازای دریافت 350 میلیون تومان از قاتل فرزندش بگذرد، اما امیر قادر به تامین این مبلغ نبود. او در تماس با روزنامه جامجم از خوانندگان و خیرین خواست در تامین مبلغ درخواستی مادر مقتول یاریاش کنند.
این گفتوگو، 29 فروردین امسال با تیتر «28 روز تا مرگ فاصله دارم» در جامجم منتشر شد و از آن پس صدها نفر از خوانندگان صفحه حوادث جامجم از سراسر کشور مبالغی از 20 هزار تا یک میلیون تومان به حساب امیر واریز کردند. یکی از خیرین درباره علت کمک به امیر گفت: «من تازه حقوقم را گرفته بودم که ماجرا را در روزنامه خواندم. به این باور رسیدم که امیر از کاری که کرده پشیمان است و میتوان به او فرصت داد. برای همین مبلغی به حسابش واریز کردم.» خیر دیگری نیز گفت: «من در هواپیما بودم که از ماجرا باخبر شدم. تا اینترنت داشتم، سریع مبلغی را واریز کردم. از مادر مقتول میخواهم فرصت بیشتری به متهم بدهد.» مردی سالخورده نیز که به خاطر دوقلوهای امیر در این کار خیر شرکت کرده بود، گفت: «من ماهانه مبلغی برای کمک به دیگران کنار میگذارم. البته زیاد نیست. چیزی حدود صد هزار تومان. وقتی حرفهای زندانی را خواندم به این نتیجه رسیدم که او الان بیشتر از همه به این پول نیاز دارد.»
خانواده و دوستان امیر نیز موفق شدند با فروش خانه و گرفتن وام و قرض و کمک خوانندگان جامجم، 175 میلیون تومان جمعآوری کنند اما هنوز با مبلغ مورد نظر فاصله داشتند. سرانجام مادر مقتول در اقدامی مادرانه از بخش قابل توجهی از مبلغ درخواستیاش صرفنظر کرد و با دریافت همان مبلغ تامینی، قاتل فرزندش را بخشید تا امیر از کابوس مرگ نجات یابد. او پدر یک دختر و دو پسر است که دوقلو هستند و پیش از این یکبار تا پای چوبه دار رفته است.
او درباره آن روز میگوید: «وحشتناکترین روز عمرم بود. مدام نماز میخواندم و ذکر میگفتم. گلویم خشک شده بود و نمیتوانستم غذا بخورم؛ قرار بود بمیرم. بیرون برف میآمد. پیش خودم گفتم اگر اعدام شوم، جسدم را در خاک سرد میگذارند. به بچههایم فکر میکردم. به زندگیام. من قصد کشتن کسی را نداشتم.»
دعاگویتان هستم
امیر که در زندان قرآن خوانده و در مسابقات رتبه برتر را کسب کرده است، قبل از تامین مبلغ دیه گفته بود اگر آزاد شود، از صفر شروع میکند تا خرجی فرزندانش را بدهد و هر کاری از دستش بر بیاید برای ولی دم انجام میدهد.
او اکنون میگوید: «از همه کسانی که به من کمک کردند تا از مرگ نجات پیدا کنم، تشکر میکنم. آنها کمک بزرگی به من کردند و امیدوارم بتوانم جبران کنم. دعاگوی خوانندگان جامجم هستم و به آنها قول میدهم پس از بیرون آمدن از زندان، زندگی جدیدی را آغاز کنم.»
26 اردیبهشت امسال میتوانست آخرین روز زندگی امیر باشد، اما بخشش مادر مقتول و کمک خیرین باعث شد تا نام او از فهرست اعدامیها خارج شود و به زندگی برگردد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: