رسانه، اطلاعات و نقش تاثیرگذار آنها در حکومت‌ها، مورد توجه همه حکومت‌ها، احزاب و جریانات سیاسی بوده وهست. در دهه‌های اخیر نقش رسانه‌ها از عرصه اطلاع‌رسانی به عرصه تاثیر‌گذاری بر حکومت‌ها و سیاست‌های کلان کشورها ارتقا یافته است.
کد خبر: ۱۰۲۷۹۳۳

در انقلاب‌های رنگی یا مخملی در دهه اخیر، این نقش کاملا مشخص و مشهود گردیده و صاحب‌نظران را بر آن داشته که به بررسی ابعاد قدرت رسانه‌ها در تحولات سیاسی اخیر بپردازند. به دنبال پایان جنگ سرد و شکل‌گیری جهان تک‌قطبی، آمریکا برای حاکم کردن ارزش‌های لیبرالیسم استراتژی خود از جنگ سرد به نبرد فرهنگی و جنگ نرم تغییر داده و با اجرای انقلاب‌های رنگی یا مخملی در برخی کشورها مانند اوکراین، گرجستان و لبنان، جای پای خود را در این کشورها مستحکم نمودند.

نومحافظه‌کاران تندرو آمریکایی یکی از گزینه‌های خویش را در برخورد با ایران در موضوعات چالش‌برانگیز تغییر حکومت ایران، روش تغییر از طریق «قدرت نرم» می‌دانند. در اینجا در پی آن هستیم تا با بررسی ابعاد مختلف آن تلاش آمریکا را برای تحقق براندازی نرم در جمهوری اسلامی ایران شناسایی کنیم و روش‌های متعدد را برای مبارزه با تهدیدات ناشی از آن مورد بررسی قرار دهیم.

هرگاه قدرتی قصد داشت حکومتی را از میان بردارد، چنانچه توان نظامی این کار را نداشت یا هزینه آن را سنگین می‌دید سعی می‌کرد تا با روش‌های مختلفی غیر از حمله نظامی به هدف خویش نائل آید، گاه از روش‌های امنیتی و گاه از روش‌های فرهنگی و تبلیغی استفاده می‌کرد. امروزه به دلیل پیشرفت‌های شگرف بشری در دانش‌های مختلف و پیدایش نسل جدیدی از رسانه‌ها و نیز گسترش جوامع آزاد و دموکراسی، همچنین افزایش قدرت دولت‌ها در مقابله با تهدیدات نظامی و امنیتی رویکرد حکومت‌های استکباری به براندازی نرم بیش از سابق شده است. استفاده از شیوه‌های نو در این خصوص نیز کار را چنان جلوه می‌دهد که گویی براندازی نرم، روشی نو برای ساقط ساختن حکومت‌های مخالف قدرت‌های استکباری است.

سیاست جنگ نرم، هر روز که می‌گذرد، در آمریکا طرفداران بیشتری پیدا می‌کند. سیاستمداران و دولتمردان آمریکا نیز در جدیدترین بررسی‌ها و مطالعات خود، رویکرد جدی به جنگ نرم را در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داده‌اند «کمیته خطر جاری» که اعضای آن را برجسته‌ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می‌دهند، در جدیدترین تصمیم خود در مهر ماه 1384 با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست ده‌ها استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال‌های گذشته، جنگ سخت را بی‌فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم‌افزاری «براندازی از درون» شدند. «مارک پالمراز» عضو برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، اخیرا در گفت‌وگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتا با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام کرده است: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین‌الملل به قدرتی کم‌بدیل تبدیل شده که دیگر نمی‌توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.»

در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع‌بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت‌ها روی سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه‌ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارب تدوین‌کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست‌های دولت آمریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، یقینا سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهد گرفت. طرح دلتا یکی از این پروژه‌هایی بود که سیاستمداران و دولتمردان آمریکا در جدیدترین بررسی‌ها و مطالعات خود آن را در مقابله با ایران به کار گرفتند.

برای دستیابی به اهداف فوق نیز از استراتژی فشار از بیرون و تغییر از درون استفاده می‌شود. لازم به ذکر است که شعار ایجاد دموکراسی و تغییرات مدنی در کشورها، مبتنی بر خواست و منافع کشور مهاجم طراحی می‌شود و لذا کاملا امری نسبی است و آگاهی و احساس نیاز مردم کشور هدف، منجر به درخواست‌های سیاسی یا در نهایت دگرگونی سیاسی نمی‌شود. براندازی نرم در واقع ماهیتی اجتماعی دارد و طی آن عوامل اجتماعی براندازی حاکمیت سیستم سیاسی حاکم را به چالش می‌کشد. در این فرآیند سیاسی اجتماعی، جامعه عرصه مبارزه قدرت و رقابت میان سازمان‌ها و نهاد‌های غیردولتی و دولت برای کسب و تثبیت قدرت اجتماعی است. در براندازی نرم طی فرآیند طولانی و مستمر بخشی از وفاداری مردم جامعه و مقبولیت نظام به کانون‌های اقتدار دیگری مانند سازمان‌های غیردولتی یا نهاد‌های قومی منتقل می‌شود.

به عبارتی عدم اجرای صحیح و موثر کارکرد‌های دولتی مانند تأمین اجتماعی، رسیدگی به بیماران خاص، امور شهری، تورم، امنیت اجتماعی، تغییر ساختار جمعیت و پیدایش گروه‌های جدید با مطالبات جدید، محدودیت‌های سیاسی و به عنوان عوامل تسهیل‌کننده تلقی می‌شوند. اساسا بازیگر خارجی نیز زمانی می‌تواند براندازی نرم را مدیریت نماید که زمینه‌های اجتماعی لازم برای شکل‌گیری و گسترش آن در جامعه هدف فراهم باشد. زمینه‌هایی مانند نابسامانی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به گونه‌ای که امید اندکی برای اصلاح آن متصور باشد. ایجاد و شکل‌گیری سازمان‌ها و گروه‌های غیردولتی خود را مستعد کنترل و سازماندهی بخشی از جامعه می‌دانند و از ابزارهای مختلف رسانه‌ای و روانی برای تأثیر بر اذهان مردم استفاده می‌کنند، بنابراین ریشه‌های براندازی نرم را باید در نارضایتی عمومی در نتیجه ناکارآمدی نظام سیاسی جست‌وجو کرد. این وضعیت منجر به تقویت گروه‌های غیردولتی برای فراخوان اجتماعی می‌شود که در این حالت جامعه به چند دسته تقسیم می‌شود و فرد نیازهای مالی، روانی و اعتبار اجتماعی خود را از نهادهای متفاوت از حکومت تأمین می‌کند. هر اندازه که میزان تأمین این نیازها از نهاد‌های غیردولتی بیش از نهاد‌های دولتی باشد، در مقابل میزان وفاداری مردم و نخبگان به نظام حاکم کاهش خواهد یافت. لذا از نگاه مقابل تا زمانی که دولت در جامعه از قدرت فراخوان مسلط برخوردار باشد، روش‌های براندازی نرم کارساز نخواهد بود.

لازم به یادآوری است از آنجا که براندازی نرم یک فرآیند اجتماعی است، لذا حداقل در میان مدت به نتیجه خواهد رسید. لذا دولت‌های دارای دشمنان پایا و قدرتمند همواره در معرض اقدامات دشمن برای ایجاد زمینه‌های لازم جهت اجرای طرح‌های براندازی از روش‌های نوین هستند. در این چارچوب، دشمنان تلاش می‌کنند تا فرصت انتخابات و مشارکت حداکثری مردم را در انتخابات بسیار کمرنگ ساخته و در مقابل با ایجاد دوگانه «نظام مردم» و با طراحی نوعی بازی باخت ـ باخت هرگونه نتیجه انتخاباتی را به سمت تضعیف امنیت ملی سوق دهند. در چارچوب چنین تلاش‌های مخربی، تلاش می‌شود برخی نامزدهای برجسته به عنوان نماینده نظام و برخی دیگر به عنوان نماینده مردم یا معارضان نظام تصویر شوند. این دوگانه‌سوزی تخریبی با تبلیغات خاص و ذهنیت‌سازی منفی، بسترهای اولیه را برای ایجاد تنش‌های روانی و سیاسی در جامعه ایجاد می‌کند. بر این اساس، کنترل هر گونه اقدام‌های آگاهانه یا ناآگاهانه معطوف به این نوع از دوگانه‌سازی‌ها و مقابله با آنها، می‌تواند از تبدیل شدن انتخابات به چالشی برای امنیت ملی جلوگیری کند.

در چنین فضایی است که مرجعیت رسانه ملی در اخبار انتخاباتی، نه فقط می‌تواند به برگزاری یک انتخابات سالم و بی‌حاشیه کمک کند، بلکه قادر خواهد بود خنثی‌کننده تلاش‌ها برای راه‌انداختن جنگ نرمی تازه علیه ایران باشد.

دکتر سجاد عابدی/ استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها