تنبیه معلمم در ۳۰ سال پیش باعث شد، معلم شوم

خودکاری که آن روز معلم ادبیات لای انگشتانم گذاشت، امروز باعث شد تا انفجاری درونم رخ دهد. شاید چند دقیقه و چند ساعت بعد از اینکه از درد فشار آن خودکار در لای انگشتم گذشته بود، از شغل معلمی متنفر بودم و فقط آن درد در ذهنم نجوا می‌کرد.
کد خبر: ۱۰۲۵۹۰۳
تنبیه معلمم در ۳۰ سال پیش باعث شد، معلم شوم

شاگرد مدرسه‌ بودم، در آن زمان نشستن در کلاس درس حال و هوای دیگری داشت؛ حس نشستن روی نیمکت‌های آخری کلاس درس و شیطنت‌ها و خنده‌ها در کنار دوستان مدرسه، برایم تمام دنیا بود. حاضر نیستی به این سادگی‌ها حتی یک روز از مدرسه را از دست بدهی و دوست داری کنار دوستانت سر کلاس باشی و بعضا هم برای خنداندن دیگر هم‌کلاس‌ها از هیچ کاری دریغ نکنی. شیطنت خاصی داشتم، وقتی که سه نفری یا حتی چهار نفری روی نیمکت‌های رنگ و رو رفته و حتی لغ و شکسته می‌نشستم. زمان درس دیکته که بود، اگر سه نفر روی یک میز نشسته بودیم، نفر وسطی باید می‌رفت پایین نیمکت و برگ امتحانش را روی صندلی می‌نوشت تا مبادا کسی از روی دست بغل دستی ننویسد.

تنبیهات آن زمان هر طور که بود الان کمتر کسی است که از آن تبیهات ناراحت باشد، حتی بعضی اوقات یادم که می‌آید نمره درس ادبیاتم ۹ شده بود، معلمی داشتم که مرد با هیکل و هیبتی بود، خودکار و مدادی که دم دستش بود را لای انگشتان نحیفم می‌گذاشت کمی فشار می‌داد تا درد آن خودکار باعث شود که درس بخوانم و ممارست داشته باشم. یا اینکه مجبورم می‌کرد صدها بار از روی موضوعاتی که مشکل داشتم بنویسم. حتی تنبیهات کمی خشن‌تر هم که از سوی آقا ناظم مدرسه بعضا انجام می‌شد، باعث کنترل رفتار و زبانم شد.

به نظرم خودکاری که آن روز معلم ادبیات لای انگشتانم گذاشت، امروز باعث شد تا انفجاری درونم رخ دهد. شاید چند دقیقه و چند ساعت بعد از اینکه از درد فشار آن خودکار در لای انگشتم گذشته بود، از شغل معلمی متنفر بودم و فقط آن درد در ذهنم نجوا می‌کرد.

امروز بیشتر از 30 سال از آن روزها گذشته و خودم معلم هستم. چند سالی است که سر کلاس درس می‌روم و به بچه‌های مردم، ادبیات درس می‌دهم. گفتم ادبیات؛ بله این ادبیات در زندگی من جای جالبی پیدا کرد. هنوز که انگشتان دستم را نگاه می‌کنم، حتی رنگ خودکاری که لای انگشتانم به استخوانم فشار وارد می‌کرد را خاطرم هست، حتی شاید درد خودکار همیشه همراهم هست، اما اگر آن خودکار و آن تنبیهات نبود، امروز به این شغل علاقمند می‌شدم. نمره درس ادبیاتم روزی ۹ بود، اما حالا معلم ادبیات هستم و ساعتها در کلاس درس برای دانش‌آموزانم اشعار شعرا را از بحر می‌خوانم.

آری امروز که معلم شدم، از معلمم ممنونم که باعث شد تا در این راه گام بردارم، راهی که اولیا و اوصیا خداوند آن را برگزیده بودند. معلم ادبیاتم، ممنونم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها