به گزارش جامجم، سه هفته قبل مردی جوان با حضور در پلیس آگاهی غرب استان تهران از ناپدید شدن پسر هفت سالهاش خبر داد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: من سرایدار و نگهبان باغی در یکی از محلههای شهریار هستم. شب حادثه پسرم برای خرید نان خانه را ترک کرد. اما هر چه منتظر شدیم خبری از او نشد. از خانه بیرون آمده و به نانوایی محله رفتم و سراغ پسرم را از مرد نانوا گرفتم که متوجه شدم او یک ساعت پیش نان را گرفته و از نانوایی خارج شده است. با اطلاع از موضوع به خانه بازگشتم و همراه دیگر اعضای خانوادهام جستوجو برای یافتن پسر خردسالم را آغاز کردم اما تلاشمان بینتیجه مانده است.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی در دادسرای شهریار، ماموران تحقیقات برای پیدا کردن پسر گمشده را آغاز کردند.
تماس آدمرباها برای اخاذی
جستوجوها در این باره ادامه داشت تا این که روز بعد شاکی هراسان وارد پلیس آگاهی شد و به افسر تحقیق گفت: پسرم گم نشده بلکه افرادی او را ربودهاند. ساعاتی پیش مردی با خانهمان تماس گرفت و تهدید کرد پسرم را خواهد کشت. مرد تماسگیرنده مدعی بود پسرم را ربوده و باید برای آزادی او صد میلیون تومان بپردازم در غیر این صورت، پسرم را خواهد کشت .
وی ادامه داد: مرد آدمربا مدعی بود جسد او را در مکانی دور افتاده دفن میکند تا نتوانیم جسدش را پیدا کنیم. ابتدا گفتههایش را باور نکردم اما زمانی که صدای ناله و کمکخواهی پسرم را شنیدم، مطمئن شدم او ربوده شده و جانش در خطر است. من نگهبان و سرایدار هستم و حقوق ناچیزی از کارفرمایم میگیرم. نمیتوانم صد میلیون تومان پول درخواستی مرد آدمربا را تهیه کنم. میترسم پسرم به قتل برسد.
ماموران با اطلاعات به دست آمده از شاکی تحقیقات را آغاز کردند تا این که اطلاع یافتند آدمرباها با خانواده شاکی تماس گرفته و محل ملاقات برای دریافت پول را به آنها گفتهاند. ماموران همراه خانواده شاکی درآنجا حاضر شدند اما مرد آدمربا و همدستان احتمالیاش در آنجا حاضر نشدند.
این در حالی بود که آدمرباها در تماسهای بعدی چهار محل دیگر را به شاکی گفتند و از او خواستند در این محلها حاضر شود اما باز هم در هیچ کدام از این محلها حاضر نشدند. ماموران که احتمال میدادند، مرد آدمربا باید همدستی داشته باشد، باغهای اطراف شهریار را به طور نامحسوس زیر نظر گرفتند تا این که متوجه رفت و آمدهای مشکوک دو مرد به باغی در اطراف شهریار شدند. ماموران به این دو نفر ظنین شده و با هماهنگی قضایی وارد باغ شدند.
یافتن گروگان در انبار باغ
زمانی که در حال جستوجوی محل بودند صدای نالههای خفیفی را از انباری باغ شنیدند. همچنین صدای دو مرد که با هم در حال جروبحث کردن بودند، از داخل عمارت باغ شنیده میشد.
ماموران محل را محاصره کردند. گروهی از آنها وارد ساختمان و گروهی نیز وارد انباری شدند. در این عملیات ماموران ابتدا دو مرد آدمربا را بازداشت کردند. بعد هم پسر هفت ساله را دست و پا بسته در میان پتوها در انباری پیدا کرده و نجات دادند. زمانی که ماموران دست و پای گروگان را بازکردند، او بهشدت وحشتزده بود و باورش نمیشد نجات یافته است. پسر هفت ساله مدام به ماموران میگفت: آدمرباها مرا به شدت کتک زده و میترساندند. هر روز به من میگفتند چون خانوادهام پولی برای آزادیام نمیدهند، مرا خواهند کشت. چند تکه نان خشک و بطری آب به من میدادند و حتی اجازه استفاده از دستشویی را به من نمیدادند.
پسر نجات یافته تحویل خانوادهاش شد. دو مرد آدمربا نیز برای تحقیقات به اداره آگاهی غرب استان تهران منتقل شدند. آنها در بازجوییها به آدمربایی به قصد اخاذی صد میلیون تومانی اعتراف کردند.
اعتراف آدمربا
یکی از آدمرباها به افسر تحقیق گفت: با دیدن پسر خردسال که از باغی در شهریار خارج شد، گمان کردیم او پسر صاحب باغ است. بنابراین او را زمانی که نان گرفته و به خانه بازمیگشت ربوده و با موتور، به باغ دوستمان آوردیم تا از خانوادهاش اخاذی کنیم. بعد که فهمیدیم پدر او فقط یک نگهبان است، تصمیم گرفتیم او را مجبور کنیم هر طور شده پول را از کارفرمایش یا اقوام خود قرض بگیرد و برای آزادی فرزندش بدهد که نقشههایمان نقش برآب شد و موفق به اخاذی نشدیم.
متهمان با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند. تحقیقات برای مشخص شدن دیگر آدمرباییهای احتمالی آنها ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد